انصار و تقسیم نمودن میوه و نپذیرفتن عوض در مقابل آنچه مصرف نمودند
بخاری (۳۱۲/۱) از ابوهریره سروایت نموده، که گفت: انصار به رسول خدا صگفتند: در میان ما و برادران ما درختهای خرما را تقسیم کن. پیامبر صفرمود: «خیر» مهاجرین گفتند: آیا این را میپذیرید که در عوض ما، کار را شما انجام بدهید، و ما در میوه شریکتان باشیم؟ گفتند: شنیدیم و اطاعت نمودیم. عبدالرحمن بن زید بن اسلم سمیگوید: رسول خدا صبه انصار گفت: «برادران شما اموال و اولاد را ترک نموده، بهسوی شما خارج شدهاند»، انصار فرمودند: اموال ما را در میان مان تقسیم میکنیم، رسول خدا صفرمود: «آیا غیر از این؟» پرسیدند: و آن چیست ای رسول خدا؟ فرمود: «اینها قومیاند که کار نمیدانند، بنابراین شما از طرف آنها کار کنید، و میوه را همراهشان تقسیم نمایید». گفتند: بلی. این چنین در البدایه (۲۲۸/۳) آمده.
و امام احمد از یزید از حمید از انس سروایت نموده، که گفت: مهاجرین گفتند: ای رسول خدا، مثل قومی که نزدشان آمدهایم، بهتر در کمک از چیز کم، و بهتر در بذل از چیز زیاد دیگر ندیدیم، اینها در عوض ما کار و محنت نمودند، و ما را در آنچه بدون رنج و محنت به دست آید شریک ساختند، حتی ترسیدیم همه اجر و پاداش را از آن خود سازند. رسول خدا صگفت: «خیر، تا وقتی که آنها را بستایید، و خداوند را برایشان دعا کنید» [۲۷۴]. این حدیث ثلاثی الاسناد بوده، و به شرط صحیحین میباشد، ولی هیچ یک از صاحبان کتب سته این را از این وجه اخراج ننمودهاند. این چنین در البدایه (۲۲۸/۳) آمده. و این را همچنان ابن جریر، حاکم و بیهقی، چنان که در کنزالعمال (۱۳۶/۷) آمده، روایت نمودهاند.
و بزار از جابر سروایت نموده، که گفت: انصار وقتی که خرمای خود را قطع مینمودند، هر شخص خرمای خود را به دو بخش تقسیم مینمود، که یکی از دیگرش کمتر میبود، بعد شاخههای خشک درخت خرما را با همان کمتر، یکجای مینمودند، و بعد از آن مسلمانان [۲۷۵]را اختیار میدادند، و آنها زیادتر آن دو را میگرفتند، و انصار به خاطر شاخههای خرما کمترشان را میگرفتند، این وضع تا فتح خیبر ادامه داشت. بعد از آن رسول خدا صگفت: «به آنچه بر عهده شما بود به ما وفا نمودید، اگر خواسته باشید که نفسهایتان به سهم و نصیبتان از خیبر خوش گردد، و میوههایتان هم (برایتان) باشد، این کار را بکنید». ایشان گفتند: از تو بر ما شرطهایی بود، و از ما بر تو شرطی، و آن این که برای ما جنت باشد، و آنچه را از ما خواسته بودی انجام دادیم، که برای ما همان شرط مان باشد. رسول خدا صفرمود: «همانتان برای شما باشد» [۲۷۶]. و هیثمی (۴۰/۱۰) میگوید: این را بزار از دو طریق روایت نموده، و در هردو روایت وی مجالد است، که در وی اختلاف میباشد، و بقیه رجال یکی از آنها رجال صحیحاند.
و بخاری از انس سروایت نموده، که گفت: رسول خدا صانصار را خواست تا بحرین را به آنها بدهد. آنها گفتند: خیر، مگر این که برای برادران مهاجر ما هم مثل آن را اختصاص بدهی. پیامبر فرمود: «وقتی که خیر (گفتید)، صبر کنید، تا با من روبرو شوید [۲۷۷]، چون به زودی به ترجیح دادن دیگران بر شما مواجه خواهید شد» [۲۷۸].
[۲۷۴] صحیح. ابوداوود (۴۸۱۲) و احمد (۳/۲۰۰، ۲۰۰۱) نگا: صحیح ابوداوود (۴۰۲۷). همچنین حاکم (۲/۶۳) و ترمذی (۲۴۸۷) آن را روایت کردهاند. [۲۷۵] هدف از مسلمانان مهاجرین میباشد. [۲۷۶] ضعیف. بزار (۲۷۹۵) در سند آن مجالد بن سعید است که ضعیف است. [۲۷۷] البته در آخرت. [۲۷۸] بخاری (۷/ ۱۱۱۷) در کتاب «مناقب انصار» باب: سخن پیامبر به انصار که «صبر کنید تا مرا بر حوض ملاقات نمایید».