حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

انکار عمر بر جوانی که از مردم‏برای خارج شدن در راه خدا سئوال نمود

انکار عمر بر جوانی که از مردم‏برای خارج شدن در راه خدا سئوال نمود

بیهقی از نافع روایت نموده، که گفت: جوانی قوی داخل مسجد گردید، و در دستش پیکان‏های پهن و عریضی وجود داشت، و می‏گفت: چه کسی مرا در راه خدا کمک می‏کند؟ عمر سوی را طلب نمود، و او برایش آورده شد. آنگاه گفت: چه کسی این رااز من به کرایه می‏گیرد، تا در زمینش کار کند؟ مردی از انصار گفت: من، ای امیرالمؤمنین، او را ماهانه به چند کرایه می‏دهی؟ عمر سگفت: به این قدر و این قدر. و افزود: وی را بگیر و با خود ببر. وی در زمین آن مرد ماه‌هایی کار نمود، بعد عمر سبه آن مرد گفت: اجیر ما چه کرد؟ پاسخ داد: خوب است، ای امیرالمؤمنین. عمر سفرمود: او را و آنچه را از کرایه جمع شده، برایم بیاور، آنگاه او کیسه‏ای از درهم را نزدش آورد. عمر سفرمود: این را بگیر، حالا اگر خواسته باشی به جنگ برو، و اگر هم خواسته باشی بنشین. این چنین در الکنز (۲۱۷/۲) آمده است.