قصّه عبدالله بن زبیر و مادرش
نعیم بن حمّاد درالفتن از ضمام روایت نموده که: عبدالله بن زبیر سکسی را نزد مادرش فرستاد، که مردم از اطراف من پراکنده شدهاند، و آنها - (جانب مقابل) - مرا به امان خواستن فراخواندهاند. مادرش گفت: اگر برای احیای کتاب خدا و سنت نبی اش بیرون رفتهای، پس بر حق بمیر، ولی اگر در طلب دنیا بیرون شدهای، در تو، در زندگی و در مرگ خیری نیست. این چنین در الکنز (۵۷/۷) آمده است.