باب ٧۰: دیوارهاى کعبه و درب آن
۸۴۳- حدیث: «عَائِشَةَ، قَالَتْ: سَأَلْتُ النَّبِيَّ ج عَنِ الْجَدْرِ أَمِنَ الْبَيْتِ هُوَ قَالَ: نَعَمْ قُلْتُ: فَمَا لَهُمْ لَمْ يُدْخِلُوهُ فِي الْبَيْتِ قَالَ: إِنَّ قَوْمَكِ قَصَّرَتْ بِهِمِ النَّفَقَةُ قُلْتُ: فَمَا شَأْنُ بَابِهِ مُرْتَفِعًا قَالَ: فَعَلَ ذلِكَ قَوْمُكِ لِيُدْخِلُوا مِنْ شَاءُوا وَيَمْنَعُوا مَنْ شَاءُوا، وَلَوْلاَ أَنَّ قَوْمَكِ حَدِيثٌ عَهْدُهُمْ بِالْجَاهِلَيَّةِ، فَأَخَافُ أَنْ تَنْكِرَ قُلُوبُهُمْ أَنْ أُدْخِلَ الْجَدْرِ فِي الْبَيْتِ، وَأَنْ أُلْصِقَ بَابَهُ بِالأَرْضِ» [۲۱۱].
یعنی: «عایشه گوید: از پیغمبر جپرسیدم: آیا دیوارهایى که براى حجر بنا شده جزو بیت است؟ گفت: «بلى». گفتم: پس چرا آن را جزو بیت قرار ندادند؟ گفت: «چون قوم شما (قریش) هزینه تکمیل بیت را نداشتند». گفتم: چرا درب کعبه را مرتفعتر از سطح زمین قرار دادهاند؟ فرمود: «قریش درب کعبه را در ارتفاع قرار دادند تا اینکه هر کسى که ایشان بخواهند وارد کعبه شود، و از ورود هر کسى که نخواستند جلوگیرى کنند، اگر به خاطر جدیدالاسلامى قومت و قریب العهد بودن آنان با جاهلیت نبود، که بیم دارم قلباً ناراحت شوند دیوار حجر را داخل بیت مىکردم و درب آن را پایین مىآوردم و به زمین متصل مىساختم».
(قریش در دوران جاهلیت که هنوز پیغمبر ججوان بود کعبه را تجدیدبنا نمودند و پیغمبر جدر تجدیدبنا و قراردادن حجر الاسود در محل فعلى آن شرکت داشت ولى چون قریش قدرت مالى نداشتند، کعبه را بر اساس پایههاى ابراهیم تجدید بنا نکردند، بلکه در جهت دو رکن شامى مقدارى از محوطه کعبه را به حالت زمین باقى گذاشتند و به خاطر اینکه مردم روى آن عبور نکنند و احترام و قدسیت آن محفوظ باشد به دور این مقدار زمین باقى مانده از کعبه که به آن حجر گفته مىشود دیوارى کشیدند و این دیوار هم که ارتفاع آن در حدود یک متر است خود نیز در زمین کعبه قرار دارد).
[۲۱۱] أخرجه البخاري في: ۳۰ كتاب الحج: ۴۲ باب فضل مكة وبنيانها.