تلاش ابن عباس در انجام دادن کار انصار نزد والی
حاکم (۵۴۴/۳) از عبدالرحمن بن ابی الزّناد، از پدرش و عبدالله بن فضل بن عباس بن ابی ربیعه بن حارث روایت نموده که حسان بن ثابت سگفت: ما گروه انصار به خاطر طلب چیزی نزد (والی) عمر یا عثمان -ابن ابی الزناد شک نموده- رفتیم، و با خود عبدالله بن عباس و تعدادی از اصحاب رسول خدا صرا بردیم،ابن عباس و آنها صحبت نمودند و انصار و مناقب ایشان را متذکر شدند ولی والی دلیل آورده به ذکر علت پرداخت. حسان میگوید: کار ضروری بود که ما از وی خواسته بودیم. میافزاید: والی آن قدر برایشان دلیل و جواب گفت، که آنها برخاستند، و عذر وی را پذیرفتند، مگر ابن عباس که گفت: نه، به خدا سوگند، مرتبه انصار را هیچ کس نمیتواند پایین آورده، اینها بودند که یاری نمودند و جای دادند، و فضیلت ایشان را یاد کرده گفت: و این شاعر رسول خدا صو مدافع وی است، و تا وقتی عبدالله درخواست خود را از وی با کلام جامعی که همه چیز را بر وی مسدود میساخت ادامه داد، که او دیگر چارهای نیافت، و کار ما را انجام داد. میگوید: بعد ما در حالی خارج شدیم، که خداوند ﻷضرورت و کار ما را با کلام وی حل ساخته بود، و من از دست عبدالله گرفته بودم، و وی را ستوده برایش دعا مینمودم، و در مسجد بر همان کسانی گذشتم که با وی بودند، و به آنچه که وی رسید نرسیدند، من در حالی که آنها میشنیدند، گفتم: وی بهتر و اولای شما برای ما بوده است. گفتند: بلی. و به عبدالله گفتم: این - به خدا سوگند - باقی مانده نبوت و وراثت احمد صاست، که مستحقترین شما به آن بوده، حسان میگوید: در حالی که به عبدالله اشاره مینمودم (گفتم):
اذا قال لـم يترك مقالاً لقائل
بملتفظات لا يرى بينها فصلا
كفى وشفى ما في الصدور فلم يدع
لذي اربه في القول جداً ولا هزلا
سموت الى العليابغير مشقّه
فنلت ذراها لا دنيا ولا وعلا
این را همچنان طبرانی از حسان بن ثابت س، چنان که در مجمع الزوائد (۲۸۴/۹) آمده مانند آن را روایت نموده، و در حدیث وی آمده -به خدا سوگند- وی بهتر شما و مقدّمتر بر آن کار بود، این -به خدا سوگند- باقی مانده نبوت و وراثت احمد است، و وی را اصلش و کشش مشابهت طبعش هدایت میکند. قوم گفت: ای حسان خلاصه کن، ابن عباس فرمود: راست گفتند، وی شروع به مدح ابن عباس نموده گفت:
اذا ما ابن عباس بدالك وجهه
رايت له في كل مجمعه فضلاً
بعد از آن سه شعر ذکر شده را متذکر گردیده و در پی آنها افزود:
خلقت حليفاً للمروءه والنّدي
بليغاً ولـم تخلق كهاماً ولاحلا
والی گفت: به خدا سوگند هدفش از سالخورده و تنگدست جز من کسی دیگر نیست، و خداوند در میان من و اوست.