باب ۱۴: فروش خرماى تر به خرماى خشک حرام است به جز در مسئله عرایا
٩۸۵- حدیث: «زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج أَرْخَصَ لِصَاحِبِ الْعَرِيَّةِ أَنْ يَبِيعَهَا بِخَرْصِهَا» [۳۶۴].
یعنی: «زید بن ثابت گوید: رسول خدا جاجازه داد کسانى که خرماى تر و انگور چیده نشده دارند، پس از تخمین، آن را به خرماى خشک و کشمش بفروشند».
«عريه: رطب یا انگور چیده نشده است».
٩۸۶- حدیث: «سَهْلِ بْنِ أَبِي حَثْمَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج، نَهى عَنْ بَيْعِ الثَّمَرِ بِالتَّمْرِ وَرَخَّصَ فِي الْعَرِيَّةِ أَنْ تُبَاعَ بِخَرْصِهَا يَأْكُلُهَا أَهْلُهَا رُطَبًا» [۳۶۵].
یعنی: «سهل بن ابى حثمه گوید: رسول خدا جاز فروختن رطب در مقابل خرماى خشک نهى کرد ولى به اشخاصى که درخت خرما یا انگور ندارند و پول خرید رطب و انگور را هم ندارند اجازه داد که خرماى تر را در برابر خرماى خشک تخمین بزنند، آنگاه خرماى خشک تخمین زده شده به صاحب خرماى تر داده شود، تا خریدار نیز خرماى تر براى خانوادهاش داشته باشد».
٩۸٧- حدیث: «رَافِعِ بْنِ خَدِيجٍ وَسَهْلِ بْنِ أَبِي حَثْمَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج، نَهى عَنِ الْمُزَابَنَةِ، بَيْعِ الثَّمَرِ بِالتَّمْرِ، إِلاَّ أَصْحَابَ الْعَرَايَا فَإِنَّهُ أَذِنَ لَهُمْ» [۳۶۶].
یعنی: «رافع بن خدیج و سهل بن ابى حثمه گویند: پیغمبر جاز فروش خرماى تر چیده نشده در مقابل خرماى خشک نهى مىنمود، جز براى اشخاصى که فقیر هستند، که به آنان اجازه داد که خرماى تر را با خرماى خشک بخرند».
«مزابته: فروش خرماى تر که بر روى درخت قرار دارد به خرماى خشک است».
٩۸۸- حدیث: « أَبِي هُرَيْرَةَس، أَنَّ النَّبِيَّ ج رَخَّصَ فِي بَيْعِ الْعَرَايَا فِي خَمْسَةِ أَوْسُقٍ أَوْ دُونَ خَمْسَةِ أَوْسُقٍ» [۳۶٧].
یعنی: «ابو هریرهسگوید: پیغمبر جاجازه داد براى کسانى که باغ ندارند و فقیر هستند تا حدود ششصد و چهل کیلو یا کمتر خرماى تر چیده نشده را در مقابل خرماى خشک تخمـین زنند و خرماى خشک تخمین زده شده به صاحب خرماى تر داده شود تا خریدار نیز از آن استفاده کند».
«وسق: هر وسق برابر شصت صاع و هر صاع مساوى با دو کیلو و چند گرم است».
٩۸٩- حدیث: «عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج، نَهى عَنِ الْمُزَابَنَةِ، وَالْمُزَابَنَةُ بَيْعُ الثَّمَرِ بِالتَّمْرِ كَيْلاً، وَبَيْعُ الزَّبِيبِ بِالْكَرْمِ كَيْلاً» [۳۶۸].
یعنی: «ابن عمربگوید: پیغمبر جاز معاملهاى به نام (مزابنه) نهى نمود، و مزابنه عبارت است از معاوضه خرماى تر در برابر خرماى خشک و یا انگور تر در برابر کشمش به صورت کیل و پیمانه».
٩٩۰- حدیث: «ابْنِ عُمَرَ، قَالَ: نَهى رَسُولُ اللهِ ج عَنِ المُزَابَنَةِ أَنْ يَبِيعَ ثَمَرَ حَائِطِهِ إِنْ كَانَ نَخْلاً بِتَمْرٍ كَيْلاً، وَإِنْ كَانَ كَرْمًا أَنْ يَبِيعَهُ بِزَبِيبٍ كَيْلاً، أَوْ كَانَ زَرْعًا أَنْ يَبِيعَهُ بِكَيْلِ طَعَامِ، وَنَهى عَنْ ذَلِكَ كُلِّهِ» [۳۶٩].
یعنی: «ابن عمربگوید: پیغمبر جاز مزابنه نهى مىنمود، مزابنه این است که شخصى محصول باغچهاى را در حالى که تر است بفروشد، اگر خرما باشد با خرماى خشک به صورت پیمانه با هم معاوضه کند. اگر انگور باشد با پیمانه آن را با کشمش عوض نماید، اگر حبوبات باشد جنس تر آنها را با خشک آنها پیمانه به پیمانه معاوضه کند، پیغمبر جاز تمام این نوع معاملات نهى کرد».
[۳۶۴] أخرجه البخاري في: ۳۴ كتاب البيوع: ۸۲ باب بيع المزابنة وهي بيع الثمر بالتمر. [۳۶۵] أخرجه البخاري في: ۳۴ كتاب البيوع: ۸۳ باب الثمر على رؤوس النخل بالذهب والفضة. [۳۶۶] أخرجه البخاري في: ۴۲ كتاب المساقاة: ۱٧ باب الرجل يكون له ممر أو شِرْب في حائط أو في نخل. [۳۶٧] أخرجه البخاري في: ۳۴ كتاب البيوع: ۸۳ باب بيع الثمر على رؤوس النخل بالذهب والفضة. [۳۶۸] أخرجه البخاري في: ۳۴ كتاب البيوع: ٧۵ باب بيع الزبيب بالزبيب والطعام بالطعام. [۳۶٩] أخرجه البخاري في: ۳۴ كتاب البيوع: ٩۱ باب بيع الزرع بالطعام كيلا.