باب ۱۰: نسب اولاد به کسى ملحق مىشود که مادرش در حالى که در نکاح آن شخص است او را به دنیا آورده باشد، و نباید به شباهت بچه به کسى، حکم به نسبت دادن بچه به آن شخص شود
٩۲۲- حدیث: «عَائِشَةَ، قَالَتْ: اخْتَصَمَ سَعْدُ بْنُ أَبِي وَقَّاصٍ وَعَبْدُ بْنُ زَمْعَةَ فِي غُلاَمٍ؛ فَقَالَ سَعْدٌ: هذَا، يَا رَسُولَ اللهِ ابْنُ أَخِي عُتْبَةَ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ، عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُ ابْنُهُ، انْظُرْ إِلَى شَبَهِهِ، وَقَالَ عَبْدُ بْنُ زَمْعَةَ: هذَا أَخِي، يَا رَسُولَ اللهِ وُلِدَ عَلَى فِرَاشِ أَبِي مِنْ وَلِيدَتِهِ فَنَظَرَ رَسُولُ اللهِ ج إِلَى شَبَهِهِ فَرَأَى شَبَهًا بَيِّنًا بِعُتْبَةَ، فَقَالَ: هُوَ لَكَ يَا عَبْدُ، الْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَلِلْعَاهِرِ الْحَجَرُ، وَاحْتَجِبِي مِنْهُ يَا سَوْدَة بِنْتَ زَمْعَةَ فَلَمْ تَرَهُ سَوْدَةُ قَطُّ» [۲٩٩].
یعنی: «عایشه گوید: سعد بن ابى وقاص و عبد بن زمعه در مورد پسرى با هم اختلاف داشتند، سعد گفت: این پسر برادرزاده من و پسر عتبه بن ابى وقاص است و عتبه به من سفارش کرد که این پسر اوست، نگاه کن چقدر به عتبه شباهت دارد. عبد بن زمعه هم گفت: اى رسول خدا! این برادر من است، و در منزل پدرم و از زن پدرم تولد یافته است، پیغمبر جکه به آن پسر نگاه کرد دید که شباهت زیادى به عتبه دارد، ولى به عبد گفت: «این پسر به شما داده مىشود، چون بچه تابع صاحب فراش است (یعنى به مردى تعلّق مىگیرد که زنش در منزل او و در حالى که در نکاح او است بچه را به دنیا بیاورد) و سهم کسى که زنا مىکند، (و به زن دیگران تجاوز مىنماید و بچهاى از این نطفه حرام به وجود مىآید) تنها بدبختى است، و حق ادّعاى اولاد را ندارد». پیغمبر جبه سوده دختر زمعه همسر خود گفت: «اى سوده! از این پسر (که به ظاهر برادرزاده شما است) حجاب بگیر». با توجّه به دستور پیغمبر جسوده هرگز او را ندید».
«عاهر: زناکار».
٩۲۳- حدیث: «أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ ج، قَالَ: الْوَلَدُ لِصَاحِبِ الْفِرَاشِ» [۳۰۰].
یعنی: «ابو هریره گوید: پیغمبر جگفت: بچه به شوهر زنى تعلق مىگیرد که این طفل را در نکاح او به دنیا آورده باشد».
[۲٩٩] أخرجه البخاري في: ۳۴ كتاب البيوع: ۱۰۰ باب شراء المملوك من الحربي وهبته وعتقه. [۳۰۰] أخرجه البخاري في: ۸۵ كتاب الفرائض: ۱۸ باب الولد للفراش، حرة كانت أو أمة.