ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد دوم

فهرست کتاب

باب ۸: عده زنى که شوهرش بمیرد و هر نوع عده دیگرى به وسیله وضع حمل به پایان مى‌رسد

باب ۸: عده زنى که شوهرش بمیرد و هر نوع عده دیگرى به وسیله وضع حمل به پایان مى‌رسد

٩۴۸- حدیث: «سُبَيْعَةَ بِنْتِ الْحارِثِ: أَنَّهَا كَانَتْ تَحْتَ سَعْدِ بْنِ خَوْلَةَ، وَهُوَ مِنْ بَنِي عَامِرِ بْنِ لُؤَىٍّ، وَكَانَ مِمَّنْ شَهِدَ بَدْرًا، فَتُوُفِّيَ عَنْهَا فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ، وَهِيَ حَامِلٌ، فَلَمْ تَنْشَبْ أَنْ وَضَعَتْ حَمْلَهَا بَعْدَ وَفَاتِهِ؛ فَلَمَّا تَعَلَّتْ مِنْ نِفَاسِهَا تَجَمَّلَتْ لِلْخُطَّابِ، فَدَخَلَ عَلَيْهَا أَبُو السَّنَابِلِ بْنُ بَعْكَكٍ، رَجُلٌ مِنْ بَنِي عَبْدِ الدَّارِ؛ فَقَالَ لَهَا: مَا لِي أَرَاكِ تَجَمَّلْتِ لِلْخُطَّابِ تُرَجِّينَ النِّكَاحَ، فَإِنَّكِ، وَاللهِ مَا أَنْتِ بِنَاكِحٍ حَتَّى تَمُرَّ عَلَيْكِ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ وَعَشْرٌ قَالَتْ سُبَيْعَةُ: فَلَمَّا قَالَ لِي ذلِكَ جَمَعْتُ عَلَيَّ ثِيَابِي حِينَ أَمْسَيْتُ، وَأَتَيْتُ رَسُولَ اللهِ ج، فَسَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِكَ، فَأَفْتَانِي بِأَنِّي قَدْ حَلَلْتُ حِينَ وَضَعْتُ حَمْلِي، وَأَمَرَنِي بِالتَّزَوُّجِ إِنْ بَدَا لِي» [۳۲۶].

یعنی: «سبیعه دختر حارث گوید: که او تحت نکاح سعد بن خوله از طایفه بنى عامر بن لؤى که یکى از اصحاب بدر بود قرار داشت، در حجة الوداع سعد فوت کرد در حالیکه سبیعه حامله بود و طولى نکشید که وضع حمل کرد، وقتى که از حالت نفاس و دوران زایمان پاک شد، خود را براى خواستگاران آرایش داد، ابوالسنابل ابن بعکک که از قبیله بنى‌عبدالدار بود به نزد سبیعه رفت و به او گفت: چرا مى‌بینم که خود را براى خواستگاران آرایش مى‌دهى؟ قسم به خدا تا چهار ماه و ده شب از فوت شوهرت نگذرد نمى‌توانى ازدواج کنى، سبیعه گوید: پس از اینکه ابو السنابل این را گفت: هنگام شب لباس‌هایم را پوشیدم و پیش پیغمبر جرفتم و در این باره از پیغمبر جسؤال کردم، پیغمبر جفتوى داد، که همان وقت که وضع حمل کرده‌اى عده‌ات به سر رسیده است، و به من دستور داد هر وقت که بخواهم ازدواج نمایم».

«فلم تنشب: منتظر نماند. تعلّت: یعنى از حالت زایمان خارج شد. ما أنت بناكح: شما حق ازدواج ندارى».

٩۴٩- حدیث: «أُمِّ سَلَمَةَ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ، قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى ابْنِ عَبَّاسٍ وَأَبُو هُرَيْرَةَ جَالِسٌ عِنْدَهُ، فَقَالَ: أَفْتِنِي فِي امْرَأَةٍ وَلَدَتْ بَعْدَ زَوْجِهَا بِأَرْبَعِينَ لَيْلَةً؛ فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: آخِرُ الأَجَلَيْنِ قُلْتُ أَنَا (وَأُولاَتُ الأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ) قَالَ أَبُو هُرَيْرَةَ: أَنَا مَعَ ابْنِ أَخِي (يَعْنِي أَبَا سَلَمَةَ) فَأَرْسَلَ ابْنُ عَبَّاسٍ غُلاَمَهُ كُرَيْبًا إِلَى أُمِّ سَلَمَةَ يَسْأَلُهَا فَقَالَتْ: قُتِلَ زَوْجُ سُبَيْعَةَ الأَسْلَمِيَّةِ، وَهِيَ حُبْلَى، فَوَضَعَتْ بَعْدَ مَوْتِهِ بِأَرْبَعِينَ لَيْلَةً، فَخُطِبَتْ، فَأَنْكَحَهَا رَسُولُ اللهِ ج، وَكَانَ أَبُو السَّنَابِلِ فِيمَنْ خَطَبَهَا» [۳۲٧].

یعنی: «ابو سلمه گوید: مردى به نزد ابن عباس آمد، ابو هریره هم پیش او نشسته بود، آن مرد به ابن عباس گفت: حکم عده زن حامله‌اى را که چهل شب بعد از فوت شوهرش وضع حمل مى‌کند چیست؟ آیا با وضع حمل عده‌اش به سر مى‌رسد یا خیر، برایم روشن کن و درباره آن برایم فتوى بده. ابن عباس گفت: دورترین عده در نظر گرفته مى‌شود. (به این معنى در بین عده وفات که چهار ماه و ده شب است و عده وضع حمل هر کدام طولانى‌تر باشد، به عنوان عده در نظر گرفته مى‌شود، مثلاً اگر وضع حمل بعد از سه ماه باشد، چون چهار ماه و ده شب از آن طولانى‌تر است چهار ماه و ده شب عده محسوب مى‌شود ولى اگر وضع حمل دیرتر از چهار ماه و ده شب باشد چون وضع حمل طولانى‌تر است وضع حمل به عنوان عده در نظر گرفته مى‌شود).

ابو سلمه گوید: به ابن عباس گفتم: (نظر شما که مى‌گویى طولانى‌ترین عده در نظر گرفته مى‌شود درست نیست چون خداوند مى‌فرماید:) زنان که حامله هستند، عده آنان وضع حمل آنان مى‌باشد، (و همین که وضع حمل کردند عده‌شان به پایان مى‌رسد)، ابو هریره گفت: من با نظر برادرزاده‌ام ابو سلمه موافق مى‌باشم. ابن عباس غلامش را به نام کریب به نزد امّ سلمه (همسر پیغمبر ج) فرستاد تا این مسئله را از او بپرسد، امّ سلمه در جواب گفت: سبیعه اسلمیه که حامله بود شوهرش کشته شد، چهل روز بعد از فوت شوهرش وضع حمل نمود، بعد از وضع حمل از او خواستگارى شد، به دستور پیغمبر جازدواج کرد، ابو السنابل هم یکى از خواستگارانش بود».

[۳۲۶] أخرجه البخاري في: ۶۴ كتاب المغازي: ۱۰ باب حدثني عبد الله بن محمد الجعفي. [۳۲٧] أخرجه البخاري في: ۶۵ كتاب التفسير: ۶۵ سورة الطلاق: ۲ باب وأولات الأحمال.