ورود/ثبت نام
درباره
ثبت نام / ورود
تماس با ما
فارسی Persian
English
Malay
Pashto پښتو
Tajik Тоҷикӣ
Urdu اردو
العربية Arabic
جستجو
ورود/ثبت نام
ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد دوم
صفحه نخست
کتاب
فهرست کتاب
مشخصات کتاب
فصل سيزدهم: درباره روزه
باب ۱: فضیلت و ثواب ماه رمضان
باب ۲: واجب شدن روزه با رؤیت هلال در اوّل ماه رمضان و واجب شدن خوردن روزه در آخر ماه رمضان با رؤیت هلال شوال، و اگر در اوّل ماه رمضان آسمان ابرى باشد، باید شعبان را سى روز تکمیل نمود و اگر در آخر رمضان آسمان ابرى شود باید ماه رمضان را سى روز به حساب آورد
باب ۳: نباید یک یا دو روز به رمضان مانده روزه را گرفت
باب ۴: گاهى ماه بیست و نه روز است
باب ٧: بیان معنى این فرموده پیغمبر
ج
: «که دو ماه رمضان و ذوحجه ناقص نمىشوند»
باب ۸: بیان اینکه وقت روزه با طلوع فجر فرا مىرسد و تا وقت طلوع فجر انسان حقّ غذا خوردن و سایر کارهاى مشروع را دارد و بیان اینکه نشانه طلوع فجر که احکام روزه با ظاهر شدن آن شروع مىشود کدام است؟
باب ٩: ثواب سحرى خوردن و تأکید بر مستحب بودن آن و مستحب بودن تأخیر سحرى و تعجیل در افطار
باب ۱۰: بیان پایان وقت روزه و تمام شدن روز
باب ۱۱: نهى از روزه بودن چند شب و چند روز پشت سرهم بدون خوردن چیزى
باب ۱۲: حرام نبودن بوسه همسر به هنگام روزه براى کسانى که نفس و آرزوى آنان تحریک نمىشود
باب ۱۳: درست بودن روزه کسى که با حالت جنابت شب را روز کند
باب ۱۴: سخت گیرى در تحریم جماع در روز رمضان بر کسانى که روزه هستند، و کسى که روزه باشد در روز رمضان مرتکب این عمل شود کفاره بزرگى بر او واجب مىشود فرق نمىکند ثروتمند باشد یا فقیر تا زمانى که این کفاره را مىدهد ذمّه او بدهکار است
باب ۱۵: در ماه رمضان به هنگام سفر، گرفتن روزه و یا خوردن آن هر دو جایز است به شرط اینکه سفر معصیت نباشد و مسافت آن دو مرحله و یا بیشتر از آن باشد
باب ۱۶: ثواب کسانى که در سفر روزه نمىگیرند و کار مىکنند
باب ۱٧: مسافر اختیار دارد، روزه را بگیرد یا نگیرد
باب ۱۸: مستحب است که حاجى در عرفات، در روز عرفه روزه نگیرد
باب ۱٩: روزه عاشوراء
باب ۲۱: کسى که عاشوراء چیزى بخورد و بعداً بیادش آمد که عاشوراء است، بهتر است بقیه روز چیزى را نخورد
باب ۲۲: نهى از روزه روز عید فطر و عید قربان
باب (۲۵): آیه ۱۸۴ سوره بقره (بر کسانى که روزه برایشان سخت است فدیه واجب است) به آیه ۱۸۵ سوره بقره (هر کسى که سالم و بالغ و عاقل باشد و در ماه رمضان در مسافرت نباشد باید روزه رمضان را بگیرد) منسوخ گردیده است
باب ۲۶: قضاى روزه رمضان در ماه شعبان
باب ۲٧: قضاى روزه براى مرده
باب ۲٩: حفظ زبان براى روزهدار
باب ۳۰: ثواب و ارزش روزه
باب ۳۱: ثواب و فضیلت روزه در راه خدا براى کسى که قدرت روزه را دارد بدون اینکه ضررى متوجّه او شود و یا حقّى از کسى را ضایع نماید
باب ۳۳: کسى که در اثر فراموشى چیزى بخورد یا بنوشد و یا با همسرش نزدیکى کند روزهاش باطل نمىشود
باب ۳۴: روزه پیامبر
ج
در غیر رمضان و اینکه مستحب است هیچ ماهى خالى از روزه نباشد
باب ۳۵: نهى از روزه تمام سال در حقّ کسى که برایش زیان دارد و یا حقّى به وسیله آن ضایع مىگردد، و یا در ضمن روزه سال روز عید فطر و قربان و سه روز بعد از عید قربان که روزه در آنها حرام است هم باشد و بیان اینکه یک روز در میان روزه بودن بهترین روزه است
باب ۳٧: روزه آخر شعبان
باب ۴۰: فضیلت شب قدر و تشویق بر دستیابى به آن و بیان اینکه شب قدر در چه ماهى است و بهترین وقت براى دستیابى به آن کدام است
فصل چهاردهم: درباره اعتكاف
باب ۱: اعتکاف در دهه آخر رمضان
باب ۲: کسى که مىخواهد اعتکاف کند چه وقتى داخل محل اعتکافش مىشود؟
باب ۳: تلاش و کوشش بیشتر براى عبادت در دهه آخر رمضان
فصل پانزدهم: درباره حج
باب ۱: چه چیزى بر کسانى که در احرام حج یا عمره هستند، مباح است و چه چیزى بر آنان حرام است؟ و بیان اینکه استعمال چیزهاى خوشبو در حال احرام، حرام است
باب ۲: میقاتهاى حج و عمره
باب ۳: لبّیک گفتن، و کیفیت و وقت آن
باب ۴: دستور به اهل مدینه که احرام را در مسجد ذوالحلیفه ببندند
باب ۵: مستحب بودن شروع به لبّیک گفتن و احرام بستن به هنگامیکه انسان از میقات سوار مىشود و مىخواهد به طرف مکه حرکت کند
باب ٧: مستحب است کسى که مىخواهد احرام ببندد قبل از احرام خود را خوشبو کند
باب ۸: حرام بودن شکار براى کسى که در احرام است
باب ٩: حیوانهایى که کشتن آنها چه براى کسى که در احرام است و چه براى کسى که در احرام نیست و چه در حرم مکه و چه در خارج از حرم مکه مستحب مىباشد
باب ۱۰: جایز بودن تراشیدن موى سر براى کسى که در احرام است و موى سرش او را اذیت مىکند و واجب بودن فدیه بر او و مقدار آن
باب ۱۱: حجامت (خون گرفتن) براى کسى که در احرام است جایز است
باب ۱۳: جایز است کسى که در احرام است بدن و سرش را بشوید
باب ۱۴: کسى که در حال احرام بمیرد به چه نحوى او را کفن و دفن مىکنند
باب ۱۵: جایز است کسى که احرام مىبندد بگوید هرگاه عذرى مانند مرض برایم پیش آمد من به حالت حل در مىآیم و احرامم باطل شود
باب ۱٧: احرام داراى چند قسم است: احرام به حج و تمتّع و قران جایز است، داخل نمودن حج بر عمره (به این معنى که ابتدا احرام به عمره بسته شود و بعداً احرام به حج را به آن ملحق نمود) نیز جایز مىباشد، و اینکه پایان مدّت احرام به قران چه وقتى است؟
باب (۲۱): درباره وقوف در عرفه و آیه:
﴿
ثُمَّ أَفِيضُواْ مِنۡ حَيۡثُ أَفَاضَ ٱلنَّاسُ
﴾
(سپس باید از جایى که مردم از آن به سوى مزدلفه و مشعرالحرام خارج مىشوند خارج شوید)
باب ۲۲: در مورد نسخ خارج شدن از احرام و امر به احرام تا پایان مناسک
باب ۲۳: جایز بودن احرام به تمتّع
باب ۲۴: کسى که احرام به عمره مىبندد واجب است فدیه بدهد و اگر فدیه نداشت لازم است سه روز در حج و هفت روز بعد از بازگشت به میان خانوادهاش روزه باشد
باب ۲۵: کسى که احرام به حج و عمره ببندد تا پایان مناسک در روز عید از احرام خارج نمىشود، همانگونه که کسى که احرام به حج تنها ببندد تا آن وقت از احرام خارج نخواهد شد
باب ۲۶: جایز است کسى که احرام مىبندد وقتى محاصره شد و اجازه رفتن به مکه را نداشت از احرام خارج شود، و احرام به حج و عمره هر دو با هم جایز است
باب ۲٧: در مورد احرام به حج تنها و احرام به حج و عمره با هم (قران)
باب ۲۸: کسى که احرام به حج ببندد و وارد مکه شود، لازم است طواف، صفا و مروه را انجام دهد
باب ۲٩: کسى که احرام به حج یا حج و عمره با هم ببندد بعد از طواف القدوم و سعى در بین صفا و مروه لازم است در احرام باقى بماند
باب ۳۱: احرام به عمره در ماههاى حج (شوال، ذیقعده و ذیحجه) جایز است
باب ۳۲: آویزان کردن چیزى در گردن حیوان قربانى و بریدن مقدارى از کهانه شتر و گاو هدى
باب ۳۳: کوتاه نمودن موى سر در احرام به عمره
باب ۳۴: احرام و هدى پیغمبر
ج
باب ۳۵: تعداد عمرههاى پیغمبر
ج
و زمان آنها
باب ۳٧: ثواب انجام عمره در ماه رمضان
باب ۳٧: سنّت است وقتى حاجى به مکه وارد مىشود از راه بلندى که به گورستان معلّى سرازیر مىشود داخل مکه گردد و وقتى که از مکه خارج مىشود از راه پایین مکه خارج شود و سنّت است وقتى که به شهر خود وارد مىگردد از راهى داخل نشود که به وقت عزیمت به مکه از آن خار
باب ۳۸: کسى که قصد ورود به مکه را دارد مستحب است شب در ذى طوى باقى بماند، و به نیت دخول مکه غسل بکند، و در موقع روز وارد مکه شود
باب ۳٩: مستحب است کسى که طواف عمره مىکند و یا طواف اوّل حج را انجام مىدهد در سه دور اوّل طواف گامهایش سریع و کوتاه باشد
باب ۴۰: مستحب است به هنگام طواف دو رکن یمانى را با دست لمس کرد و دست را بوسه داد، ولى دو رکن دیگر لمس نخواهد شد
باب ۴۱: بوسیدن حجر الأسود به هنگام طواف سنّت است
باب ۴۲: جایز است سوار بر شتر یا غیر شتر طواف نمود و با عصا حجر الأسود را لمس کرد
باب ۴۳: آمد و رفت بین صفا و مروه رکن حج است، و حج بدون آن صحیح نیست
باب ۴۵: کسى که احرام به حج مىبندد، مستحب است تا روز عید و رجم شیطان بزرگ به لبّیک گفتن ادامه دهد
باب ۴۶: لبّیک گفتن و الله اکبر گفتن به هنگام رفتن از منى به عرفات در روز عرفه
باب ۴٧: حرکت از عرفات به مزدلفه و مستحب بودن جمع نماز مغرب و عشاء در مزدلفه در شب عید
باب ۴۸: مستحب است که روز عید در مزدلفه بعد از طلوع فجر فوراً نماز صبح خوانده شود و هرچه نماز صبح زودتر خوانده شود ثوابش بیشتر است
باب ۴٩: مستحب است در آخر شب آنهایى که ضعیف هستند چه زن و چه غیر زن قبلاً از مزدلفه به سوى منى حرکت داده شوند، و کسانى که قوى هستند باقى بمانند تا در مزدلفه نماز صبح را بخوانند
باب ۵۰: رجم شیطان بزرگ سنّت است به نحوى باشد که به هنگام انداختن ریزه سنگها به سوى آن، مکه در جهت چپ و منى در طرف راست قرار گیرد و با انداختن هر ریزهسنگى الله اکبر گفته شود
باب ۵۵: تراشیدن سر، ثوابش بیشتر از کوتاه کردن موى آن است و کوتاه نموده موى سر هم جایز است
باب ۵۶: سنّت است در روز عید قربان اوّل شیطان بزرگ رجم شود، و بعد از آن قربانى نمود، و بعد از قربانى موى سر تراشیده شود و سنّت است حلق را از طرف راست سر شروع کرد
باب ۵٧: کسى که تراشیدن مو را قبل از قربانى انجام دهد یا قربانى را قبل از رجم شیطان انجام دهد
باب ۵۸: مستحب است که طواف الافاضة (طواف اصلى) در روز عید باشد
باب ۵٩: مستحب است روز برگشت از منى به مکه در محصب توقف کرد و در آنجا نماز خواند
باب ۶۰: واجب است سه شب ایام التشریق را (شب ۱۱- ۱۲-۱۳) در منى بیتوته نمود و کسانى که مىخواهند در این سه شب در مکه به مردم آب بدهند اجازه دارند در منى بیتوته نکنند
باب ۶۱: گوشت و پوست و جل حیوانى که جهت قربانى به مکه برده مىشود باید بخشیده شود
باب ۶۳: مستحب است شتر به حالت ایستاده که دست چپش بسته شده باشد ذبح شود
باب ۶۴: کسى که خود به حج نمىرود مستحب است که به وسیله کس دیگرى هدى را به مکه بفرستد. و مستحب است قلادههایى بافته شود و به گردن هدیها آویخته گردد، و کسى که هدى را مىفرستد به حالت احرام در نخواهد آمد و چیزى به وسیله فرستادن هدى بر او حرام نمىشود
باب ۶۵: کسى که نیاز داشته باشد جایز است سوار شترى شود که براى قربانى همراه خود به حج مىبرد
باب ۶٧: طواف الوداع واجب است ولى این تکلیف از زنى که در حال حیض است ساقط مىباشد
باب ۶۸: مستحب است چه حاجى و چه غیرحاجى داخل کعبه شود و در آنجا نماز بخواند و در تمام نقاط داخل کعبه دعا مستحب است
باب ۶٩: تخریب بیت و تجدید بناى آن
باب ٧۰: دیوارهاى کعبه و درب آن
باب ٧۱: انجام دادن حج براى کسى که به علت فلج بودن و یا پیرى و دردهاى مشابه قادر به انجام حج نیست و یا انجام حج براى مرده
باب ٧۳: حج یکبار در عمر واجب است
باب ٧۴: سفر زن همراه محرم به حج و غیر حج
باب ٧۶: کلماتى که به هنگام مراجعت از سفر حج و غیر حج گفته مىشود
باب ٧٧: آخر شب وارد ذوالحلیفه شدن و نماز خواندن در آنجا به هنگام برگشت از حج یا عمره
باب ٧۸: هیچ مشرکى حق حج را ندارد و کسى حق ندارد لخت و عریان بیت را طواف کند و بیان اینکه روز حجّ اکبر چه روزى است
باب ٧٩: فضیلت و ثواب حج و عمره و عرفه
باب ۸۰: وارد شدن حجاج به مکه، و به ارث بردن خانههاى آن
باب ۸۱: کسانى که قبل از فتح، از مکه مهاجرت کردهاند بعد از انجام مناسک حج و عمره مىتوانند تنها سه روز در مکه اقامت کنند
باب ۸۲: مکه حرم است، شکار در آن و قطع گیاه و درختان آن نیز حرام است و برداشتن گمشده آن حرام است، مگر براى کسانى که قصد تملّک آن را ندارند و على الدوام آن را معرّفى مىکنند تا صاحبش پیدا مىشود
باب ۸۴: وارد شدن به مکه بدون احرام جایز است
باب ۸۵: فضیلت و احترام مدینه و اینکه پیغمبر
ج
دعا کرده است که صاحب برکت باشد، و مدینه هم حرم است و شکار در حرم مدینه و قطع اشجار آن جایز نیست و بیان محدود حرم مدینه
باب ۸۶: تشویق بر سکونت در مدینه و صبر بر مشکلات آن
باب ۸٧: محفوظ بودن مدینه از وارد شدن طاعون و دجّال به داخل آن
باب ۸۸: مدینه فساد و شرارت را از خود به دور مىاندازد
باب ۸٩: کسى که بخواهد اهل مدینه را اذیت کند خداوند نابودش مىنماید
باب ٩۰: تشویق بر اقامت در مدینه به هنگام فتح ممالک و شهرهاى دیگر
باب ٩۱: در مورد مدینه وقتى که مردمش آن را ترک مىکنند
باب ٩۲: بین قبر رسول خدا و منبر او باغچهاى از باغچههاى بهشت است
باب ٩۳: اُحد کوهى است که ما را دوست دارد و ما هم او را دوست داریم
باب ٩۴: ثواب نماز در دو مسجد مکه و مدینه
باب ٩۵: نباید جز به سوى سه مسجد مسافرت شود
باب ٩٧: احترام و فضیلت مسجد قبا و ثواب نماز خواندن در آن و زیارت آن
فصل شانزدهم: درباره نكاح
باب ۱: کسى که علاقهمند به نکاح است و هزینه آن را دارد مستحب است ازدواج کند. کسى که هزینه آن را ندارد مستحب است با روزه گرفتن نفس خود را کنترل نماید
باب ۲: حرام شدن نکاح متعه (صیغه) و بیان اینکه متعه یکبار مباح شد و بعد حرام گردید، و بار دیگر مباح شد و حرام گردید و براى همیشه به صورت حرام باقى ماند
باب ۳: حرام است زن با عمّه یا خالهاش در یک زمان در نکاح یک نفر باشند
باب ۴: کسى که در احرام است نکاح بر او حرام مىباشد و خواستگارى برایش مکروه است
باب ۵: خواستگارى زنى که قبلاً از طرف شخص دیگرى خواستگارى شده حرام است مگر با اجازه خواستگار اوّلى یا اینکه شخص اوّل از خواستگارى خود منصرف شده باشد
باب ۶: نکاح شغار حرام و باطل است
باب ٧: باید شرایطى که به هنگام نکاح در نظر گرفته مىشود عملى گردد
باب ۸: زن بیوه باید صراحتاً به ولىّ خود اجازه نکاح را بدهد ولى دوشیزه که سکوت کرد و مخالفت و گریه ننمود نشانه رضایت و اجازه اوست
باب ٩: پدر مىتواند دختر دوشیزه صغیر خود را به نکاح کسى درآورد
باب ۱۲: درباره صداق و مهر و اینکه تعلیم قرآن و حتّى یک انگشتر آهن و غیره چه زیاد و چه کم باشد جایز است مهر قرار داده شود و مستحب است کسانى که برایشان مشکل و دشوار نیست ۵۰۰ درهم را مهر همسرانشان قرار دهند
باب ۱۳: ثواب دارد که انسان ابتدا جاریهاش را آزاد نماید و سپس با او ازدواج کند
باب ۱۴: ازدواج پیغمبر
ج
با زینب بنت جحش و نازل شدن آیه حجاب و اثبات دادن طعام براى مراسم عروسى
باب ۱۵: پیغمبر
ج
دستور داده است کسى که براى صرف طعام در مراسم عروسى دعوت مىشود باید آن را قبول کند
باب ۱۶: کسى که سه دفعه زنش را طلاق دهد این زن براى او حلال نیست مگر اینکه آن زن شوهر دیگرى بکند و با شوهر جدیدش معاشرت و نزدیکى (جماع) انجام دهد. اگر شوهر دوم او را طلاق داد بعد از انقضاى عدّه از او جایز است با شوهر اوّلى مجدداً ازدواج کند
باب ۱٧: دعاهایى که مستحب است به هنگام نزدیکى به زن خوانده شود
باب ۱۸: جایز است شوهر از جلو و یا پشت سر از همان جایى که محل توالد و تناسل است با زنش نزدیکى کند و باید از نزدیکى در عقب (دبر) دورى نماید
باب ۱٩: حرام است که زن خود را در اختیار شوهرش قرار ندهد
باب ۲۱: حکم عزل
فصل هفدهم: درباره رضاع (شيردادن زن به بچهاى كه اولاد او نيست و شيرخوردن بچه از پستان زنى كه مادر او نيست)
باب ۱: حرام مىشود به وسیله شیرخوارگى نکاح هر کسى که به وسیله ولادت و نسب حرام مىباشد
باب ۲: حرام شدن نکاح افراد به وسیله شیر ناشى از نطفه مردى است که صاحب شیر و شوهر زن شیردهنده مىباشد
باب ۳: دختر برادر شیرى حرام است
باب ۴: دختر زن (که از شوهر دیگرى باشد) و خواهر زن حرام هستند
باب ۸: شیر وقتى تأثیر دارد که بچه سنش از دو سال بیشتر نباشد و گرسنگى او را برطرف کند
باب ۱۰: نسب اولاد به کسى ملحق مىشود که مادرش در حالى که در نکاح آن شخص است او را به دنیا آورده باشد، و نباید به شباهت بچه به کسى، حکم به نسبت دادن بچه به آن شخص شود
باب ۱۱: نظر قیافه شناس براى ملحق نمودن طفل به کسى معتبر است
باب ۱۲: مقدار زمانى که باید شوهر بعد از شب زفاف پیش عروس دوشیزه یا بیوه باشد
باب ۱۳: تقسیم وقت در بین زنها، سنّت است که هر زنى یک شب و روز سهم داشته باشند
باب ۱۴: جایز است یکى از هووها نوبت خود را به دیگرى ببخشد
باب ۱۵: مستحب است با زن باایمان ازدواج کرد
باب ۱۶: مستحب است با دوشیزه ازدواج کرد
باب ۱۸: وصیت و سفارش پیغمبر
ج
درباره نیکى و خوشرفتارى با زنان
فصل هجدهم: درباره طلاق
باب ۱: زنى که در حالت حیض است حرام است بدون رضایت او طلاق داده شود ولى اگر طلاق داده شد طلاقش واقع مىگردد و به مرد دستور داده مىشود که زنش را رجعت دهد
باب ۳: کسى که زنش را بر خود حرام کند ولى قصد طلاق در این تحریم نداشته باشد واجب است کفّاره بدهد
باب ۴: کسى که زنش را مختار و آزاد کند تا نزد او بماند یا از او جدا شود، این تفویض اختیار به معنى طلاق نیست مگر نیت طلاق را داشته باشد
باب ۵: درباره قسم خوردن مرد که به زن خود نزدیک نشود و از او کناره گیرد، و مختار ساختن زنش در بین باقى ماندن و یا جداشدن از او، و معنى جمله (تَظَاهَرَا عَلَیهِ )، در آیه چهار سوره تحریم
باب ۶: زنى که سهبار طلاق داده شود حقّ سکنى و نفقه ندارد
باب ۸: عده زنى که شوهرش بمیرد و هر نوع عده دیگرى به وسیله وضع حمل به پایان مىرسد
باب ٩: بر زن واجب است در عده فوت شوهرش که چهار ماه و ده شب است در حال تعزیه باشد و براى غیر شوهر تعزیه بیش از سه روز حرام است
فصل نوزدهم: درباره لعان
فصل بيستم: درباره عتق و آزاد ساختن برده
باب ۱: بیان تلاش برده براى آزادى خود
باب ۲: حقّ ولاء بر عبدى که آزاد مىشود مختص آزادکننده آن است
باب ۳: فروختن و بخشیدن حقّ ولاء ممنوع است
باب ۴: حرام است کسى که آزاد مىشود ولاء غیر آزادکننده خود را قبول نماید
باب ۵: ثواب آزاد کردن برده
فصل بيست ويكم: درباره بيع و معاملات
باب ۱: بیع الملامسه و بیع المنابذه هر دو حرام مىباشند
باب ۳: فروش بچه جنینى که هنوز در شکم مادرش مىباشد حرام است
باب ۴: معامله بر معامله کسى که معاملهاى را انجام داده، ولى مدت خیار فسخ آن باقى است و همچنین معامله بر معامله کسى که در قیمت با هم به توافق رسیدهاند ولى هنوز معامله تمام نشده است حرام است و پیشنهاد قیمت بیشتر به منظور تشویق مشترىها و همچنین جمع نمودن ش
باب ۵: استقبال کردن افراد شهرى از مردم روستایى براى خرید متاع آنان قبل از رسیدن به شهر حرام است
باب ۶: اگر مردم شهر کالاى روستایى را به قیمت بیشترى براى او بفروشند حرام است
باب ۸: کسى که چیزى را خریدارى مىکند اگر قبل از تحویل گرفتن آن از فروشنده، آن را به دیگرى بفروشد باطل است
باب ۱۰: تا زمانى که خریدار و فروشنده در مجلس معامله از هم جدا نشدهاند اختیار فسخ معامله براى آنان ثابت است
باب ۱۱: صداقت در معامله و بیان عیب و نقص مورد معامله
باب ۱۲: کسى که در معامله فریب داده مىشود
باب ۱۳: فروش میوه روى درخت و حبوبات روى خوشه قبل از ظاهر شدن نشانههایى که دالّ بر رسیدن آنها به حدّ کمال و قبل از وقت چیدن آنها حرام مىباشد، مگر اینکه طرفین شرط نمایند که این میوه و یا حبوبات نرسیده را فوراً بچینند و برداشت نمایند
باب ۱۴: فروش خرماى تر به خرماى خشک حرام است به جز در مسئله عرایا
باب ۱۵: کسى که باغ خرمایى را بفروشد که داراى ثمر باشد
باب ۱۶: از معاوضه گندمى که هنوز در خوشه است به گندم خالص، و فروش میوه تر به میوه خشک از همان جنس به صورت پیمانه و از اجاره دادن زمین در برابر ثلث یا ربع محصول آن مثلاً در حالى که بذر به عهده مستأجر باشد، و از فروش میوه قبل از ظاهر شدن نشانههاى دالّ بر رس
باب ۱٧: اجاره زمین
باب ۱۸: اجاره زمین در مقابل مواد غذایى
باب ۲۱: دادن زمین به دیگران تا برایگان از آن استفاده کنند، پس از برداشت محصول اصل زمین به مالک تحویل داده شود
فصل بيست ودوم: درباره مساقات
باب ۱: نگهدارى و آبیارى باغ و زراعت در مقابل مقدارى از ثمر آن
باب ۲: ثواب و فضیلت درختکارى و کشاورزى
باب ۳: نگرفتن اجاره بها در صورت تلف شدن محصول به وسیله آفت
باب ۴: مستحب است صاحب قرض وقتى قرض را پس مىگیرد مقدار کمترى را پس بگیرد
باب ۵: کسى که مالى را به قرض به کسى بفروشد و خریدار ورشکست شود ولى آن مال هنوز باقى باشد صاحب مال مىتواند آن را از او پس بگیرد
باب ۶: ثواب و فضیلت مهلت دادن به اشخاص بدهکارى که قدرت بازپرداخت آن را ندارد
باب ٧: کسى که قدرت بازپرداخت بدهى خود را دارد حرام است که از بازپرداخت آن کوتاهى کند همچنین حواله قرض بر شخص دیگرى هم جایز است و مستحب است وقتى که طلبکارى از طرف بدهکار براى وصول طلبش به شخص ثروتمندى حواله شود طلبکار آنرا بپذیرد
باب ۸: حرام بودن فروش آب اضافى
باب ٩: حرام بودن قیمت سگ و پولى که فالگیران و رمالان و کاهنان و مدّعیان دانستن علم غیب مىگیرند و پولى که زن فاحشه در مقابل خودفروشى مىگیرد
باب ۱۰: امر به کشتن سگ
باب ۱۱: حلال بودن مزد حجامت
باب ۱۲ حرام شدن فروش شراب
باب ۱۳: حرام شدن فروش شراب و مردار و خوک و بت
باب ۱۴: درباره ربا
باب ۱۶: از معامله نقره با طلا به صورت نسیه نهى شده است
باب ۱۸: در فروش مواد خوراکى به مواد خوراکى همجنس باید هر دو به یک اندازه باشند
باب ۲۰: به دست آوردن حلال و پرهیز از چیزهایى که شبههدار است
باب ۲۱: فروختن شتر با داشتن حق استفاده فروشنده از سوار شدن بر آن
باب ۲۲: کسى که چیزى را به عنوان سلم بفروشد لازم است به هنگام تحویل دادن آن به خریدار بهتر از آنچه تعهّد کرده به او تحویل دهد و نیکوکارترین شما کسى است که دین و تعهّد خود را به نحو احسن ادا نماید
باب ۲۴: درباره رهن و جایز بودن آن چه در سفر و چه در غیر سفر
باب ۲۵: درباره سلم
باب ۲٧: نهى از قسم خوردن در معامله
باب ۲۸: شفعه
باب ۲٩: قراردادن سر تیرآهن یا چوب بر دیوار همسایه
باب ۳۰: حرام بودن ظلم و غصب زمین و یا غصب هر چیز دیگرى
باب ۳۱: مقدار عرض جاده و راه وقتى که مورد اختلاف باشد
فصل بيست وسوم: درباره فرائض
باب ۱: سهم الارث باید به کسانى داده شود که برابر قرآن وارث هستند و آنچه از مال میت بعد از ذى فروض باقى مىماند به مردى داده مىشود که از لحاظ نسبى از همه به میت نزدیکتر است
باب ۲: چگونگى ارث کلاله
باب ۳: آخرین آیه که نازل شد آیه کلاله است
باب ۴: کسى که بمیرد و مالى از خود به جا بگذارد به وارث او مىرسد
فصل بيست وچهارم: درباره هبه (هديه و بخشش)
باب ۱: مکروه است کسى که چیزى را به عنوان زکات یا نذر و یا هر خیر و احسان و هدیه و بخشش به کسى داده است آن را از او بازخرید کند
باب ۲: حرام بودن برگشت از صدقه و احسان و بخشش بعد از اینکه این صدقه و بخشش و احسان به شخصى موردنظر تحویل گردید، به جز صدقه و بخشش پدر در حقّ اولاد و اولاد اولاد که برگشت از آن هر چند بعد از تحویل هم باشد حرام نیست
باب ۳: مکروه بودن برترى دادن بعضى از اولاد بر بعضى دیگر در بخشش
باب ۴: عمرى
فصل بيست وپنجم: درباره وصيت
باب ۱: وصیت به یک سوم مال
باب ۲: ثواب خیر و احسان بعد از مرگ انسان به او مىرسد
باب ۴: درباره وقف
باب ۵: کسى که ثروت ندارد وصیت کردن برایش لازم نیست
فصل بيست وششم: درباره نذر
باب ۱: اسلام دستور داده که به نذر عمل شود
باب ۲: نهى از نذر و اینکه نذر هیچ بلایى را بر نمىگرداند
باب ۴: کسى که نذر کند پیاده به کعبه برود
فصل بيست وهفتم: درباره قسم
باب ۱: نهى از قسم خوردن به غیر خدا
باب ۲: کسى که قسم به لات و عزى بخورد باید براى کفاره آن فوراً لا اله الّا الله بگوید
باب ۳: کسى که قسم مىخورد (کارى را انجام دهد یا ندهد) ولى مىبیند که آنچه به خلاف قسمش مىباشد بهتر است، مستحب است به خلاف آن عمل کند و کفاره قسمش را بدهد
باب ۵: استثناء و گفتن انشاء الله
باب ۶: نهى از اصرار بر قسمى که عمل کردن به آن باعث اذیت خانواده مىشود، و عمل کردن به خلاف آن هم حرام نیست
باب ٧: کافرى که در زمان کفرش نذرى بکند وقتى که مسلمان شد چه باید بکند
باب ٩: سختگیرى بر کسانى که بردههاى خودشان را به زنا متهم مىنمایند
باب ۱۰: طعام دادن به برده و کنیز از آنچه که مالک خودش از آن تغذیه مىنماید و لباس دادن به آنان از لباسى که مالک خودش آن را مىپوشد، و نباید آنان را به کارهاى سنگین مجبور کند
باب ۱۱: اجر و ثواب بردهاى که نسبت به مالکش صادق و مخلص باشد و عبادت خدا را به نحو احسن انجام دهد
باب ۱۲: کسى که برده مشترک دارد و سهم خود را آزاد مىنماید
باب ۱۳: جایز بودن فروش بردهاى که صاحبش به او گفته باشد شما بعد از مرگ من آزاد هستید
فصل بيست وهشتم: درباره قسامت
باب ۱: قسامت
باب ۲: حکم کسانى که در حالت جنگ با اسلام هستند و یا کسانى که از دین اسلام برمىگردند
باب ۳: ثبوت قصاص در قتلى که با سنگ و چیزهاى برّنده و سنگین انجام مىگیرد، و کشتن مرد در مقابل کشتن زن
باب ۴: کسى که جان یا اعضاى کس دیگرى را مورد حمله قرار دهد و آن فرد از خود دفاع کند، در نتیجه این دفاع شخص متجاوز جان یا یکى از اعضایش را از دست دهد، شخص دفاع کننده ضامن نیست
باب ۵: اثبات قصاص براى دندان و اعضاهایى که به منزله آن است
باب ۶: چیزهایى که خون مسلمان را مباح مىنماید
باب ٧: بیان گناه کسى که براى اوّلین بار مرتکب قتل گردیده
باب ۸: مجازات قتل در قیامت. اوّلین چیزى که مورد سؤال و قضاوت قرار مىگیرد قتل است
باب ٩: سختگیرى در تحریم ریختن خون دیگران و تعرّض به شخصیت و ناموس و مال آنان
باب ۱۱: خونبهاى جنین و واجب بودن دیه بر ورثه قاتل در صورتى که قتل خطاء یا شبه عمد باشد
فصل بيست ونهم: درباره حدود
باب ۱: مجازات و حدّ دزدى و میزان دزدیى که حد در آن اجرا مىشود
باب ۲: دست دزد چه از طبقه اشراف یا غیر اشراف باشد باید قطع شود و براى جلوگیرى از اجراى حدود شرعى نباید خواهش شود
باب ۴: رجم نمودن کسى که بعد از ازدواج و مقاربت با همسرش مرتکب زنا مىشود
باب ۵: حکم کسى که به زنا اعتراف مىنماید
باب ۶: یهودى که اهل ذمه باشد و زنا کند رجم مىشود
باب ۸: حدّ شراب خوارى
باب ٩: بیان تعداد تازیانههاى تعزیر
باب ۱۰: اجراى حد موجب کفاره گناهى مىشود که شخص مرتکب آن شده است
باب ۱۱: اگر حیوانى کسى را زخمى کند و یا کسى در چاه آب یا معدن کسى افتد و زخمى شود صاحب حیوان یا چاه ضامن نیست
فصل سيُم: درباره قضـاوت
باب ۱: قسم بر مدعى علیه است
باب ۳: حکم شرع مربوط به ظاهر امر و چگونگى بیان دلیل است
باب ۴: قضیه هند دختر عتبه و زن ابوسفیان
باب ۵: نهى از سؤال کردن فراوان و نهى از خوددارى از اداى حق دیگران و یا نهى از درخواست چیزى که حقّ او نیست
باب ۶: ثواب و پاداش قاضى، وقتى که براى قضاوت تلاش و کوشش کند، خواه در قضاوتش حق را تشخیص دهد یا اشتباه نماید
باب ٧: مکروه است قاضى در حال عصبانیت قضاوت کند
باب ۸: مردود ساختن حکمهایى که به باطل صادر مىشوند، و مردود ساختن کارهاى بدعهاى که در دین به وجود مىآیند
باب ۱۰: بیان اختلاف حکم دو مجتهد
باب ۱۱: مستحب است حاکم در بین دو نفر خصم صلح و صفا برقرار نماید
فصل سى ويكم: درباره اشياء پيدا شده
باب ۲: در مورد حرام بودن دوشیدن حیوان بدون اجازه صاحبش
باب ۳: در مورد ضیافت و چگونگى آن
فصل سى ودوم: درباره جهاد
باب ۱: جایز است به کافرانى که دعوت اسلام به آنان ابلاغ شده بدون اعلام قبلى حمله کرد
باب ۳: درباره امر به سهلگیرى و پرهیز از ایجاد نفرت و بدبینى در بین مردم نسبت به دین
باب ۴: در مورد حرام بودن ظلم
باب ۵: فریب دادن کافر در حال جنگ جایز است
باب ۶: آرزوى روبرو شدن با دشمن مکروه است و دستور بر این است به هنگام روبرو شدن با آنان صبر کرد
باب ۸: کشتن زن و بچه در جنگ حرام است
باب ٩: جواز کشتن غیرعمدى زنان و بچهها در منزلى که کفار در آن کمین کردهاند
باب ۱۰: جواز قطع کردن یا سوزاندن درختان کفار
باب ۱۱: گرفتن غنیمت تنها براى مسلمانان حلال شده است
باب ۱۲: انفال
باب ۱۳: تملّک وسایل کافر کشته شده در جنگ توسط مجاهد مسلمان
باب ۱۵: حکم فیئى و غنیمتى که بدون جنگ گرفته مىشود
باب ۱۶: فرموده پیغمبر
ج
مبنى براینکه: از ما ارث برده نمىشود و آنچه که ما از خود به جاى مىگذاریم صدقه و متعلّق به عموم است
باب ۱٩: دستگیرى و حبس اسیر و جواز منّت گذاشتن بر او به وسیله آزاد کردنش
باب ۲۰: خارج نمودن یهود از حجاز
باب ۲۲: جواز کشتن کافرى که عهدشکنى مىکند و جواز وادار کردن افراد قلعهاى که محاصره شدهاند به قبول قضاوت یک انسان عادل و شایسته قضاوت
باب ۲۳: کسى که امرى بر او واجب است و واجب دیگرى بر واجب قبلى او وارد شود
باب ۲۴: وقتى که مهاجرین در اثر فتوحات بىنیاز شدند املاک و اشجارى که از طرف انصار جهت استفاده از محصولات آنها به ایشان بخشیده شده بود، به آنان پس دادند
باب ۲۵: برداشتن طعام از سرزمین دشمن
باب ۲۶: نامه پیغمبر
ج
به هرقل (پادشاه روم) که او را به اسلام دعوت مىنماید
باب ۲۸: درباره غزوه حنین
باب ۲٩: غزوه طائف
باب ۳۲: از بین بردن بتها در اطراف کعبه
باب ۳۴: صلح حدیبیه در محلى بنام حدیبیه
باب ۳٧: غزوه اُحد
باب ۳۸: غضب شدید خداوند بر کسانى که با رسول خدا مىجنگند و به دست او کشته مىشوند
باب ۳٩: اذیت و آزارهایى که پیغمبر از دست مشرکین و منافقین مىکشید
باب ۴۰: دعاى پیغمبر
ج
و پناه بردنش به خدا و صبر و شکیبایى او بر اذیت و آزار منافقین
باب ۴۱: کشته شدن ابوجهل
باب ۴۲: کشته شدن کعب بن اشرف شیطان یهود
باب ۴۳: غزوه خیبر
باب ۴۴: غزوه احزاب که همان غزوه خندق است
باب ۴۵: غزوه ذى قرد و غیره
باب ۴٧: شرکت زنان در جهاد همراه با مردان
باب ۴٩: تعداد غزوههاى پیغمبر
ج
باب ۵۰: غزوه ذات الرّقاع
فصل سى وسه: درباره امارت و خلافت
باب ۱: مردم تابع و پیرو قریش مىباشند و خلافت باید در قریش باشد
باب ۲: تعیین خلیفه و ترک آن
باب ۳: نهى از درخواست امارت و حریص بودن بر آن
باب ۵: فضیلت و ثواب امام عادل و بدبختى امام ظالم و تشویق به مدارا با مردم و نهى از ناراحت ساختن و سختگیرى بر مردم
باب ۶: سختگیرى در خیانت در اموال غنیمت
باب ٧: حرام بودن هدیههایى که به امراء رؤسا داده مىشود
باب ۸: وجوب اطاعت از حاکم در کارهایى که گناه نباشد و حرام بودن آن در کارهایى که گناه است
باب ۱۰: امر به رعایت وفا در بیعت با امراء و خلفاء به ترتیب تقدم
باب ۱۱: امر به صبر و شکیبایى به هنگام ظلم حاکم و ترجیح دادن خودش بر مردم در مسائل مادى و زندگى دنیوى
باب ۱۳: امر به پیروى از جماعت به هنگام ظهور کفر و الحاد و بىدینى و برحذر داشتن کسانى که تبلیغ کفر و بىدینى مىکنند
باب ۱۸: مستحب بودن تجدید بیعت با رهبر هنگامى که قصد جهاد مىکند و بیان چگونگى بیعت الرّضوان (پیغمبر
ج
) در زیر درختى
باب ۱٩: حرام بودن بازگشت مهاجرینى که با پیغمبر
ج
به مدینه هجرت کرده بودند به مکه به منظور سکونت در آنجا
باب ۲۰: بیعت با پیغمبر
ج
بعد از فتح مکه بر پیروى از اسلام و جهاد در راه خدا و کارهاى خیر و بیان اینکه بعد از فتح مکه رفتن از مکه به مدینه مهاجرت نیست
باب ۲۱: چگونگى بیعت زنان
باب ۲۲: بیعت بشرط شنیدن دستور و اطاعت، آن وقت است که در حدود قدرت باشد
باب ۲۳: بیان سنّى که انسان به حدّ رشد و بلوغ مىرسد
باب ۲۴: نهى از مسافرت با قرآن به سرزمین کفار، اگر بیم افتادن آن به دست کافران و بىاحترامى یا تغییر آن وجود داشته باشد
باب ۲۵: مسابقه با اسب و تمرین کردن با آن و آماده ساختن اسب براى مسابقه
باب ۲۶: جدا نشدن خیر و برکت از پیشانى اسب تا روز قیامت
باب ۲۸: فضیلت جهاد و رفتن به غزوه در راه خدا
باب ۲٩: فضیلت و ثواب شهادت در راه خدا
باب ۳۱: ثواب یک روز و یا یک شب جهاد در راه خدا
باب ۳۴: فضیلت جهاد در راه خدا و آمادگى براى رفتن به آن
باب ۳۵: بیان کشته شدن یک نفر توسط دیگرى و وارد شدن هر دو به بهشت
باب ۳۸: اجر و ثواب کمک به مجاهدینى که در راه خدا جهاد مىکنند، و تهیه وسیله سوارى و غیره براى آنان و کمک کردن به خانواده مجاهدین در مدّتى که در جهاد هستند
باب ۴۰: واجب نبودن رفتن به جهاد براى کسانى که داراى عذر شرعى هستند
باب ۴۱: قطعى بودن ورود شهید به بهشت
باب ۴۲: کسى که براى پیروزى فرمان خدا بجنگد مجاهد فى سبیل الله مىباشد
باب ۴۵: پیغمبر
ج
که مىفرماید: ارزش هر کارى به نیت آن است شامل جهاد و هر عمل دیگرى مىباشد
باب ۴٩: فضیلت و ثواب جهاد در دریا
باب ۵۱: بیان اقسام شهدا
باب ۵۳: فرموده پیغمبر
ج
: همیشه عدّهاى از امّت من از حق پیروى مىکنند و مخالفین نمىتوانند به آنان ضررى برسانند
باب ۵۵: سفر یک پارچه سختى است و بیان مستحب بودن بازگشت مسافر به سوى خانوادهاش با عجله بعد از تمام شدن کارش
باب ۵۶: مکروه بودن مراجعت از سفر و درزدن هنگام شب
فصل سى وچهارم: درباره شكار، و حيوانهايى كه ذبح مىشوند
باب ۱: شکار با سگى که تربیت شده است
باب ۳: حرام بودن گوشت حیوانهاى درندهاى که داراى دندانهاى نیشدار هستند، و حرام بودن گوشت پرندگانى که داراى چنگال مىباشند
باب ۴: حلال بودن گوشت حیوان مردار بحرى
باب ۵: حرام بودن گوشت خر اهلى
باب ۶: درباره خوردن گوشت اسب
باب ٧: مباح بودن گوشت سوسمار
باب ۸: مباح بودن گوشت ملخ
باب ٩: گوشت خرگوش مباح است
باب ۱۰: مباح بودن وسائلى که به کمک آنها شکار آسانتر مىشود و بر دشمن زودتر غلبه حاصل مىگردد و مکروه بودن انداختن سنگریزه به وسیله دو انگشت سبابه دستها
باب ۱۲: نشانه قرار دادن حیوانات، ممنوع مىباشد
اندازه فونت
دبی
هلوتیکا نو
وردنا
تاهوما
Iran Sans
فصل چهاردهم: درباره اعتكاف
به اشتراکگذاری کتاب
Facebook
Twitter
Youtube
Google+
Telegram
Whatsapp
با ایمیل
فایل Word
فایل PDF
نسخه چاپی
گزارش یک مشکل
فصل چهاردهم: درباره اعتكاف
قبلی
بعدی
×
ورود
با ایمیل
مرا به خاطر بسپار
رمز عبور را فراموش کردید؟
ورود
ساخت حساب کاربری جدید
ثبت نام
بازیابی رمز عبور
ارسال لینک بازیابی رمز عبور
بازگشت به صفحه ثبت نام / ورود