هجرت درّه بنت ابی لهب ل
طبرانی از ابن عمر و ابوهریره و عماربن یاسر شروایت نموده، که گفتند: درّه بنت ابی لهب لهجرت کنان آمد، و در منزل رافع بن معلای زرقی سوارد شد. بعد زنانی که از بنی زریق نزد وی نشسته بودند به او گفتند: تو دختر همان ابولهبی هستی که خداوند دربارهاش گفته:
﴿تَبَّتۡ يَدَآ أَبِي لَهَبٖ وَتَبَّ ١ مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُ مَالُهُۥ وَمَا كَسَبَ ٢﴾[المسد: ۱-۲].
ترجمه: «هلاک شد هردو دست ابولهب و هلاک شده خود او. مال و ثروت وی و آنچه را به دست آورد به حالش سودی نبخشید».
به این صورت هجرتت چیزی را نمیتواند از تو دور کند. آنگاه در نزد رسول خدا صآمده و از آنچه آن زنان به وی گفته بودند، شکایت نمود، رسول خدا صوی را دلجویی کرد و تسلّی داد و گفت:
بنشین. بعد از آن نماز ظهر را برای مردم امامت نموده بر منبر ساعتی نشست و گفت: «ای مردم، چرا من در اهلم اذیت میشوم، به خدا سوگند، شفاعتم در روز قیامت دربرگیرنده قبیله حا، حکم، صدا و سهلب [۲۶۳]است» [۲۶۴]. هیثمی (۲۵۷/۹) میگوید: در این عبدالرحمن بن بشیر دمشقی آمده، که ابن حبان وی را ثقه دانسته، و ابوحاتم ضعیف، و بقیه رجال وی ثقهاند. و هجرت ام سلمه در هجرت ابوسلمه بگذشت، و هجرت اسماء بنت عمیس، و ام عبدالله لیلی بنت ابی حثمه بدر هجرت جعفر بن ابی طالب و صحابه ببهسوی حبشه گذشت.
[۲۶۳] نامهای قبایل است. [۲۶۴] ضعیف. در سند آن عبدالرحمن بن بشیر دمشقی است. ابوحاتم دربارهی او میگوید: منکر الحدیث است. نگا: «المیزان» (۲/۵۵۰).