حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

عبدالله بن جحش و آرزوی شهادت

عبدالله بن جحش و آرزوی شهادت

طبرانی از سعد بن ابی وقاص روایت نموده، که عبدالله جحش بدر روز احد به او گفت: آیا خداوند را دعا نمی‏کنی؟ آنگاه هردو در ناحیه‏ای خلوت شدند، و سعد دعا نموده گفت: پروردگارا! وقتی که با دشمن روبرو شدم، مرد بسیار جنگجو و خشمناک را بر من روبرو گردان، که با او بجنگم و همراهم بجنگد، بعد از آن کامیابی بر وی را برایم نصیب گردان، تا به قتل رسانمش و تجهیزاتش [۵۳۰]را بگیرم، و عبدالله بن جحش آمین گفت. بعد از آن عبدالله فرمود: بار خدایا! مرد بسیار خشمگین و بسیار جنگجو را نصیبم بگردان، که با او به خاطر تو بجنگم و با من بجنگد، و بعد از آن مرا بگیرد و بینی و گوشم را قطع نماید، و چون فردا با تو روبرو شدم، بگویی: کی بینی و گوشت را بریده است؟ بگویم: در راه تو و رسولت چنین شده است. و تو بگویی: راست گفتی. سعد گفت: ای فرزندم، دعای عبدالله بن جحش از دعای تو بهتر بود، چون وی را در آخر روز دیدم که بینی و گوشش در تاری آویزان بودند. هیثمی (۳۰۱/۹) می‏گوید: رجال وی رجال صحیح‌اند. و این چنین این را بغوی، چنان که در الاصابه (۲۸۷/۲) آمده، و ابن وهب، چنان که در الاستیعاب (۲۷۴/۲) آمده، روایت نموده‏اند، و بیهقی (۲۰۷/۶) مثل آن را روایت کرده است. و این چنین این را ابونعیم در الحلیه (۱۰۹/۱) روایت نموده، جز این که وی دعای سعد را ذکر نکرده، و به دعای عبدالله کتفا نموده است.

این را حاکم (۲۰۰/۳) از سعید بن مسیب روایت نموده که گفت: عبدالله بن جحش سگفت: بار خدایا! من به تو سوگند یاد می‏کنم، که فردا با دشمن روبرو شوم، و آنها مرا بکشند و بعد از آن شکمم را پاره نمایند و بینی و گوشم را ببرند، بعد از آن از من بپرسی که این چرا؟ بگویم: در راه تو. سعید بن مسیب می‏گوید: من امیدوارم، خداوند آخر سوگند وی را چنان که اول سوگندش وفا نمود، وفا نماید. حاکم می‏گوید: در این حدیث اگر ارسال [۵۳۱]نمی‏بود به شرط بخاری و مسلم صحیح بود. ذهبی می‏گوید: مرسل صحیح است. این چنین این را ابن شاهین، و ابن المبارک در الجهاد، چنان که در الاصابه (۲۸۷/۲) آمده، و ابونعیم در الحلیه (۱۰۹/۱) و ابن سعد (۶۳/۳) روایت نموده‏اند.

[۵۳۰] در روایت سلب استعمال شده است، که شامل گرفتن جامه، سلاح شتر کسی نیز می‏شد. م. [۵۳۱] مرسل بودن. م.

براء بن مالک و آرزوی شهادت

ابونعیم از انس سروایت نموده، که گفت: رسول خدا صفرمود: «بسا صاحب دو جامه [۵۳۲]کهنه که به وی توجه واعتنایی صورت نمی‏گیرد، اگر بر خداوند قسم خورد، خداوند سوگندش را به‌جای می‏کند، از جمله آنها براء بن مالک است». در روز تستر وقتی که مردم شکست خوردند گفتند: ای براء، بر پروردگارت قسم یاد کن. گفت: (پروردگارا، بر تو سوگند یاد نمودم [۵۳۳]، که آنها را دست‏های بسته به دست ما بیندازی، و مرا به نبی خود ملحق بگردانی، (راوی) می‏گوید: و وی به شهادت رسید [۵۳۴]. این چنین در الکنز (۱۱/۷) آمده. و ترمذی مانند این را، چنان که در الاصابه (۱۴۴/۱) آمده، روایت کرده است.

حاکم (۲۹۱/۳) آن را از انس سروایت نموده، که گفت: رسول خدا صفرمود: «چه بسا ضعیف مستضعف دارای دو جامه کهنه، که اگر به خدا قسم بخورد، خداوند سوگندش را وفا می‏نماید، از جمله آنها براء بن مالک است»، براء با گروهی از مشرکین روبرو گردید، - این در حالی بود که مشرکین بر مسلمانان ضربه وارد نموده بودند - و مسلمانان گفتند: ای براء، رسول خدا صگفته است: «اگر تو بر خداوند سوگند یاد کنی، قسمت را وفا می‏کند». بنابراین بر پروردگارت سوگند یاد نما. وی گفت: پروردگارا! بر تو سوگند یاد نمودم، که آنها را دست بسته نصیب ما بگردانی، و بعد از آن بر قنطره سوس با هم روبرو شدند، و بر مسلمانان ضربه وارد نمودند. مسلمانان به وی گفتند: ای براء بر پروردگارت سوگند یاد کن. گفت: پروردگارا" بر تو سوگند یاد نمودم، که آنها را دست‏های بسته، به دست ما بیندازی، و مرا به نبی خود ملحق گردانی، همین بود که آنها به دست ایشان افتادند، و براء به شهادت رسید [۵۳۵]. حاکم (۲۹۲/۳) می‏گوید: این حدیث صحیح الاسناد است،و بخاری مسلم روایتش ننموده‏اند. ذهبی می‏گوید صحیح است. ابونعیم این را در الحلیه (۷/۱) به مانند آن روایت کرده است.

[۵۳۲] هدف پیراهن و تنبان است، که در آن زمان به شکل یک ازار و یک چادر استعمال می‏شد. م. [۵۳۳] این و کلمه بعدی داخل قوس از الاصابه نقل شده است. [۵۳۴] صحیح. ابونعیم در «الحلیة» (۱/۵۳۰). [۵۳۵] صحیح. حاکم (۳/۲۹۲، ۲۹۲) وی آن را صحیح دانسته و ذهبی نیز با وی موافقت کرده است. نگا: «صحیح الجامع» (۴۵۷۱).