باب ٩: سختگیرى در تحریم ریختن خون دیگران و تعرّض به شخصیت و ناموس و مال آنان
۱۰٩۴- حدیث: «أَبِي بَكْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ ج، قَالَ: الزَّمَانُ قَدِ اسْتَدَارَ كَهَيْئَةِ يَوْمَ خَلَقَ السَّموَاتِ وَالأَرْضَ، السَّنَةُ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا؛ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ، ثَلاَثَةٌ مُتَوَالِيَاتٌ: ذو الْقَعْدَةِ وَذُو الْحِجَّةِ وَالْمُحَرَّمُ، وَرَجَبُ مَضَرَ، الَّذِي بَيْنَ جُمَادَى وَشَعْبَانَ؛ أَيُّ شَهْرٍ هذَا قُلْنَا: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ فَسَكَتَ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُسَمِّيهِ بِغَيْرِ اسْمِهِ، قَالَ: أَلَيْسَ ذُو الْحِجَّةِ قُلْنَا: بَلَى قَالَ: فَأَيُّ بَلَدٍ هذَا قُلْنَا: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ فَسَكَتَ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُسَمِّيهِ بِغَيْرِ اسْمِهِ، قَالَ: أَلَيْسَ الْبَلْدَةَ قُلْنَا: بَلَى قَالَ: فَأَيُّ يَوْمٍ هذَا قُلْنَا: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ فَسَكَتَ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُسَمِّيهِ بِغيْرِ اسْمِهِ قَالَ: أَلَيْسَ يَوْمَ النَّحْرِ قُلْنَا: بَلَى قَالَ: فَإِنَّ دِمَاءَكُمْ وَأَمْوَالَكُمْ قَالَ مُحَمَّدٌ (أَحَدُ رِجَالِ السَّنَدِ) وَأَحْسِبُهُ قَالَ: وَأَعْرَاضَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هذَا فِي بَلَدِكُمْ هذَا في شَهْرِكُمْ هذَا؛ وَسَتَلْقَوْنَ رَبَّكُمْ فَسَيَسْأَلُكُمْ عَنْ أَعْمَالِكُمْ، أَلاَ فَلاَ تَرْجِعُوا بَعْدِي ضُلاَّلاً يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ، أَلاَ لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ، فَلَعَلَّ بَعْضَ مَنْ يُبَلَّغُهُ أَنْ يُكُونَ أَوْعَى لَهُ مِنْ بَعْضِ مَن سَمِعهُ فَكَانَ مُحَمَّدٌ إِذَا ذَكَرَهُ يَقُولُ: صَدَقَ مُحَمَّدٌ ج ثُمَّ قَالَ: أَلاَ هَلْ بَلَّغْتُ مَرَّتَيْنِ» [۴۸۰].
یعنی: «ابو بکرهسگوید: پیغمبر جگفت: از روزى که خداوند زمین و آسمانها را آفریده است زمان به طور یکسان به دور خود مىچرخد، و سال دوازده ماه است، چهار ماه در سال ماه حرام مىباشد، که سه ماه آنها به نامهاى ذیقعده و ذیحجه و محرم پشت سر هم قرار گرفتهاند، ماه چهارم (که از آنها جدا است ماه) رجب مضر است که در بین جمادى الثانى و شعبان قرار دارد، بعداَ پیغمبر جگفت: اکنون ما در چه ماهى هستیم؟ گفتیم: خدا و رسول خدا از همه داناترند، پیغمبر جسکوت کرد تا اینکه فکر کردیم که اسم آن ماه را که در آن قرار داشتیم تغییر خواهد داد، بعداً گفت: مگر این ماه ماه ذیحجه نیست؟ گفتیم: بلى، ذیحجه است، گفت: این شهر کدام شهر است؟ گفتیم: خدا و رسول خدا از همه عالمترند، سپس سکوت کرد تا اینکه خیال کردیم که نام شهر (مکه را) تغییر مىدهد، آنگاه گفت: مگر اینجا مکه نیست؟ گفتیم: بلى، مکه است، گفت: امروز چه روزى است؟ گفتیم: خدا و رسول خدا از همه داناترند، باز پیغمبر جسکوت کرد تا جایى که تصور کردیم اسم روزى را که در آن بودیم تغییر مىدهد بعداً گفت: مگر امروز روز عید قربان نیست؟ گفتیم: بلى، روز عید قربان است، پیغمبر جگفت: خون و مال شما (محمّد یکى از راویان این حدیث گوید: فکر مىکنم که پیغمبر جعرض و ناموس را هم نام برد و گفت) و شخصیت و ناموس شما بر شما حرام است، همانگونه که امروز، روز حرام است، این شهر هم شهر حرام و این ماه هم ماه حرام است و بر شما حرام مىباشند بر شما لازم است حرمت آنها را رعایت کنید و از جنگ و جدال در آن پرهیز نمایید باید از ریختن خون همدیگر پرهیز کنید، چون شما در روز قیامت به حضور خدا مىرسید، از رفتار و اعمال شما سؤال خواهد شد، باید هوشیار باشید و بعد از من به گمراهى برنگردید، گردن همدیگر را نزنید، کسانى که در اینجا حضور دارند باید این مطالب را با دقت به کسانى که در اینجا نیستند برسانند، چون ممکن است بعضى از کسانى که اینجا نیستند و موضوع را از شما مىشنوند، حافظهشان بیشتر و قوىتر از عدّهاى باشد که اینجا حضور دارند، (محمّد راوى حدیث) هرگاه که این حدیث را بیان مىکرد مىگفت: رسول خدا راست فرمود، بعداَ پیغمبر جگفت: آیا وظیفه خود را به مردم ابلاغ نمودم؟ و دوبار این جمله را تکرار نمود».
[۴۸۰] أخرجه البخاري في: ۶۴ كتاب المغازي: ٧٧ باب حجة الوداع.