آمدن ابوایوب انصاری نزد ابن عباس و خدمت وی به او
رویانی و ابن عساکر از حبیب ابن ابی ثابت روایت نمودهاند که: ابوایوب انصاری سنزد معاویه آمد، و از دینی که بر او بود به وی شکایت نمود، ولی از وی چیزی را که دوست بدارد ندید، بلکه چیزی را دید که بدش میآمد. آنگاه گفت: از رسول خدا صشنیدم که میگفت: «شما بعد از من ترجیح دیگران را بر خود خواهید دید»، (معاویه) گفت: پیامبر صبه شما چه گفت؟ (پاسخ داد) پیامبر صگفت: «صبر کنید»، معاویه گفت: پس صبر کنید. (ابوایوب در جواب) گفت: به خدا سوگند، من ابداً از تو چیزی نمیخواهم. بعد از آن به بصره آمد، و نزد ابن عباس بپایین آمد، ابن عباس خانههای خود را برایش تخلیه نموده گفت: من با تو چنان خواهم نمود که تو با رسول خدا صنمودی، و اهل خود را دستورداد و خارج شدند، و گفت: همه چیزی که در خانه است از آن توست، و برایش چهل هزار و بیست غلام داد. این چنین در کنز العمال (۹۵/۷) آمده است. و این را همچنین حاکم از طریق مقسّم روایت موده و آن را به این معنی متذکر گردیده، حاکم میگوید: این حدیث صحیح الاسناد است، ولی بخاری و مسلم آن را روایت ننمودهاند. و ذهبی گفته: صحیح است.
و این را همچنین طبرانی، چنان که در المجمع (۳۲۳/۹) آمده، روایت کرده، و در حدیث وی آمده: بعد نزد ابن عباس ببه بصره آمد، که علی سوی را بر آنجا امیر گماشته بود. ابن عباس گفت: ای ابوایوب، من میخواهم از مسکنم برای تو خارج شوم، چنان که تو برای رسول خدا صبیرون آمدی. آنگاه اهل خود را امر نمود و بیرون آمدند، و همه چیزهایی را که منزل بر آن مشتمل بود به او داد. چون وقت حرکت وی فرا رسید گفت: چه ضرورت است؟ ابوایوب گفت: ضرورتم، معاشم، و هشت غلام که در زمینم کار کنند، معاشش چهار هزار بود. ابن عباس آن را برای وی پنج برابر گردانید، و بیست هزار و چهل غلام به او داد. هیثمی میگوید: حدیث را وی - یعنی طبرانی - به دو اسناد ذکر نموده، و رجال یکی آنها رجال صحیحاند. جز اینکه حبیب بن ابی ثابت از ابوایوب سنشنیده است. میگویم، این را حاکم (۴۶۱/۳) همچنین از طریق همین حبیب بن ابی ثابت روایت نموده، و بعد از آن افزوده: از محمّد بن علی بن عبدالله بن عباس از پدرش از ابن عباس ب... و حدیث را به سیاق طبرانی به طول آن متذکر گردیده، و بعد از آن گفته، این حدیث به اسناد متصل صحیح گذشت، و من آن را به خاطر اضافاتی که در آن به این اسناد وجود دارد، دوباره اعاده نمودم.