باب ۴: دختر زن (که از شوهر دیگرى باشد) و خواهر زن حرام هستند
٩۲۰- حدیث: «أُمِّ حَبِيبَةَ قَالَتْ: قُلْتُ يَا رَسُولَ اللهِ هَلْ لَكَ فِي بِنْتِ أَبِي سُفْيَانَ قَالَ: فَأَفْعَلُ مَاذَا قُلْتُ: تَنْكِحُ؛ قَالَ: أَتُحِبِّينَ قُلْتُ: لَسْتُ لَكَ بِمُخْلِيَةٍ، وَأَحَبُّ مَنْ شَرَكَنِي فِيكَ أُخْتِي قَالَ: إِنَّهَا لاَ تَحِلُّ لِي قُلْتُ: بَلَغَنِي أَنَّكَ تَخْطُبُ قَالَ: ابْنَةَ أُمِّ سَلَمَةَ قُلْتُ: نَعَمْ قَالَ: لَوْ لَمْ تَكُنْ رَبِيبَتِي مَا حَلَّتْ لِي، أَرْضَعَتْنِي وَأَبَاهَا ثُوَيْبَةُ، فَلاَ تَعْرِضْنَ عَلَيَّ بَنَاتِكُنَّ وَلاَ أَخَوَاتِكُنَّ» [۲٩٧].
یعنی: «امّ حبیبه دختر ابو سفیان و همسر پیغمبر ج، گوید: گفتم: اى رسول خدا! آیا نسبت به خواهرم دختر ابو سفیان تمایل ندارى؟ پیغمبر جگفت: «مىخواهى چه کار کنم؟» گفتم: او را نکاح کن، پیغمبر جگفت: «مگر دوست دارى او را نکاح کنم؟» گفتم: وقتى که من تنها زن شما نیستم و زنهاى دیگرى هم دارید، دوست دارم شریکم در این امر خواهرم باشد، پیغمبر جگفت: «او براى من حلال نیست». گفتم: شنیدهام که مىخواهى کسى را خواستگارى کنى، گفت: «منظورت دختر امّ سلمه است؟» گفتم: بلى، پیغمبر جگفت: این زن دختر همسر من است و بر من حرام است، اگر دختر همسرم هم نمىبود باز چون برادرزاده رضاعى من است، و زنى به نام ثویبه من و پدر او را شیر داده است، برایم حرام بود، بنابراین شما (همسران پیغمبرج) نباید دختران و خواهران خود را به من پیشنهاد کنید».
[۲٩٧] أخرجه البخاري في: ۶٧ كتاب النكاح: ۲۵ باب ﴿وَرَبَٰٓئِبُكُمُ ٱلَّٰتِي فِي حُجُورِكُم﴾.