ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد دوم

فهرست کتاب

باب ۴: کسى که زنش را مختار و آزاد کند تا نزد او بماند یا از او جدا شود، این تفویض اختیار به معنى طلاق نیست مگر نیت طلاق را داشته باشد

باب ۴: کسى که زنش را مختار و آزاد کند تا نزد او بماند یا از او جدا شود، این تفویض اختیار به معنى طلاق نیست مگر نیت طلاق را داشته باشد

٩۴۱- حدیث: «عَائِشَةَ زَوْجِ النَّبِيِّ ج، قَالَتْ: لَمَّا أُمِرَ رَسُولُ اللهِ ج بِتَخْيِيرِ أَزْوَاجِهِ، بَدَأَ بِي؛ فَقَالَ: إِنِّي ذَاكِرٌ لَكِ أَمْرًا فَلاَ عَلَيْكِ أَنْ لاَ تَعْجَلِي حَتَّى تَسْتَأْمِرِى أَبَوَيْكِ، قَالَتْ: وَقَدْ عَلِمَ أَنَّ أَبَوَيَّ لَمْ يَكُونَا يَأَمُرَانِي بِفِرَاقِهِ قَالَتْ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ الله جَلَّ ثَنَاؤُهُ قَالَ ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا[الأحزاب: ۲۸] إِلَى ﴿أَجۡرًا عَظِيمٗا٢٩[احزاب: ۲٩] قَالَتْ: فَقُلْتُ فَفِي أَيِّ هذَا أَسْتَأْمِرُ أَبَوَيَّ، فَإِنِّي أُرِيدُ الله وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الآخِرَةَ؛ قَالَتْ: ثُمَّ فَعَلَ أَزْوَاجُ النَّبِيِّ ج مِثْلَ مَا فَعَلْتُ» [۳۱۸].

یعنی: «عایشه گوید: وقتى که از جانب خدا به پیغمبر جدستور داده شد، که زن‌هایت را آزاد و مخیر گردان. آنانى که دنیا و زینت دنیا را اختیار مى‌کنند از شما جدا شوند، آنانى که خدا و پیغمبر جو روز آخرت را مى‌خواهند، خداوند براى زن‌هاى نیکوکار اجر و پاداش بزرگى قرار داده است. ابتدا پیغمبر جپیش من آمد و گفت: «چیزى به شما مى‌گویم، نباید عجله کنى تا با پدر و مادرت هم مشورت نمایى، (عایشه گوید: پیغمبر جمى‌دانست که پدر و مادرم هرگز به جدایى من از پیغمبر جراضى نیسـتند)». سپس گفت: «خداوند بزرگوار مى‌فرماید: (اى پیغمبر، به زن‌هایت بگو اگر زندگى دنیا و خوشى آن را انتخاب مى‌کنید بیایید تا حق متعه و مهر شما را بدهم و شما را طلاق دهم، و اگر خدا و پیغمبر و روز آخرت را مى‌خواهید، همانا خداوند براى زنان نیکوکار تو اجر و پاداش بزرگى را آماده ساخته است)». عایشه گوید: وقتى که پیغمبر جاین آیه را برایم خواند، گفتم: آیا در این ‌باره باپدر ومادرم مشورت کنم؟! (هرگز در اینمورد با کسى مشورت نمى‌کنم)، خدا و پیغمبر خدا جو روز آخرت را انتخاب مى‌نمایم، عایشه گوید: سایر زنان پیغمبر جنیز مانند من به او پاسخ دادند».

٩۴۲- حدیث: «عَائِشَةَ عَنْ مُعَاذَةَ، عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج كَانَ يَسْتَأْذِنُ فِي يَوْمِ الْمَرْأَةِ مِنَّا بَعْدَ أَنْ أُنْزِلَتْ هذِهِ الآيَةُ: ﴿۞تُرۡجِي مَن تَشَآءُ مِنۡهُنَّ وَتُ‍ٔۡوِيٓ إِلَيۡكَ مَن تَشَآءُۖ وَمَنِ ٱبۡتَغَيۡتَ مِمَّنۡ عَزَلۡتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكَۚ[الأحزاب: ۵۱]. فَقُلْتُ لَهَا مَا كُنْتِ تَقُولِينَ قَالَتْ: كُنْتُ أَقُولُ لَهُ: إِنْ كَانَ ذَاكَ إِلَيَّ فَإِنِّي لاَ أُرِيدُ، يَا رَسُولَ اللهِ أَنْ أُوثِرَ عَلَيْكَ أَحَدًا» [۳۱٩].

یعنی: «عایشه گوید: بعد از اینکه آیه (۵۱ سوره احزاب) نازل شد که مى‌فرماید: (ترک‌کن و طلاق بده هر زنى را که مى‌خواهى و ازدواج کن با هر زنى که مى‌خواهى، و هر یک از آن‌هایى که ترک نموده‌اى مى‌توانى به سوى او برگردى و گناهى براى تو ندارد) پیغمبر جکه مى‌خواست در نوبت یکى از زن‌هایش به نزد زن دیگرش برود، از او اجازه مى‌گرفت آنگاه مى‌رفت.

معاذه گوید: به عایشه گفتم: شما به پیغمبر جچه گفتى؟ عایشه گفت: به پیغمبر گفتم: اى رسول خدا! اگر این اختیارى که خداوند به شما داده است به من مى‌داد، من هرگز هیچ کسى را بر تو ترجیح نمى‌دادم»، (و جز شما کسى را انتخاب نمى‌کردم).

٩۴۳- حدیث: «عَائِشَةَ، قَالَتْ: خَيَّرَنَا رَسُولُ اللهِ ج، فَاخْتَرْنَا الله وَرَسُولَهُ، فَلَمْ يَعُدَّ ذَلِكَ عَلَيْنَا شَيْئًا» [۳۲۰].

یعنی: «عایشه گوید: پیغمبر جما را در بین دین و دنیا مخیر نمود، و ما هم خدا و رسول خدا را انتخاب کردیم، و این اختیار و آزادى به عنوان طلاق ما محسوب نبود». (یعنى اگر کسى به زنش بگوید اگر مى‌خواهى پیش من باش و اگر نمى‌خواهى از من جدا شو به شرط اینکه نیت طلاق نداشته باشد این گفته طلاق محسوب نمى‌شود).

[۳۱۸] أخرجه البخاري في: ۶۵ كتاب التفسير: ۳۳ سورة الأحزاب: ۵ باب قوله: ﴿وَإِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ. [۳۱٩] أخرجه البخاري في: ۶۵ كتاب التفسير: ۳۳ سورة الأحزاب: ٧ باب قوله: (ترجي من تشاء منهن). [۳۲۰] أخرجه البخاري في: ۶۸ كتاب الطلاق: ۵ باب من خير نساءه.