گرسنگی سعدبن ابی وقاص س
(حکایت سعد در این باب، و ذکر این که او نخستین کسی از عرب بوده که در راه خدا تیر انداخته است)
ابونعیم در الحلیه (۹۳/۱) از سعد سروایت نموده، که گفت: ما قومی بودیم، که در مکه به ما همراه با رسول خدا صشدّت و سختی زندگی میرسید، وقتی که آزمایش و سختی به سراغمان آمد، خود را با آن آشنا ساختیم و با مداومت بر آن، به آن عادت نموده صبر پیشه کردیم. و من خود را با رسول خدا صدر مکه در حالی یافتم که در وقت شب برای بول نمودن بیرون گردیدم، و صدای ترک ترک چیزی را در زیر ادرار خود شنیدم، متوجه شدم که قطعهای از پوست شتر است، آن را برداشتم و شستم، بعد از آن، آن را سوزانیدم، و در میان دو سنگ قرار دادم (و آرد نمودم)، سپس آن را همانطور خشک به دهان انداخته فرو بردم، و بر آن آب نوشیدم، و سه روز را با همان خوردن سپری کردم.
شیخین (بخاری و مسلم) از سعدبن ابی وقاص سروایت نمودهاند که گفت: من نخستین کسی از عرب هستم که در راه خدا تیری انداختهام. و ما با رسول خدا صغزا مینمودیم، و جز برگ درخت حبله و این سمر [۱۳۸]طعام دیگری نداشتیم، حتی فردی از ما چون گوسفند (پشکل) به طرف بیرون مینشست، که اجزای آن به هم خلط نمیشد [۱۳۹]. این چنین در الترغیب (۱۷۹/۵) آمده. و ابونعیم آن را در الحلیه (۱۸/۱)، و ابن سعد (۹۹/۳) مانند آن را، روایت نمودهاند.
[۱۳۸] دو نوع درختی است که در بادیه میروید. م. [۱۳۹] بخاری (۵۴۱۲) و مسلم (۲۹۶۶).