شهادت عمیر بن ابی وقاص
ابن سعد این را از سعد سروایت نموده، که گفت: برادرم عمیربن ابی وقاص را قبل از این که رسول خدا صما را در روز بدر ببیند، دیدم که پنهان میشد، گفتم: ای برادرم، تو را چه شده است؟ گفت: میترسم که رسول خدا صمرا ببیند، و مرا کوچک دانسته، بازم دارد، در حالی که من خارج شدن را دوست دارم، چون شاید خداوند شهادت را نصیبم گرداند. میگوید: او به رسول خدا صعرضه گردید، ولی او را بازگردانید، اما او گریه نمود و به وی اجازه داد. سعد سمیگفت: غلافهای شمشیر وی را از فرط کوچکیاش من میبستم، و او در حالی کشته شد که پسریشانزده ساله بود. این چنین در الاصابه (۱۳۵/۳) آمده، و آن را بزار روایت نموده، و رجال وی، چنان که در المجمع (۶۹/۶) آمده، ثقهاند.