باب ۴: حرام است کسى که آزاد مىشود ولاء غیر آزادکننده خود را قبول نماید
٩۶۳- حدیث: «عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍس، خَطَبَ عَلَى مِنْبَرٍ مِنْ آجُرٍّ وَعلَيْهِ سَيْفٌ فِيهِ صَحِيفَةٌ مُعَلَّقَةٌ، فَقَالَ: وَاللهِ مَا عِنْدَنَا مِنْ كِتَابٍ يُقْرَأُ إِلاَّ كِتَابُ اللهِ وَمَا فِي هذِهِ الصَّحِيفَةِ، فَنَشَرَهَا؛ فَإِذَا فِيهَا: أَسْنَانُ الإِبِلِ، وَإِذَا فِيهَا: الْمَدِينَةُ حَرَمٌ مِنْ عَيْرٍ إِلَى كَذَا فَمَنْ أَحْدَثَ فِيهَا حَدَثًا فَعَلَيْهِ لَعْنَة اللهِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ، لاَ يَقْبَلُ اللهُ مِنْهُ صَرْفًا وَلاَ عَدْلاً، وَإِذَا فِيهِ: ذِمَّةُ الْمُسْلِمينَ وَاحِدَةٌ، يَسْعى بِهَا أَدْنَاهُمْ، فَمَنْ أَخْفَرَ مُسْلِمًا فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَالمَلاَئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ، لاَ يَقْبَلُ اللهُ مِنْهُ صَرْفًا وَلاَ عَدْلاً، وَإِذَا فِيهَا: مَنْ وَالَى قَوْمًا بِغَيْرِ إِذْنِ مَوَالِيهِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَالمَلاَئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ، لاَ يَقْبَلُ اللهُ مِنْهُ صَرْفًا وَلاَ عَدْلاً» [۳۴۱].
یعنی: «على بن ابى طالبسبر یک منبر آجرى سخنرانى مىکرد، و شمشیرى بر کمر داشت که صحیفهاى به آن آویزان شده بود، على (در ردّ کسانى که مىگفتند به جز قرآن کتاب مخصوصى دارند) گفت: قسم به خدا هیچ کتابى که قابل قرائت و بیان باشد به جز کتاب خدا و آنچه در این صحیفه است نزد ما وجود ندارد، آنگاه صحیفه را گشود که مسائل مربوط به شتر دیه و اختلاف تعداد آن در قتل عمد و خطاء و شبه عمد در آن وجود داشت، همچنین مسائل مربوط به اینکه شهر مدینه از محله (عیر) تا فلان محله جزو حرم است، هر کسى بدعتى یا ظلمى در این حرم به وجود آورد، لعنت خدا و فرشـتگان و مردم همگى بر او باد، خداوند هیچ خیر و احسانى را از او نمىپذیرد اینها همه جزو مطالب آن صحیفه بودند، باز نوشته شده بود که همه مسلمانان به یک اندازه از حق تأمین و پناه دادن به کافران بهرهمند مىباشند، ناتوان ترین و ضعیف ترین آنان (مانند زن و برده) از حق تأمین دادن به کافران برخوردار هستند، کسى که پیمان تأمین و پناهندگى مسلمانى را نقض نماید، لعنت خدا و فرشتگان و مردم بر او باد، خداوند هیچ خیر و احسانى را از او قبول نمىکند. باز در آن صحیفه آمده بود که کسى که بدون اجازه آزادکنندگان خود، ولاء دیگران را مىپذیرد، (و حق ولاء آزادکننده خود را براى شخص دیگرى قائل مىشود) لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگى بر او باد، خداوند خیر و احسان او را نمىپذیرد».
[۳۴۱] أخرجه البخاري في: ٩۶ كتاب الاعتصام: ۵ باب ما يكره من التعمق والتنازع في العلم.