انکار پیامبر ص برای ابن رواحه
امام احمد از ابن عباس بروایت نموده که: رسول خدا صلشکری را به مؤته فرستاد، و زید را امیر آن کرد، اگر وی کشته شد امارت به جعفر برسد، و اگر جعفر هم کشته شد امارت به ابن رواحه برسد، ابن رواحه درنگ نمود، و نماز جمعه را با پیامبر خدا صبهجای آورد، رسول خدا صوی را دید و گفت: «چه باعث تخلفت شد؟» گفت: به خاطر این که جمعه را همراهت بخوانم. پیامبر صفرمود: «یک صبح و یا یک بیگاه بر آمدن در راه خدا، از دنیا و آنچه در آن است، بهتر است» [۴۱۳]. این چنین در البدایه (۲۴۲/۴) آمده. و این را همچنین ابن ابی شیبه از ابن عباس مانند آن چنان که در الکنز (۳۰۹/۵) آمده، روایت کرده است.
امام احمد همچنین از ابن عباس بروایت نموده، که گفت: رسول خدا صعبدالله بن رواحه را به سریهای فرستاد، و آن روز مصادف با روز جمعه بود. (راوی) میگوید: ابن رواحه یاران خود را پیش فرستاد، و گفت: من میباشم و با رسول خدا صنماز جمعه را میخوانم، و بعد از آن، به آنها میپیوندم. (راوی) میافزاید: هنگامی که رسول خدا صنماز خواند، وی را دید، و فرمود: «چه چیز تو را بازداشت که صبحگاه با یاران خود خارج شوی؟» گفت: خواستم جمعه را همراه تو بخوانم، و بعد به ایشان بپیودم. رسول خدا صگفت: «اگر همه آنچه را در روی زمین است، انفاق نمایی، همان خارج شدن صبحگاهشان را درک نخواهی نمود» [۴۱۴]. و این حدیث را ترمذی روایت نموده، و بعد از آن او را به آنچه از شعبه حکایت نموده معلول دانسته، موصوف گفته است: حکم از مقسّم جز پنج حدیث دیگر نشنیده است، و این حدیث از جمله آنها نیست. این چنین در البدایه (۲۴۲/۴) آمده.
[۴۱۳] صحیح. احمد (۱/۲۵۷). [۴۱۴] ضعیف. احمد (۱/۲۲۴) و ترمذی (۵۲۷) او میگوید: این حدیثی است غریب که جز از این وجه آن را نمی شناسیم. علی بن المدینی میگوید: یحیی بت سعید و شعبه میگویند: حکم از مقسم جز ۵ حدیث روایت نکرده است سپس شعبه آن ۵ حدیث را شمرد و این حدیث جزو آنها نبود. آلبانی نیز آن را در «ضعیف الترمذی» (۲۸۱) ضعیف دانسته است.