پیامبر ص و ترغیب نمودن به جهاد قبل از معرکه و قول عمیر بن حمام س
امام احمد از انس سروایت نموده، که گفت: رسول خدا صبسبس را به عنوان جاسوس فرستاد تا ببیند که قافله ابوسفیان چه شد، وی در حالیکه در خانه، غیر از من و پیامبر صدیگر احدی وجود نداشت آمد -(راوی)- میگوید: نمیدانم (انس) بعضی از زنان وی [۳۴۴]را استثناء نمود و یا خیر- میافزاید: و قصّه را برایش بیان نمود. میگوید: آنگاه رسول خدا صبیرون آمد و صحبت نموده گفت: «ما در طلب چیزی هستیم، کسی که شترش حاضر باشد، باید با ما سوار شود». بعد مردانی از وی اجازه خواستند تا شترهایشان از بالای مدینه بیاورند. گفت: خیر، مگر کسی که شترش حاضر باشد». و رسول خدا صو اصحابش حرکت نمدند حتی قبل از مشرکین به بدر رسیدند بعد از آن مشرکین آمدند و رسول خدا صفرمود: «هیچ یک از شما به کاری تا این که من بدان نزدیکتر نباشم اقدام نکند». بعد مشرکین نزدیک شدند، آنگاه رسول خدا صفرمود: «بهسوی جنتی که پهنایی اش چون آسمانها و زمین است برخیزید». میگوید: عمیربن حمام انصاری سمیگفت: ای رسول خدا، جنتی که پهنایی آن چون آسمانها و زمین است؟! گفت: «بلی». عمیر گفت: بخ بخ! رسول خدا صفرمود:«چه تو را به این قولت: بخ بخ وا میدارد؟» گفت: ای رسول خدا ص، به خدا سوگند، فقط تمنّای این که از اهل آن باشم، پیامبر صگفت: تو از اهل آن هستی». (راوی) میگوید: بعد وی خرماهایی را از تیر دان خود بیرون آورد و به خوردن آنها شروع نمود، بعد از آن گفت: اگر تا خوردن این خرماهایم زنده بمانم، این زندگیی طولانی است. میافزاید: وی خرماهایی را که همراهش بود انداخت، و بعد با ایشان جنگید تا این که کشته شد -خدا رحمتش کند- [۳۴۵]. این را مسلم نیز در چنان که درالبداید (۲۷۷/۳) آمده، روایت نموده و بیهقی (۹۹/۹) این را همچنین به طولش، و حاکم (۴۲۶/۳) به اختصار روایت کردهاند.
و نزد ابن اسحاق آمده، بعد از آن رسول خدا صبهسوی مردم رفت، ایشان را ترغیب و تشویق نموده گفت: «سوگند به ذاتی که جان محمّد و در دست اوست، امروز با ایشان هر مردی که با صبر و امید پاداش از سوی پروردگار بجنگد و کشته شود، در حالی که پیش تازد،و روی نگرداند، خداوند وی را داخل جنت میسازد». عمیربن حمام س-از بنی سلمه که در دستش خرماهایی بود و آنها را میخورد- گفت: بخ بخ آیا در میان من و اینکه داخل جنّت شوم همین باغی است که اینان مرا بکشند. میافزاید: بعد از آن خرماها را از دست خود انداخت، و شمشیر خود را گرفت و با قوم جنگید تا این که کشته شد. ابن جریر متذکر شده: عمیر در حالی که میجنگید چنین میسرود؟
ركضاً الى الله بغير زاد
الا التقى وعمل الـمعاد
والصبر في الله على الجهاد
وكل زاد عرضه النفاد
غيرالتقى والبر والرشاد
و این چنین در البدایه (۲۷۷/۳) آمده است.
[۳۴۴] پیامبر ص.م. [۳۴۵] مسلم (۱۹۰۱) و بیهقی در «الکبری» (۹/۹۹) و حاکم بطور مختصر (۳/۴۲۶).