ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد دوم

فهرست کتاب

باب ۱: شکار با سگى که تربیت شده است

باب ۱: شکار با سگى که تربیت شده است

۱۲۵۴- حدیث: «عَدِيِّ بْنِ حَاتِمٍس، قَالَ: قُلْتُ يَا رَسُولَ اللهِ إِنَّا نُرْسِلُ الْكِلاَبَ الْمُعَلَّمَةَ، قَالَ: كُلْ مَا أَمْسَكْنَ عَلَيْكَ قُلْتُ: وَإِنْ قَتَلْنَ قَالَ: وَإِنْ قَتَلْنَ قُلْتُ: وَإِنَّا نَرْمِي بِالْمِعْرَاضِ، قَالَ: كُلْ مَا خَزَقَ، وَمَا أَصَابَ بِعَرْضِهِ فَلاَ تَأْكُلْ» [۶۴۳].

یعنی: «عدى پسر حاتمسگوید: گفتم: اى رسول خدا! ما سگ‌هاى تربیت شده را به دنبال شکار مى‌فرستیم (حکم آن‌ها چیست؟) پیغمبر جگفت: گوشت حیوانى را که براى شما شکار مى‌کنند وتا شما مى‌رسید آن را نگه مى‌دارند بخورید، عدى گوید: گفـتم: هر چند این سگ‌ها شکار خود را بکشند باز گوشت آن‌ها را بخوریم؟ فرمود: بلى، هر چند شکار را بکشند باز گوشت آن را بخورید، گفتم: ما چوب دستیى را (که نوکش را تیز کرده‌ایم و آهن تیزى را بر سر آن کوبیده‌ایم) به سوى حیوان شکارى پرتاب مى‌کنیم، آن را مى‌کشیم، (حکم آن چیست؟) فرمود: اگر قسمت نوک‌تیز عصا به حیوان اصابت کند و آن را زخمى نماید و در اثر زخم و تیزى نوک عصا حیوان بمیرد گوشت آن را بخورید، اگر قسمت عرض و وسط عصا به حیوان اصابت کند و در اثر ضربت بمیرد نباید از آن بخورید».

«معراض: چوبى است که آهن نوک‌تیز بر سر آن قرار داده شده باشد، یا چوبى که نوکش تیز شده باشد».

۱۲۵۵- حدیث: «عَدِيِّ بْنِ حَاتِمٍ، قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللهِ ج، قُلْتُ: إِنَّا قَوْمٌ نَصِيدُ بِهذِهِ الْكِلاَبِ فَقَالَ: إِذَا أَرْسَلْتَ كِلاَبَكَ الْمُعَلَّمَةَ، وَذَكَرْتَ اسْمَ اللهِ فَكُلْ مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَإِنْ قَتَلْنَ، إِلاَّ أَنْ يَأْكُلَ الْكَلْبُ، فَإِنِّي أَخَافُ أَنْ يَكُونَ إِنَّمَا أَمْسَكَهُ عَلَى نَفْسِهِ، وَإِنْ خَالَطَهَا كِلاَبٌ مِنْ غَيْرِهَا فَلاَ تَأْكُلْ» [۶۴۴].

یعنی: «عدى پسر حاتمسگوید: از رسول خدا پرسیدم، گفتم: ما جماعتى هستیم که با سگ شکار مى‌کنیم، (تکلیف ما چیست؟) فرمود: وقتى که سگهاى تعلیم شده را به دنبال شکار فرستادید و بسم الله را گفتید، حیوانى را که براى شما شکار مى‌کنند و آن را نمى‌خورند و تا به آن‌ها مى‌رسید نگاهش مى‌دارند، از گوشت آن حیوان بخورید، (بلا اشکال است) اگر حیوان را هم بکشند باز گوشت آن حلال مى‌باشد، مگر اینکه این سگ‌ها شروع به خوردن حیوان شکار شده نمایند (در این صورت گوشت این حیوان حلال نیست) چون مى‌ترسم سگ، حیوان را به خاطر خودش شکار کرده باشد (نه صاحبش)، و اگر سگ‌هاى تعلیم نشده در شکار با سگ‌هاى تعلیم دیده شرکت نمایند نباید از گوشت حیوانى که به وسیله آن‌ها شکار و کشته مى‌شود بخورید».

۱۲۵۶- حدیث: «عَدِيِّ بْنِ حَاتِمٍس، قَالَ: سَأَلْتُ النَّبِيَّ ج عَنِ الْمِعْرَاضِ، فَقَالَ: إِذَا أَصَابَ بِحَدِّهِ فَكُلْ، وَإِذَا أَصَابَ بِعَرْضِهِ فَلاَ تَأْكُلْ، فَإِنَّهُ وَقِيْذٌ قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ أُرْسِلُ كَلْبِي وَأُسَمِّي، فَأَجِدُ مَعَهُ عَلَى الصَّيْدِ كَلْبًا آخَرَ لَمْ أُسَمِّ عَلَيْهِ، وَلاَ أَدْرِي أَيُّهُمَا أَخَذَ قَالَ: لاَ تَأْكُلْ إِنَّمَا سَمَّيْتَ عَلَى كَلْبِكَ، وَلَمْ تُسَمِّ عَلَى الآخَرِ» [۶۴۵].

یعنی: «عدى پسر حاتمسگوید: از پیغمبر جدرباره شکار با عصایى که نوکش تیز است یا آهن نوک‌تیزى بر سر آن نصب شده است پرسیدم، فرمود: اگر شکار با نوک تیز عصا زخمى و کشته شود از گوشت آن بخورید، و اگر با عرض و وسط عصا در اثر ضربت کشته شود این حیوان جزو موقوذه است (که خداوند مى‌فرماید: گوشت حیوانى که در اثر ضربت (قیذ) کشته مى‌شود حرام است و نباید آن را خورد)، گفتم: اى رسول خدا! من بسم الله را مى‌گویم، سگم را به دنبال شکار مى‌فرستم، ولى بعداً سگ دیگرى را با او بر سر شکار مى‌بینم که بسم الله بر این سگ به هنگام فرستادن به دنبال شکار گفته نشده است، و من هم نمى‌دانم کدام یک از این دو سگ آن را کشته‌اند (تکلیف چیست؟) فرمود: گوشت آن را مخور، چون شما تنها بر سگ خودت بسم الله را گفته‌اى، نه بر سگ دیگر».

۱۲۵٧- حدیث: «عَدِيِّ بْنِ حَاتِمٍس، قَالَ: سَأَلْتُ النَّبِيَّ ج عَنْ صَيْدِ الْمِعْرَاضِ قَالَ: مَا أَصَابَ بِحَدِّهِ فَكُلْهُ، وَمَا أَصَابَ بِعَرْضِهِ فَهُوَ وَقِيذٌ وَسَأَلْتُهُ عَنْ صَيْدِ الْكَلْبِ فَقَالَ: مَا أَمْسَكَ عَلَيْكَ فَكُلْ، فَإِنَّ أَخْذَ الْكَلْبِ ذَكَاةٌ، وَإِنْ وَجَدْتَ مَعَ كَلْبِكَ أَوْ كِلاَبِكَ كَلْبًا غَيْرَهُ فَخَشِيتَ أَنْ يَكُونَ أَخَذَهُ مَعَهُ، وَقَدْ قَتَلَهُ فَلاَ تَأْكُلْ، فَإِنَّمَا ذَكَرْتَ اسْمَ اللهِ عَلَى كَلْبِكَ وَلَمْ تَذْكُرْهُ عَلَى غَيْرِهِ» [۶۴۶].

یعنی: «عدى پسر حاتمسگوید: از پیغمبر جدرباره شکار به وسیله پرتاب عصاى نوک‌تیز یا داراى آهن نوک‌تیز پرسیدم، فرمود: اگر حیوان در اثر نوک تیز عصا زخمى و شکار شود حلال است و گوشت آن را بخورید، اگر در اثر ضربه با وسطه عصا بمیرد آن را نخورید، چون جزو موقوذه (در اثر ضربت کشته شده) است و به نص قرآن حرام مى‌باشد»، و درباره شکار با سگ از او سؤال کردم، فرمود: مادام که سگ شما حیوان شکار را (بدون اینکه از آن بخورد) براى شما نگه داشت، گوشت آن را بخورید، کشته شدن شکار به وسیله سگ تربیت شده به منزله ذبح و سر بریدن آن است. ولى وقتى که دیدید سگى یا چند سگ دیگر با سگ شما در کشتن این حیوان شکار شده شرکت کرده‌اند (از گوشت آن مخورید) چون بیم آن دارم که این سگ یا سگ‌هاى دیگر، همراه با سگ شما این شکار را گرفته و با هم آن را کشته باشند، بنابراین نباید از گوشت آن بخورید چون شما تنها بر سگ خود بسم الله را خوانده نه بر سگ یا سگ‌هاى دیگر».

۱۲۵۸- حدیث: «عَدِيِّ بْنِ حَاتِمٍس، عَنِ النَّبِيِّ ج، قَالَ: إِذَا أَرْسَلْتَ كَلْبَكَ وَسَمَّيْتَ فَأَمْسَكَ وَقَتَلَ فَكُلْ، وَإِنْ أَكَلَ فَلاَ تَأْكُلْ، فَإِنَّمَا أَمْسَكَ عَلَى نَفْسِهِ؛ وَإِذَا خَالَطَ كِلاَبًا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللهِ عَلَيْهَا فَأَمْسَكْنَ وَقَتلْنَ فَلاَ تَأْكُلْ، فَإِنَّكَ لاَ تَدْرِي أَيُّهَا قَتَلَ؛ وَإِنْ رَمَيْتَ الصَّيْدَ فَوَجَدْتَهُ بَعْدَ يَوْمٍ أَوْ يَوْمَيْنِ لَيْسَ بِهِ إِلاَّ أَثَرُ سَهْمِكَ فَكُلْ، وَإِنْ وَقَعَ فِي الْمَاءِ فَلاَ تَأْكُلْ» [۶۴٧].

یعنی: «عدى پسر حاتمسگوید: پیغمبر جگفت: هرگاه سگت را به دنبال شکار فرستادى و بسم الله را بر آن ذکر نمودى، اگر سگ شکار را کشت و آن را براى شما نگه داشت (و خودش از آن نخورد) آن را بخورید، ولى اگر سگ از آن خورد نباید از گوشت آن بخورید، چون این سگ حیوان را براى خوردن خود نگه داشته است نه براى شما، اگر سگ شما با چند سگ دیگر که بسم الله بر آن‌ها خوانده نشده است مختلط گردیدند، و حیوانى را شکار کردند، و بعد از کشتن آن را نگه داشتند (از آن نخوردند) نباید از گوشت آن بخورید، چون نمى‌دانید کدام یک از آن‌ها این شکار را کشته است. (فرمود:) اگر حیوانى را با تیر زدید و بعد از یک یا دو روز دیدید (که این حیوان مرده) و اثرى جز جاى تیر شما در بدن آن دیده نمى‌شود، از گوشت آن بخورید، ولى اگر دیدید که در آب افتاده است آن را مخورید، (چون احتمال دارد مرگش در اثر غرق شدن در آب باشد)».

۱۲۵٩- حدیث: «أَبِي ثَعْلَبَةَ الْخُشَنِيِّ، قَالَ: قُلْتُ يَا نَبِيَّ اللهِ إِنَّا بِأَرْضِ قَوْمٍ أَهْلِ الْكِتَابِ، أَفَنَأْكُلُ فِي آنِيَتِهِمْ وَبِأَرْضِ صَيْدٍ، أَصِيدُ بِقَوْسِي وَبِكَلْبِي الَّذِي لَيْسَ بِمُعَلَّمٍ وَبِكَلْبِي الْمُعَلَّمِ، فَمَا يَصْلُحُ لِي قَالَ: أَمَّا مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ فَإِنْ وَجَدْتُمْ غَيْرَهَا فَلاَ تَأْكُلُوا فِيهَا، وَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَاغْسِلوهَا وَكُلُوا فِيهَا، وَمَا صِدْتَ بِقَوْسِكَ فَذَكَرْتَ اسْمَ اللهِ فَكُلْ، وَمَا صِدْتَ بِكَلْبِكَ الْمُعَلَّمِ فَذَكَرْتَ اسْمَ اللهِ فَكُلْ وَمَا صِدْتَ بِكَلْبِكَ غَيْرَ مُعَلَّمٍ فَأَدْرَكْتَ ذَكَاتَهُ فَكُلْ» [۶۴۸].

یعنی: «ابو ثعلبه خشنىسگوید: گفتم: اى رسول خدا! ما در سرزمینى زندگى مى‌کنیم که مردمانش از اهل کتاب مى‌باشند، آیا ما در ظروف آن‌ها غذا بخوریم؟ (در حالى که ایشان در آن ظروف شراب و گوشت خوک مى‌خورند) و در سرزمینى هستیم که مردمش شکارچى هستند، من‌هم با تیروکمان و با سگ تعلیم داده نشده و با سگى که آن را تعلیم داده‌ام شکار مى‌کنم، تکلیف من چیست؟ فرمود: در مورد خوردن غذا در ظروف اهل کتاب، اگر ظرف دیگرى را مى‌توانستید پیدا کنید، در ظروف آنان غذا نخورید، اگر ظرف دیگرى پیدا ننمودید ظروف آن‌ها را بشویید و بعداً در آن‌ها غذا بخورید، (در مورد شکار) آنچه را به وسیله تیروکمان شکار مى‌کنید، بر آن اسم خدا ذکر نمایید و از گوشت آن بخورید، و حیوانى را که به وسیله سگ تعلیم شده شکار مى‌شود و به هنگام فرستاده شدن سگ اسم خدا بر آن ذکر مى‌گردد از گوشت آن بخورید، و اگر سگ تعلیم داده نشده حیوانى را شکار کند ولى آن را نکشد و شما شکار را زنده از آن بگیرید و سرش را ببرید مى‌توانید از گوشت آن بخورید».

(لازم به توضیح است سگ تعلیم داده شده به سگى گفته مى‌شود که اگر صاحبش آن را به دنبال کردن شکار تشویق کند، آن را دنبال نماید و اگر آن را از تعقیب شکار منع کند آن را تعقیب نکند و سگى است که شکار را براى صاحبش نگهدارى نماید و از آن نخورد.

البتّه تشخیص تعلم آن با اهل خبره در امر شکار مى‌باشد، و علماى اسلام اجماع بر این دارند که به هنگام فرستادن حیوان شکارى به دنبال شکار بسم الله گفته مى‌شود ولى اختلافشان در این است که عدّه‌اى عقیده دارند گفتن آن واجب است و عدّه دیگر هم مى‌گویند که گفتن بسم الله سنّت است، امام شافعى عقیده دارد که گفتن بسم الله سنّت است، بنابراین اگر بسم الله به هنگام فرستادن سگ یا سایر حیوان‌هاى شکارى به دنبال شکار چه به صورت عمد و چه به صورت سهو گفته نشود، گوشت حیوان شکار شده حلال است ولى ترک بسم الله مکروه است. این امر در ذبح و سر بریدن حیوان‌ها نیز همین حکم را دارد، شافعى مى‌گوید: (گفتن بسم الله به هنگام ذبح حیوان سنّت است و ترک آن مکروه مى‌باشد) [۶۴٩]. (ضمناً شکار با تفنگ ساچمه که ساچمه‌ها در بدن شکار فرو مى‌رود و شکار را زخمى مى‌نماید و در اثر زخم کشته مى‌شود حلال مى‌باشد).

[۶۴۳] أخرجه البخاري في: ٧۲ كتاب الذبائح والصيد: ۳ باب ما أصاب المعراض بعرضه. [۶۴۴] أخرجه البخاري في: ٧۲ كتاب الذبائح والصيد: ٧ باب إذا أكل الكلب. [۶۴۵] أخرجه البخاري في: ۳۴ كتاب البيوع: ۳ باب تفسير المشبهات. [۶۴۶] أخرجه البخاري في: ٧۲ كتاب الذبائح والصيد: ۱ باب التسمية على الصيد. [۶۴٧] أخرجه البخاري في: ٧۲ كتاب الذبائح والصيد: ۸ باب الصيد إذا غاب عنه يومين أو ثلاثة. [۶۴۸] أخرجه البخاري في: ٧۲ كتاب الذبائح والصيد: ۴ باب صيد القوس. [۶۴٩] شرح نووى بر مسلم» ج ۱۳، ص: ٧۳ـ٧۴.