حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

انصار و تقسیم نمودن میوه و نپذیرفتن عوض در مقابل آنچه مصرف نمودند

انصار و تقسیم نمودن میوه و نپذیرفتن عوض در مقابل آنچه مصرف نمودند

بخاری (۳۱۲/۱) از ابوهریره سروایت نموده، که گفت: انصار به رسول خدا صگفتند: در میان ما و برادران ما درخت‏های خرما را تقسیم کن. پیامبر صفرمود: «خیر» مهاجرین گفتند: آیا این را می‏پذیرید که در عوض ما، کار را شما انجام بدهید، و ما در میوه شریک‌تان باشیم؟ گفتند: شنیدیم و اطاعت نمودیم. عبدالرحمن بن زید بن اسلم سمی‏گوید: رسول خدا صبه انصار گفت: «برادران شما اموال و اولاد را ترک نموده، به‌سوی شما خارج شده‏اند»، انصار فرمودند: اموال ما را در میان مان تقسیم می‏کنیم، رسول خدا صفرمود: «آیا غیر از این؟» پرسیدند: و آن چیست ای رسول خدا؟ فرمود: «اینها قومی‌اند که کار نمی‏دانند، بنابراین شما از طرف آنها کار کنید، و میوه را همراه‌شان تقسیم نمایید». گفتند: بلی. این چنین در البدایه (۲۲۸/۳) آمده.

و امام احمد از یزید از حمید از انس سروایت نموده، که گفت: مهاجرین گفتند: ای رسول خدا، مثل قومی که نزدشان آمده‏ایم، بهتر در کمک از چیز کم، و بهتر در بذل از چیز زیاد دیگر ندیدیم، اینها در عوض ما کار و محنت نمودند، و ما را در آنچه بدون رنج و محنت به دست آید شریک ساختند، حتی ترسیدیم همه اجر و پاداش را از آن خود سازند. رسول خدا صگفت: «خیر، تا وقتی که آنها را بستایید، و خداوند را برای‌شان دعا کنید» [۲۷۴]. این حدیث ثلاثی الاسناد بوده، و به شرط صحیحین می‏باشد، ولی هیچ یک از صاحبان کتب سته این را از این وجه اخراج ننموده‏اند. این چنین در البدایه (۲۲۸/۳) آمده. و این را همچنان ابن جریر، حاکم و بیهقی، چنان که در کنزالعمال (۱۳۶/۷) آمده، روایت نموده‏اند.

و بزار از جابر سروایت نموده، که گفت: انصار وقتی که خرمای خود را قطع می‏نمودند، هر شخص خرمای خود را به دو بخش تقسیم می‏نمود، که یکی از دیگرش کم‏تر می‏بود، بعد شاخه‏های خشک درخت خرما را با همان کم‏تر، یکجای می‏نمودند، و بعد از آن مسلمانان [۲۷۵]را اختیار می‏دادند، و آنها زیادتر آن دو را می‏گرفتند، و انصار به خاطر شاخه‏های خرما کمترشان را می‏گرفتند، این وضع تا فتح خیبر ادامه داشت. بعد از آن رسول خدا صگفت: «به آنچه بر عهده شما بود به ما وفا نمودید، اگر خواسته باشید که نفس‏های‌تان به سهم و نصیب‌تان از خیبر خوش گردد، و میوه‏های‌تان هم (برایتان) باشد، این کار را بکنید». ایشان گفتند: از تو بر ما شرط‌هایی بود، و از ما بر تو شرطی، و آن این که برای ما جنت باشد، و آنچه را از ما خواسته بودی انجام دادیم، که برای ما همان شرط مان باشد. رسول خدا صفرمود: «همان‌تان برای شما باشد» [۲۷۶]. و هیثمی (۴۰/۱۰) می‏گوید: این را بزار از دو طریق روایت نموده، و در هردو روایت وی مجالد است، که در وی اختلاف می‏باشد، و بقیه رجال یکی از آنها رجال صحیح‌اند.

و بخاری از انس سروایت نموده، که گفت: رسول خدا صانصار را خواست تا بحرین را به آنها بدهد. آنها گفتند: خیر، مگر این که برای برادران مهاجر ما هم مثل آن را اختصاص بدهی. پیامبر فرمود: «وقتی که خیر (گفتید)، صبر کنید، تا با من روبرو شوید [۲۷۷]، چون به زودی به ترجیح دادن دیگران بر شما مواجه خواهید شد» [۲۷۸].

[۲۷۴] صحیح. ابوداوود (۴۸۱۲) و احمد (۳/۲۰۰، ۲۰۰۱) نگا: صحیح ابوداوود (۴۰۲۷). همچنین حاکم (۲/۶۳) و ترمذی (۲۴۸۷) آن را روایت کرده‌اند. [۲۷۵] هدف از مسلمانان مهاجرین می‏باشد. [۲۷۶] ضعیف. بزار (۲۷۹۵) در سند آن مجالد بن سعید است که ضعیف است. [۲۷۷] البته در آخرت. [۲۷۸] بخاری (۷/ ۱۱۱۷) در کتاب «مناقب انصار» باب: سخن پیامبر به انصار که «صبر کنید تا مرا بر حوض ملاقات نمایید».