حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

صحابه و خوردن ملخ، و این که آنها در جاهلیت نان گندم را نخورده بودند

صحابه و خوردن ملخ، و این که آنها در جاهلیت نان گندم را نخورده بودند

ابن سعد (۳۶/۴) از ابن ابی اوفی سروایت نموده، که گفت: با رسول خدا صهفت غزا نمودیم، که در آنها ملخ را می‏خوردیم. و این را ابونعیم در الحلیه (۲۴۲/۷) از ابن ابی اوفی سبه مانند این روایت نموده است.

و طبرانی -که راویانش راویان صحیح‌اند- از ابوبرزه سروایت نموده، که گفت: غزوه‏ای بودیم، و با گروهی از مشرکین روبرو شدیم، و آنها را از خاکستر گرم‌شان (که در آن نان پخته می‏نمودند) عقب راندیم. به آنجا رسیدیم و شروع به خوردن از آن نمودیم، ما در جاهلیت می‏شنیدیم که هر کسی نان را بخورد چاق می‏شود. هنگامی که آن نان را خوردیم هر یکی از ما به پهلوهای خود نگاه می‏کرد که آیا چاق شده؟! [۱۶۸]این چنین در الترغیب (۱۷۷/۵) آمده. هیثمی (۳۲۴/۱۰) می‏گوید: و در روایتی آمده: ما در روز خیبر با رسول خدا صبودیم، و آنها را از نان سفید و پاک (و بی‌سبوس)‌شان عقب راندیم. همه این را طبرانی روایت نموده، و رجال وی رجال صحیح‌اند. و نزد ابونعیم در الحلیه (۳۰۷/۶) از ابوهریره سروایت است که گفت: هنگامی که خیبر را فتح نمودیم، از نزد گروهی از یهود عبور نمودیم که در جایی برای خود در خاکستر گرم نان می‏پختند، ما آنها را از آنجا راندیم. بعد از آن (آن نان‏ها را) در میان خود تقسیم نمودیم، و برای من تکه‏ای از آن رسید که قسمتی از آن سوخته بود. می‏گوید: و شنیده بودم، که هر که نان را بخورد چاق می‏شود، بعد من آن را خوردم به پهلوهای خود نگاه کردم که آیا چاق شده‏ام؟!.

[۱۶۸] ضعیف موقوف. طبرانی. منذری در ترغیب و ترهیب می‌گوید: راویان آن روایان صحیحند. همچنین ابن ابی شیبة آن را در مصنف خود (۱۲/۲۴۹) و بیهقی در «الکبری» (۹/۶۰) هردو از طریق حسن از ابی برزة روایت کرده‌اند.