باب ۲۴: وقتى که مهاجرین در اثر فتوحات بىنیاز شدند املاک و اشجارى که از طرف انصار جهت استفاده از محصولات آنها به ایشان بخشیده شده بود، به آنان پس دادند
۱۱۵٩- حدیث: «أنَسِ بْنِ مَالِكٍس، قَالَ: لَمَّا قَدِمَ الْمُهَاجِرُونَ الْمَدِينَةَ مِنْ مَكَّةَ، وَلَيْسَ بِأَيْدِيهِمْ، يَعْني شَيْئًا؛ وَكَانَتِ الأَنْصَارُ أَهْلَ الأَرْضِ وَالْعَقَارِ فَقَاسَمَهُمُ الأَنْصَارُ عَلَى أَنْ يُعْطُوهُمْ ثِمَارَ أَمْوَالِهِمْ كُلَّ عَامٍ، وَيَكْفُوهُمُ الْعَمَلَ وَالْمَئُونَةَ؛ وَكَانَتْ أُمُّهُ، أُمُّ أَنَسٍ، أُمُّ سُلَيْمٍ، كَانَتْ أُمَّ عَبْدِ اللهِ بْنِ أَبِي طَلْحَةَ، فَكَانَتْ أَعْطَتْ أُمُّ أَنَسٍ رَسُولَ اللهِ ج عِذَاقًا، فَأَعْطَاهُنَّ النَّبِيُّ ج أُمَّ أَيْمَنَ مَوْلاَتَهُ، أُمَّ أُسَامَةَ بْنِ زَيْدٍ وَأَنَّ النَّبِيَّ ج لَمَّا فَرَغَ مِنْ قَتْلِ أَهْلِ خَيْبَرَ، فَانْصَرَفَ إِلَى الْمَدِينَةِ، رَدَّ الْمُهَاجِرُونَ إِلَى الأَنْصَارِ مَنَائِحَهُمُ الَّتِي كَانُوا مَنَحُوهُمْ مِنْ ثِمَارِهِمْ، فَرَدَّ النَّبِيُّ ج إِلَى أُمِّهِ عِذَاقَهَا، وَأَعْطَى رَسُولُ اللهِ ج أُمَّ أَيْمَنَ مَكَانَهُنَّ مِنْ حَائِطِهِ» [۵۴۸].
یعنی: «انس بن مالکسگوید: وقتى که مهاجرین از مکه به مدینه آمدند، هیچ چیزى نداشتند امّا انصار داراى زمین و باغ بودند، انصار با مهاجرین قرار مشارکت بستند که هر سال قسمتى از محصولات خود را به مهاجرین بدهند و آنان را از کار و هزینه زندگى بىنیاز کنند، مادر انس که به امّ سلیم معروف بود و مادر عبدالله بن ابى طلحه هم بود چند درخت خرما را به پیغمبر جداده بود، پیغمبر جاین درختهاى خرما را به امّ ایمن مادر اسامه بن زید که آزاد شده او بود بخشید، و وقتى که پیغمبرجاز جنگ خیبر به مدینه بازگشت، مهاجرین درختها و زمینهایى را که انصار به آنان جهت استفاده از محصولات آنها بخشیده بودند و ایشان را شریک خود قرار داده بودند، به انصار بازگردانیدند، پیغمبر جهم درختهاى خرماى مادر انس را به او بازگرداند. در مقابل چند درخت خرما را از باغ خودش به امّ ایمن بخشید».
«منيحة: حیوان یا زمینى و باغى است که جهت استفاده از ثمرهاش به کسى داده مىشود ولى اصل مالکیت شخص بخشنده باقى است».
۱۱۶۰-حدیث: «أَنَسٍس، قَالَ: كَانَ الرَجُلُ يَجْعَلُ لِلنَّبِيِّ ج النَّخَلاَتِ، حَتَّى افْتَتَحَ قُرَيْظَةَ وَالنَّضِيرَ وَإِنَّ أَهْلِي أَمَرُونِي أَنْ آتِيَ النَّبِيَّ ج فَأَسْأَلَهُ الَّذِينَ كَانُوا أَعْطَوْهُ أَوْ بَعْضَهُ؛ وَكَانَ النَّبِيُّ ج قَدْ أَعْطَاهُ أُمَّ أَيْمَنَ؛ فَجَاءَتْ أُمُّ أَيْمَنَ فَجَعَلتِ الثَّوْبَ فِي عُنُقِي، تَقُولُ: كَلاَّ وَالَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لاَ يُعْطِيكَهُمْ وَقَدْ أَعْطَانِيَها أَوْ كَمَا قَالَتْ وَالنَّبِيُّ ج يَقُولُ: لَكِ كَذَا وَتَقُولُ: كَلاَّ وَاللهِ حَتَّى أَعْطَاهَا عَشَرَةَ أَمْثَالِهِ، أَوْ كَمَا قَالَ» [۵۴٩].
یعنی: «انسسگوید: هرکس ثمر چند درخت را به پیغمبر مىبخشید تا اینکه زمینهاى بنىقریظه و بنى نضیر فتح شدند، آنگاه خانوادهام به من گفتند: به نزد پیغمبر جبرو و درختهایى را که به او دادهایم از او پس بگیر، پیغمبر جهم درختهاى ما را به امّ ایمن داده بود، وقتى که امّ ایمن از جریان آگاه شد، پارچهاى را در گردنم انداخت، مىگفت: قسم به خدا به هیچ وجه آنهارا به شما نمىدهم، پیغمبرجاین درختها را به من بخشیده است، یا مىگفت: پیغمبر جگفته است: «این درختها مال شماست»، قسم به خدا هرگز آنها را به شما پس نمىدهم (تردید از راوى است) امّ ایمن قانع نشد تا اینکه پیغمبر جده برابر آنها را به او بخشید».
[۵۴۸] أخرجه البخاري في: ۵۱ كتاب الهبة: ۳۵ باب فضل المنيحة. [۵۴٩] أخرجه البخاري في: ۶۴ كتاب المغازي: ۳۰ باب مرجع النبي جمن الأحزاب.