باب ۲: حکم کسانى که در حالت جنگ با اسلام هستند و یا کسانى که از دین اسلام برمىگردند
۱۰۸۶- حدیث: «أَنَسٍس أَنَّ نَفَراً مِنْ عُكْلٍ، ثَمَانِيَةً، قَدِمُوا عَلَى رَسُولِ اللهِ جفَبَايَعُوهُ عَلَى الاِْسْلاَمِ، فَاسْتَوْخَمُوا الاَْرْضَ فَسَقِمَتْ أَجْسَامُهُمْ، فَشَكَوْا ذلِكَ إِلَى رَسُولِ اللهِ ج قَالَ: أَفَلاَ تَخَرُجُونَ مَعَ رَاعِينَا فِي إِبِلِهِ فَتُصِيبونَ مِنْ أَلْبَانِهَا وَأَبْوَالِهَا؟ قَالُوا: بَلَى. فَخَرَجُوا فَشَرَبُوا مِنْ أَلْبَانِهَا وَأَبْوَالِهَا فَصَحُّوا، فَقَتَلُوا رَاعِيَ رَسُولِ اللهِ ج وَأَطْرَدُوا النَّعَمَ، فَبَلَغَ ذلِكَ رَسُولُ اللهِ ج، فَأَرْسَلَ فِي آثَارِهِمْ، فَأُدْرِكُوا، فَجِيءَ بِهِمْ، فَأَمَرَ بِهِمْ، فَقُطِّعَتْ أَيْدِيهُمْ وَأَرْجُلُهُمْ وَسَمُرَ أَعْيُنَهُمْ، ثُمَّ نَبَذَهُمْ فِي الشَّمْسِ حَتَّى مَاتُوا» [۴٧۲].
یعنی: «انسسگوید: هشت نفر از قبیله عکل پیش پیغمبر جآمدند، و بر دین اسلام با او بیعت کردند، چون آب و هواى مدینه با مزاجشان سازگار نبود مریض شدند، از ناسازگارى هواى مدینه و کسالت خودشان پیش پیغمبر جشکوه کردند، پیغمبر جگفت: «چرا با چوپان شترهاى ما به صحرا نمىروید و از شیر شترها استفاده نمىکنید؟» آنان هم قبول کردند، گفتند: بلى، مىرویم، آنها با شترها به صحرا مىرفتند، از شیر آنها مىخوردند تا اینکه بهبود پیدا کردند، آنگاه چوپان رسول خدا را کشتند و شترها را به غارت بردند، جریان را به پیغمبر جخبر دادند، پیغمبر جدستور داد دست و پاى آنان را قطع کنند، چشمشان را کور سازند، و در برابر خورشید قرارشان دهند تا بمیرند».
[۴٧۲] أخرجه البخاري في: ۸٧ كتاب الديات: ۲۲ باب القسامة.