باب ۳۵: تعداد عمرههاى پیغمبر ج و زمان آنها
٧۸۲- حدیث: «أَنَسٍس، قَالَ: اعْتَمَرَ النَّبِيُّ ج أَرْبَعَ عُمَرٍ فِي ذِي الْقَعْدَةِ، إِلاَّ الَّتِي اعْتَمَرَ مَعَ حَجَّتِهِ: عُمْرَتَهُ مِنَ الْحُدَيْبِيَةِ، وَمِنَ الْعَامِ الْمُقْبِلِ، وَمِنَ الْجِعْرَانَةِ حَيْثُ قَسَمَ غَنَائِمَ حُنَيْنٍ، وَعُمْرَةً مَعَ حَجَّتِهِ» [۱۴۶].
یعنی: «انسسگوید: پیغمبر جچهار بار عمره را انجام داده است که همه آنها در ماه ذیقعده بوده است مگر عمرهاى که با حجش انجام داد. (که در ذیحجه انجام گرفت) اوّلین عمرهاش در حدیبیه در سال ششم هجرى بود، (هر چند قریش مانع عمره پیغمبر جشدند، ولى براى پیغمبر جعمره محسوب شد) دومین عمره در سال بعد از صلح حدیبیه و در سال هفتم هجرى بود، عمره سوم در سال هشتم هجرى و فتح مکه بود که در جعرانه احرام بست، و در زمانى بود که غنایم جنگ حنین را در بین اصحاب تقسیم کرد، و چهارمین عمرهاش عمرهاى بود که در حجة الوداع با حجش انجام داد».
٧۸۳- حدیث: «زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قِيلَ لَهُ: كَمْ غَزَا النَّبِيُّ ج مِنْ غَزْوَةٍ قَالَ: تِسْعَ عَشَرَةَ قِيلَ: كَمْ غَزَوْتَ أَنْتَ مَعَهُ قَالَ: سَبْعَ عَشَرَة قِيلَ: فَأَيُّهُمْ كَانَتْ أَوَّلَ قَالَ: الْعُسَيْرَةُ أَوِ الْعُشَيْرُ» [۱۴٧].
یعنی: «از زید بن ارقم سؤال شد: غزوههاى پیغمبر جچند بوده است؟ گفت: نوزده غزوه بوده است، گفتند: شما چند بار همراه پیغمبر جبه غزوه رفتهاید؟ گفت: هفده بار، گفتند: اوّلین غزوه پیغمبر جکدام بود، گفت: عسیره یا عشیره بود».
«عشيره: جایى است در بین مکه و مدینه وقتى که پیغمبر جخواست راه را بر کاروان قریش بگیرد به آنجا رسید و جنگ بدر از آنجا شروع گردید».
٧۸۴- حدیث: «زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ، أَنَّ النَّبِيَّ ج، غَزَا تِسْعَ عَشْرَةَ غَزْوَةً، وَأَنَّهُ حَجَّ بَعْدَمَا هَاجَرَ حَجَّةً وَاحِدَةً، لَمْ يَحُجَّ بَعْدَهَا، حَجَّةَ الْوَدَاعِ» [۱۴۸].
یعنی: «زید بن ارقم گوید: پیغمبر جنوزده بار به غزوه رفت و بعد از هجرت تنها یک بار حج نمود که حج الوداع بود و بعد از آن دیگر مراسم حج را انجام نداد».
٧۸۵- حدیث: «عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ وَعَائِشَةَ عَنْ مُجَاهِدٍ، قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَعُرْوَةُ بْنُ الزُّبَيْرِ الْمَسْجِدَ، فَإِذَا عَبْدُ اللهِ بْنُ عُمَرَ، جَالِسٌ إِلَى حُجْرَةِ عَائِشَةَ، وَإِذَا نَاسٌ يُصَلُّونَ فِي الْمَسْجِدِ صَلاَةَ الضُّحى قَالَ: فَسَأَلْنَاهُ عَنْ صَلاَتِهِمْ؛ فَقَالَ: بِدْعَةٌ ثُمَّ قَالَ لَهُ: كَمِ اعْتَمَرَ رَسُولُ اللهِ ج قَالَ: أَرْبَعَ إِحْدَاهُنَّ فِي رَجَبٍ فَكَرِهْنَا أَنْ نَرُدَّ عَلَيْهِ قَالَ: وَسَمِعْنَا اسْتِنَانَ عَائِشَةَ أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ فِي الْحُجْرَةِ، فَقَالَ عُرْوَةُ: يَا أُمَّاهْ، يَا أُمَّ الْمُؤْمِنِينَ أَلاَ تَسْمَعِينَ مَا يَقُولُ أَبُو عَبْدِ الرَّحْمنِ قَالَتْ: مَا يَقُولُ قَالَ: يَقُولُ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ ج، اعْتَمَرَ أَرْبَعَ عُمُرَاتٍ إِحْدَاهُنَّ فِي رَجَبٍ، قَالَتْ: يَرْحَمُ اللهُ أَبَا عَبْدِ الرَّحْمنِ، مَا اعْتَمَرَ عُمْرَةً إِلاَّ وَهُوَ شَاهِدُهُ، وَمَا اعْتَمَرَ فِي رَجَبٍ قَطُّ» [۱۴٩].
یعنی: «مجاهد گوید: من و عروه بن زبیر وارد مسجد النّبى شدیم، دیدیم که عبدالله بن عمر در نزدیک حجره عایشه نشسته است و جماعتى هم صلاة الضحى را در مسجد مىخوانند، مجاهد گوید: در مورد نماز این عدّه از ابن عمر سؤال کردیم، گفت: این نماز (به این کیفیت که به صورت دسته جمعى درآید) بدعت است (و سنّت پیغمبر جنیست). بعداً عروه از ابن عمر پرسید: که پیغمبر جچند بار عمره را انجام داده است؟ گفت: چهار بار که یک بار آن در ماه رجب بوده است، و ما خودمان دوست نداشتیم سخن عبدالله را رد کنیم، ولى به اندازهاى به حجره عایشه نزدیک بودیم که صداى سواک کردن دهانش را مىشنیدیم، لذا عروه گفت: اى مادر! اى مادر مسلمان! نمىشنوى که ابو عبدالرحمن (ابن عمر) چه مىگوید؟ عایشه گفت: مگر ابن عمر چه مىگوید: عروه گفت: مىگوید پیغمبر جچهار بار عمره را به جاى آورده است که یک بار آنها در ماه رجب بوده است، عایشه گفت: خداوند ابو عبدالرحمن را مورد رحم خود قرار دهد، پیغمبر جهر عمرهاى را که انجام داد ابو عبدالرحمن همراهش بود، ولى هیچگاه پیغمبر جعمره را در ماه رجب انجام نداده است».
[۱۴۶] أخرجه البخاري في: ۲۶ كتاب العمرة: ۳ باب كم اعتمر النبي ج. [۱۴٧] أخرجه البخاري في: ۶۴ كتاب المغازي: ۱ باب غزوة العُشَيرة أو العُسَيرة. [۱۴۸] أخرجه البخاري في: ۶۴ كتاب المغازى: ٧٧ باب حجة الوداع. [۱۴٩] أخرجه البخاري في: ۲۶ كتاب العمرة: ۳ باب كم اعتمر النبي ج.