صحابه و خوردن ملخ، و این که آنها در جاهلیت نان گندم را نخورده بودند
ابن سعد (۳۶/۴) از ابن ابی اوفی سروایت نموده، که گفت: با رسول خدا صهفت غزا نمودیم، که در آنها ملخ را میخوردیم. و این را ابونعیم در الحلیه (۲۴۲/۷) از ابن ابی اوفی سبه مانند این روایت نموده است.
و طبرانی -که راویانش راویان صحیحاند- از ابوبرزه سروایت نموده، که گفت: غزوهای بودیم، و با گروهی از مشرکین روبرو شدیم، و آنها را از خاکستر گرمشان (که در آن نان پخته مینمودند) عقب راندیم. به آنجا رسیدیم و شروع به خوردن از آن نمودیم، ما در جاهلیت میشنیدیم که هر کسی نان را بخورد چاق میشود. هنگامی که آن نان را خوردیم هر یکی از ما به پهلوهای خود نگاه میکرد که آیا چاق شده؟! [۱۶۸]این چنین در الترغیب (۱۷۷/۵) آمده. هیثمی (۳۲۴/۱۰) میگوید: و در روایتی آمده: ما در روز خیبر با رسول خدا صبودیم، و آنها را از نان سفید و پاک (و بیسبوس)شان عقب راندیم. همه این را طبرانی روایت نموده، و رجال وی رجال صحیحاند. و نزد ابونعیم در الحلیه (۳۰۷/۶) از ابوهریره سروایت است که گفت: هنگامی که خیبر را فتح نمودیم، از نزد گروهی از یهود عبور نمودیم که در جایی برای خود در خاکستر گرم نان میپختند، ما آنها را از آنجا راندیم. بعد از آن (آن نانها را) در میان خود تقسیم نمودیم، و برای من تکهای از آن رسید که قسمتی از آن سوخته بود. میگوید: و شنیده بودم، که هر که نان را بخورد چاق میشود، بعد من آن را خوردم به پهلوهای خود نگاه کردم که آیا چاق شدهام؟!.
[۱۶۸] ضعیف موقوف. طبرانی. منذری در ترغیب و ترهیب میگوید: راویان آن روایان صحیحند. همچنین ابن ابی شیبة آن را در مصنف خود (۱۲/۲۴۹) و بیهقی در «الکبری» (۹/۶۰) هردو از طریق حسن از ابی برزة روایت کردهاند.