حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

دعای پیامبر ص در واقعه بدر

دعای پیامبر ص در واقعه بدر

امام احمد از عمر سروایت نموده، که گفت: در روز بدر رسول خدا صبه طرف اصحاب خود دید که سیصد و چند تن بودند، و به طرف مشرکین نظر نمود که آنان از هزار هم افزون بودند، رسول خدا صدر حالی که عبا و شلوار را بر تن داشت، خود را به طرف قبله برابر نمود و بعد از آن گفت:

«اللهم انجزلي ما وعدتني. اللهم ان تهلك هذه العصابة من اهل الاسلام فلا تعبد بعد في الارض ابدا». ترجمه: «بار خدايا، آنچه را به من وعده نموده‏اى برآورده ساز. بار خدايا، اگر اين گروه از اهل اسلام را هلا گردانى، ديگر در زمين ابداً عبادت نمى‏شوى».

آنگاه پیاپی پروردگارش را به فریاد رسی خواند، و دعایش نمود، تا این که عبایش افتاد. در این موقع ابوبکر سنزدش آمد، و عبایش را گرفته، دوباره به‌جایش گذاشت، بعد از آن وی را از پشت در کنار گرفته گفت: ای رسول خدا، همین قدر درخواستت از پروردگارت برایت کافی است، و او آنچه را برایت وعده نموده، برآورده خواهد ساخت. همین بود که خداوند نازل فرمود:

﴿إِذۡ تَسۡتَغِيثُونَ رَبَّكُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَكُمۡ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلۡفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ مُرۡدِفِينَ ٩[الانفال: ۹].

ترجمه: «(به خاطر بیاورید) زمانی را (که از شدّت ناراحتی درمیدان بدر) از پروردگار‌تان تقاضای کم می‏کردید، و او تقاضای شما را پذیرفت (و گفت) من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود می‏آیند، یاری می‏کنم».

و تمام حدیث را متذکر شده [۴۷۳]. این را مسلم [۴۷۴]، ابوداود، ترمذی، ابن جریر و غیر ایشان روایت نموده‏اند، و آن را علی بن مدینی و ترمذی صحیح دانسته‏اند. این چنین در البدایه (۲۷۵/۳) آمده. و این را همچنین ابن ابی شیبه، ابوعوانه، ابن حبّان، ابونعیم، ابن المنذر، ابن ابی حاتم، ابوالشیخ، ابن مردویه و بیهقی، چنان که در الکنز (۲۶۶/۵) آمده، روایت کرده‏اند.

ابوداود از عبدالله بن عمروبن العاص بروایت نموده که: رسول خدا صبا سیصد و پانزده تن از یارانش در روز بدر خارج گردید، هنگامی که به بدر رسید گفت:

«اللَّهُمَّ إِنَّهُمْ حُفَاةٌ [۴۷۵] فَاحْمِلْهُمُ اللَّهُمَّ إِنَّهُمْ عُرَاةٌ فَاكْسُهُمُ اللَّهُمَّ إِنَّهُمْ جِيَاعٌ فَأَشْبِعْهُمْ». ترجمه: «بار خدایا، اینها پا برهنه‏اند، سوارشان کن. بار خدایا، اینها برهنه‏اند. بپوشان‌شان. بار خدایا، اینها گرسنه‏اند، سیرشان نما».

پس خداوند در روز بدر فتح را نصیب‌شان کرد، و در حالی برگشتند که با هر مردی از ایشان یک شتر و یا دو شتر بود، لباس هم پوشیده بودند، و سیر هم شده بودند [۴۷۶]. این چنین در جمع الفوائد (۳۸/۲) آمده. و بیهقی (۵۷/۹) این را مثل آن روایت نموده، و ابن سعد (۱۳/۲) مانند آن را روایت کرده. و نسائی از ابن مسعود سروایت نموده، که گفت: هیچ سوگند دهنده و درخواست کننده‏ای را ندیدم، که از سوگند و درخواست، محمّد صدر روز بدر شدیدتر سوگند بدهد و درخواست نماید، وی شروع نموده، می‏گفت:

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَنْشُدُكَ عَهْدَكَ وَوَعْدَكَ، اللَّهُمَّ إِنْ تَهْلَكَ هَذِهِ الْعِصَابَةُ لَا تَعْبُد». ترجمه: «بار خدایا، من تو را به عهد و وعده ات سوگندمی دهم. بار خدایا، اگر این گروه را هلاک برگردانی عبادت کرده نمی‏شوی».

بعد از آن روی گردانید، و گویی یک طرف رویش مهتاب است، و گفت: «گویی که من به کشتارگاه‏های قوم در بیگاه نگاه می‏کنم». این چنین در البدایه (۲۷۶/۳) آمده. و طبرانی مانند آن را روایت نموده، هیثمی (۸۲/۶) می‏گوید: رجال وی ثقه‏اند، جز این که ابوعبیده از پدرش نشنیده است.

[۴۷۳] حسن. احمد (۱/۳۰) و ترمذی (۳۰۸۱) و بیهقی در «الدلائل» (۳/۵۱،۵۲). [۴۷۴] مسلم (۱۷۶۳) و ابوداوود (۲۶۹۰) و احمد (۱/۳۰) و ترمذی (۳۰۸۱). [۴۷۵] حفاه جمع حافی است، و پیاده بدون موزه و کفش را افاده می‏کند. [۴۷۶] حسن. ابوداوود (۲۷۴۷) و آلبانی آن را در «صحیح ابوداوود» حسن دانسته است. (۲۳۸۶).