عبدالله بن جحش و آرزوی شهادت
طبرانی از سعد بن ابی وقاص روایت نموده، که عبدالله جحش بدر روز احد به او گفت: آیا خداوند را دعا نمیکنی؟ آنگاه هردو در ناحیهای خلوت شدند، و سعد دعا نموده گفت: پروردگارا! وقتی که با دشمن روبرو شدم، مرد بسیار جنگجو و خشمناک را بر من روبرو گردان، که با او بجنگم و همراهم بجنگد، بعد از آن کامیابی بر وی را برایم نصیب گردان، تا به قتل رسانمش و تجهیزاتش [۵۳۰]را بگیرم، و عبدالله بن جحش آمین گفت. بعد از آن عبدالله فرمود: بار خدایا! مرد بسیار خشمگین و بسیار جنگجو را نصیبم بگردان، که با او به خاطر تو بجنگم و با من بجنگد، و بعد از آن مرا بگیرد و بینی و گوشم را قطع نماید، و چون فردا با تو روبرو شدم، بگویی: کی بینی و گوشت را بریده است؟ بگویم: در راه تو و رسولت چنین شده است. و تو بگویی: راست گفتی. سعد گفت: ای فرزندم، دعای عبدالله بن جحش از دعای تو بهتر بود، چون وی را در آخر روز دیدم که بینی و گوشش در تاری آویزان بودند. هیثمی (۳۰۱/۹) میگوید: رجال وی رجال صحیحاند. و این چنین این را بغوی، چنان که در الاصابه (۲۸۷/۲) آمده، و ابن وهب، چنان که در الاستیعاب (۲۷۴/۲) آمده، روایت نمودهاند، و بیهقی (۲۰۷/۶) مثل آن را روایت کرده است. و این چنین این را ابونعیم در الحلیه (۱۰۹/۱) روایت نموده، جز این که وی دعای سعد را ذکر نکرده، و به دعای عبدالله کتفا نموده است.
این را حاکم (۲۰۰/۳) از سعید بن مسیب روایت نموده که گفت: عبدالله بن جحش سگفت: بار خدایا! من به تو سوگند یاد میکنم، که فردا با دشمن روبرو شوم، و آنها مرا بکشند و بعد از آن شکمم را پاره نمایند و بینی و گوشم را ببرند، بعد از آن از من بپرسی که این چرا؟ بگویم: در راه تو. سعید بن مسیب میگوید: من امیدوارم، خداوند آخر سوگند وی را چنان که اول سوگندش وفا نمود، وفا نماید. حاکم میگوید: در این حدیث اگر ارسال [۵۳۱]نمیبود به شرط بخاری و مسلم صحیح بود. ذهبی میگوید: مرسل صحیح است. این چنین این را ابن شاهین، و ابن المبارک در الجهاد، چنان که در الاصابه (۲۸۷/۲) آمده، و ابونعیم در الحلیه (۱۰۹/۱) و ابن سعد (۶۳/۳) روایت نمودهاند.
[۵۳۰] در روایت سلب استعمال شده است، که شامل گرفتن جامه، سلاح شتر کسی نیز میشد. م. [۵۳۱] مرسل بودن. م.
براء بن مالک و آرزوی شهادت
ابونعیم از انس سروایت نموده، که گفت: رسول خدا صفرمود: «بسا صاحب دو جامه [۵۳۲]کهنه که به وی توجه واعتنایی صورت نمیگیرد، اگر بر خداوند قسم خورد، خداوند سوگندش را بهجای میکند، از جمله آنها براء بن مالک است». در روز تستر وقتی که مردم شکست خوردند گفتند: ای براء، بر پروردگارت قسم یاد کن. گفت: (پروردگارا، بر تو سوگند یاد نمودم [۵۳۳]، که آنها را دستهای بسته به دست ما بیندازی، و مرا به نبی خود ملحق بگردانی، (راوی) میگوید: و وی به شهادت رسید [۵۳۴]. این چنین در الکنز (۱۱/۷) آمده. و ترمذی مانند این را، چنان که در الاصابه (۱۴۴/۱) آمده، روایت کرده است.
حاکم (۲۹۱/۳) آن را از انس سروایت نموده، که گفت: رسول خدا صفرمود: «چه بسا ضعیف مستضعف دارای دو جامه کهنه، که اگر به خدا قسم بخورد، خداوند سوگندش را وفا مینماید، از جمله آنها براء بن مالک است»، براء با گروهی از مشرکین روبرو گردید، - این در حالی بود که مشرکین بر مسلمانان ضربه وارد نموده بودند - و مسلمانان گفتند: ای براء، رسول خدا صگفته است: «اگر تو بر خداوند سوگند یاد کنی، قسمت را وفا میکند». بنابراین بر پروردگارت سوگند یاد نما. وی گفت: پروردگارا! بر تو سوگند یاد نمودم، که آنها را دست بسته نصیب ما بگردانی، و بعد از آن بر قنطره سوس با هم روبرو شدند، و بر مسلمانان ضربه وارد نمودند. مسلمانان به وی گفتند: ای براء بر پروردگارت سوگند یاد کن. گفت: پروردگارا" بر تو سوگند یاد نمودم، که آنها را دستهای بسته، به دست ما بیندازی، و مرا به نبی خود ملحق گردانی، همین بود که آنها به دست ایشان افتادند، و براء به شهادت رسید [۵۳۵]. حاکم (۲۹۲/۳) میگوید: این حدیث صحیح الاسناد است،و بخاری مسلم روایتش ننمودهاند. ذهبی میگوید صحیح است. ابونعیم این را در الحلیه (۷/۱) به مانند آن روایت کرده است.
[۵۳۲] هدف پیراهن و تنبان است، که در آن زمان به شکل یک ازار و یک چادر استعمال میشد. م. [۵۳۳] این و کلمه بعدی داخل قوس از الاصابه نقل شده است. [۵۳۴] صحیح. ابونعیم در «الحلیة» (۱/۵۳۰). [۵۳۵] صحیح. حاکم (۳/۲۹۲، ۲۹۲) وی آن را صحیح دانسته و ذهبی نیز با وی موافقت کرده است. نگا: «صحیح الجامع» (۴۵۷۱).