قصّه عمر و برادرش زید، در کنار گذاشتن زره به خاطر کسب شهادت
طبرانی از ابن عمر روایت نموده که عمر سروز احد به برادرش گفت: ای برادرم، زرهام را بگیر. پاسخ داد: آن چنان که تو شهادت را میخواهی، من نیز میخواهم، و هر دوی آنها آن را ترک نمودند. هیثمی (۲۹۸/۵) میگوید: رجال وی رجال صحیحاند. و این را ابن سعد (۲۷۵/۳) و ابونعیم در الحلیه (۳۶۷/۱) مثل آن، روایت نمودهاند.