حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

قصّه اصیرم

قصّه اصیرم

ابن اسحاق از ابوهریره سروایت نموده که وی می‏گفت: مرا از مردی خبر دهید که داخل جنت شده، و هرگز نماز نخواند است، وقتی که مرد او را می‏شناختند، از خودش می‏پرسیدند که وی کیست؟ می‏گفت: اصبرم بنی عبدالاشهل: عمروبن ثابت بن وقش. حصین می‏گوید: به محمّد بن اسد گفتم: داستان اصیرم چطور بود؟ گفت: وی از اسلام آوردن قوم خود انکار داشت. و هنگامی روز احد فرارسید، چیزی در فکرش آمد و اسلام آورد، بعد از آن شمشیر خود را گرفت، و صبحگاهان حرکت نمود، و در میان مردم داخل شد و جنگید، تا این که جراحت برای برجای انداختش. (راوی) می‏گوید: در حالی که مردانی از بنی الاشهل کشته شدگان خود را در معرکه جستجو می‏کردند به وی برخوردند و گفتند: به خدا سوگند، این اصیرم است، چه او را اینجا آورده است؟! در صورتی که ما وی را گذاشته بودیم، و او منکر این سخن است [۵۰۱]. از وی پرسیدند و گفتند: ای عمرو، چه تو را آورده است؟ ترحّم و مهربانی بر قومت یا رغبت به اسلام؟ گفت: بلکه رغبت به اسلام، من به خدا و رسولش ایمان آوردم و مسلمان شدم، بعد از آن شمشیر خود را برداشتم، و صبحگاه با رسول خدا صبیرون گردیدم، و جنگیدم، تا این که آنچه به من رسیده است، رسید. و بعد از اندکی درنگ نزد آنها جان داد. او را برای رسول خدا صیاد کردند، فرمود: «وی از اهل جنت است» [۵۰۲]. این چنین در البدایه (۳۷/۴) آمده. و در الاصابه (۵۲۶/۲) می‏گوید: این اسناد حسن است، و آن را گروهی از طریق ابن اسحاق روایت نموده‏اند. و این را همچنین ابونعیم در المعرفه مثل آن، چنان که در الکنز (۸/۷) آمده، روایت کرده، و امام احمد مانند آن را، چنان که در المجمع (۳۶۲/۹) آمده، روایت نموده، گفته: رجال وی ثقه‏اند.

این را ابوداود و حاکم از طریق دیگری از ابوهریره سروایت نموده‏اند که: عمروبن اقیش در جاهلیت برای خود سود داشت، و مصحلت ندانست که قبل از گرفتن آن اسلام بیاورد، بعد (در) [۵۰۳]روز احد آمد و گفت: پسرعموهایم کجایند؟ گفتند: در احد. گفت: در احد، آنگاه سلاح خود را بر تن نمود، و اسبش را سوار شد، و بعد از آن به طرف آنان متوجه گردید. هنگامی که مسلمانان وی را دیدند، گفتند: ای عمرو، از ما دور شو، گفت: من ایمان آورده‏ام: و به شدّت جنگید، تا این که زخم برداشت، و مجروح به اهل خود انتقال داده شد. آنگاه سعد بن معاذ سنزدش آمد، و به برادرش سلمه گفت: به خاطر تعصّب و دفاع قومش این کار را نموده، یا این که به خاطر غضب برای خدا و پیامبرش؟ گفت: بلکه به خاطر غضب برای خدا و رسولش. به این صورت موصوف درگذشت و داخل جنت شد، و برای خداوند نمازی هم نخواند [۵۰۴]. در الاصابه (۵۲۶/۲) گفته است: این اسناد حسن است. و بیهقی (۱۶۷/۹) این را به این سیاق، به مانند آن، روایت نموده است.

[۵۰۱] منکر اسلام بود. [۵۰۲] ضعیف. ابن اسحاق چنانکه در سیره ابن هشام (۳/۳۵) و در سند آن حصین بن عبدالرحمن است که چنانکه در «التقریب» (۱/۱۸۲) آمده است مقبول است. یعنی ضعیف (لین) است مگر آنکه متابعه شود. [۵۰۳] از الاصابه. [۵۰۴] حسن. ابوداوود (۲۵۳۷) آلبانی آن را در «صحیح ابی داوود» (۲۲۱۲) حسن دانسته است. همیچنین ابن در «الاصابة» (۲/۵۲۶).