ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد دوم

فهرست کتاب

باب ٧: حرام بودن هدیه‌هایى که به امراء رؤسا داده مى‌شود

باب ٧: حرام بودن هدیه‌هایى که به امراء رؤسا داده مى‌شود

۱۲۰۲- حدیث: «أَبِي حُمَيْدٍ السَّاعِدِيِّ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج اسْتَعْمَلَ عَامِلاً، فَجَاءَهُ الْعَامِلُ حِينَ فَرَغَ مِنْ عَمَلِهِ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ هذَا لَكُمْ، وَهذَا أُهْدِيَ لِي فَقَالَ لَهُ: أَفَلاَ قَعَدْتَ فِي بَيْتِ أَبيكَ وَأُمِّكَ فَنَظَرْتَ أَيُهْدَى لَكَ أَمْ لاَ ثُمَّ قَامَ رَسُولُ اللهِ ج عَشِيَّةً، بَعْدَ الصَّلاَةِ، فَتَشَهَّدَ وَأَثْنَى عَلَى اللهِ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ، ثُمَّ قَالَ: أَمَّا بَعْدُ، فَمَا بَالُ الْعَامِلِ نَسْتَعْمِلُهُ فَيَأْتِينَا فَيَقُولُ هذَا مِنْ عَمَلِكمْ، وَهذَا أُهْدِيَ لِي، أَفَلاَ قَعَدَ فِي بَيْتِ أَبِيهِ وَأُمِّهِ فَنَظَرَ هَلْ يُهْدَى لَهُ أَمْ لاَ فَوَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لاَ يَغُلُّ أَحَدُكُمْ مِنْهَا شَيْئًا إِلاَّ جَاءَ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَحْمِلُهُ عَلَى عُنُقِهِ، إِنْ كَانَ بَعِيرًا جَاءَ بِهِ لَهُ رُغَاءٌ، وَإِنْ كَانَتْ بَقَرَةً جَاءَ بِهَا لَهَا خوَارٌ، وَإِنْ كَانَتْ شَاةً جَاءَ بِهَا تَيْعَرُ، فَقَدْ بَلَّغْتُ.

فَقَالَ أَبُو حُمَيْدٍ: ثُمَّ رَفَعَ رَسُولُ اللهِ ج يَدَهُ حَتَّى إِنَّا لَنَنْظُرُ إِلَى عُفْرَةِ إِبْطَيْهِ» [۵٩۱].

یعنی: «ابو حمید ساعدىسگوید: پیغمبر جیک نفر را به عنوان مأمور وصول زکات منطقه‌اى تعیین کرد، وقتى که مدت مأموریت آن شخص تمام شد به نزد پیغمبرجآمد، گفت: اى رسول خدا! این اموال براى شما (و زکات وصول شده است) این اموال هم مردم به عنوان هدیه براى من آورده‌اند (و متعلق به من است) پیغمبرجبه او گفت: چرا به این مأموریت رفتى ودر خانه پدر یا مادرت نماندى و منتظر نشدى تا ببینى که آیا هدیه‌اى برایت مى‌آورند یا خیر؟ سپس پیغمبر جبعد از خواندن نماز عشاء بلند شد، بر وحدانیت خدا شهادت داد و حمد و ثناى خدا را به نحوى که شایسته او است به جاى آورد، گفت: امّا بعد از حمد و ثناى الهى، چرا مأمورهایى که ما براى جمع‌آورى زکات مى‌فرستیم وقتى که بر مى‌گردند مى‌گویند، این قسمت مال شما است و این قسمت را هم براى ما به هدیه آورده‌اند، چرا در خانه پدر و مادرشان نمى‌نشینند و منتظر نمى‌مانند تا ببینند آیا هدیه‌اى برایشان مى‌آورند یا نمى‌آورند؟ قسم به کسى که جان محمّد در دست او است، هر کسى در جمع‌آورى بیت المال خیانتى بکند و چیزى را بدزدد در روز قیامت آن مال را بر دوشش حمل مى‌کنند، اگر شتر باشد آن را در حالى که سروصدا مى‌کند سوار دوشش مى‌نمایند، و اگر گاو باشد در حالى که آن گاو سروصدا مى‌کند بر دوشش قرار مى‌دهند، و اگر گوسفند باشد در حالى که صدا مى‌کند آن را به دوش مى‌گیرد، همانا من حقایق را به شما ابلاغ کرده‌ام.

ابو حمیدسگوید: آنگاه پیغمبر جدستش را به اندازه‌اى بلند کرد که من سفیدى زیر بغلش را مى‌دیدم».

[۵٩۱] أخرجه البخاري في: ۸۳ كتاب الأيمان والنذور: ۳ باب كيف كانت يمين النبي ج.