حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

ذکر آزارهایی که حضرت خباب در راه خدا دید

ذکر آزارهایی که حضرت خباب در راه خدا دید

نزد ابونعیم در الحلیه (۱۴۴/۱) از شعبی روایت است که گفت: عمر ساز بلال در مورد آنچه از مشرکین دیده بود، پرسید؟ خباب سگفت: ای امیرالمؤمنین، به پشتم نگاه کن، عمر گفت: چون امروز ندیده بودم. خباب گفت: آنها برایم آتش افروختند، و آن را فقط چربی پشتم خاموش ساخت!! [۸۱]و نزد وی همچنین، و ابن سعد و ابن ابی شیبه، چنان که در کنزالعمال (۷۱/۷) آمده، از ابولیلی کندی روایت است که گفت: خبّاب بن ارت نزد عمر بآمد، عمر سگفت: نزدیک شو، ازتو مستحق‏تر به این مجلس غیر از عماربن یاسر دیگر کسی نیست، خباب شروع به نشان دادن آن آثاری در پشتش نمود که مشرکین او را شکنجه کرده بودند.

و احمد از خباب سروایت نموده، که گفت: من آهنگر [۸۲]بودم، و بر عاص بن وائل قرض داشتم، و برای تقاضای دَین خود نزدش آمدم. گفت: نه، به خدا سوگند، تا این که به محمّد کافر نشوی قرضت را نمی‏دهم. گفتم: نه، به خدا سوگند، تا این که بمیری و باز برانگیخته شوی به محمّد کافر نمی‏شوم. گفت: وقتی که من مُردم، و باز برانگیخته شدم، نزدم بیا آن وقت مال و اولاد داشته باشم، و به تو می‏دهم آنگاه خداوند این را نازل فرمود:

﴿أَفَرَءَيۡتَ ٱلَّذِي كَفَرَ بِ‍َٔايَٰتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالٗا وَوَلَدًا ٧٧تا این قول خداوند ﴿وَيَأۡتِينَا فَرۡدٗا[مریم: ۷۷-۸۰].

ترجمه: «آیا ندیدی کسی را که آیات ما را انکار کرد و گفت: اموال و فرزندان فراوانی نصیبم خواهد شد... و تک و تنها نزد ما خواهد آمد» [۸۳].

این چنین در البدایه (۵۹/۳) آمده. و این را ابن سعد (۱۱۶/۳) از خباب مانند آن روایت نموده است.

و بخاری از خباب سروایت نموده که می‏گوید: نزد رسول خدا صدر حالی آمدم که بر پارچه‏ای در سایه کعبه تکیه کرده بود، این در حالی بود که از مشرکین شدّت و سختی دیده بودیم، گفتم: آیا خداوند را دعا نمی‏کنی؟ وی -در حالی که رویش سرخ شده بود- نشست و گفت: «کسی که قبل از شما بود، با‌شانه‏های آهنی گوشت و رشته‏اش که در مافوق استخوان قرار داشت،‌شانه می‏شد، ولی این عمل او را از دینش منصرف نمی‏کرد!! خداوند این امر را حتماً تمام می‏کند، حتی سوار از صنعاء تا حضر موت راه می‏پیماید، و به جز از خداوند از کسی نمی‏هراسد، - بیان افزوده: و ازگرگ بر گوسفندش -، ولی شما عجله می‏کنید» [۸۴]. و این را ابوداود و نسائی نیز، چنان که در العینی (۵۵۸/۷) آمده، روایت کرده‏اند، و حاکم (۳۸۳/۳) به معنای این را روایت نموده.

ابوذر غفاری سو تحمل سختی‏ها (ابوذر و فرستادن برادرش هنگامی که خبر بعثت رسول خدا صبه او رسید).

بخاری (۵۵۴/۱) از ابن عبّاس بروایت نموده، که گفت: هنگامی که خبر بعثت رسول خدا صبه ابوذر رسید، به برادرش گفت: به‌سوی این وادی -(مکه)- سوار شو، و خبر این مرد را که ادّعا می‏کند وی نبی است، و از آسمان برایش خبر می‏آید، برایم بیاور، از قول وی بشنو و پس از آن نزدم بیا. برادرش حرکت نمود، و نزد پیامبر صآمد و از قولش شنید، و بعد از آن نزد ابوذر برگشته به او گفت: وی را دیدم، به مکارم اخلاق امر می‏کند، و سخنی (می‏گوید) که شعر نیست. ابوذر گفت: آنچه را می‏خواستم برایم برآورده نساختی.

[۸۱] ابونعیم در حلیة (۱/۱۴۴) بصورت مرسل. [۸۲] خباب شمشیر می‏ساخت. [۸۳] بخاری (۴/۳۱۷) مسلم (۲۷۹۵) احمد (۵/۱۱۰) ترمذی (۳۱۶۲). [۸۴] بخاری (۲۶۱۲) ابوداوود (۲۶۴۹) حاکم (۳/۳۸۳).