باب ۲۰: خارج نمودن یهود از حجاز
۱۱۵۳- حدیث: «أَبِي هُرَيْرَةَس، قَالَ: بَيْنَمَا نَحْنُ فِي الْمَسْجِدِ، إِذْ خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللهِج، فَقَالَ: انْطَلِقُوا إِلَى يَهُودَ فَخَرَجْنَا مَعَهُ حَتَّى جِئْنَا بَيْتَ الْمِدْرَاسِ، فَقَامَ النَّبِيُّ ج فَنَادَاهُمْ: يَا مَعْشَرَ يَهُودَ أَسْلِمُوا تَسْلَمُوا فَقَالُوا: قَدْ بَلَّغْتَ، يَا أَبَا الْقَاسِمِ فَقَالَ: ذلِكَ أُرِيدُ ثُمَّ قَالَهَا الثَّانِيَةَ فَقَالُوا: قَدْ بَلَّغْتَ، يَا أَبَا الْقَاسِمِ ثُمَّ قَالَ الثَّالِثَةَ؛ فَقَالَ: اعْلَمُوا أَنَّ الأَرْضَ للهِ وَرَسُولِهِ، وَإِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُجْلِيَكُمْ، فَمَنْ وَجَدَ مِنْكُمْ بِمَالِهِ شَيْئًا فَلْيَبِعْهُ، وَإِلاَّ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا الأَرْضُ للهِ وَرَسُولِهِ» [۵۴۲].
یعنی: «ابو هریرهسگوید: ما در مسجد بودیم، پیغمبر جبه نزد ما آمد، فرمود: به سوى یهودیها حرکت کنید. با پیغمبر جبه سوى ایشان به حرکت درآمدیم، تا به محلى به نام بیت المدارس رسیدیم، پیغمبر جبلند شد، آنان را صدا کرد و گفت: اى جماعت یهود! ایمان بیاورید تا در امان باشید، یهودیها جواب دادند: اى ابوالقاسم ! ابلاغ شما به ما رسید، پیغمبر جگفت: خواست من هم همین بود. پیغمبر جبراى بار دوم گفته خود را تکرار کرد، یهودیها گفتند: اى ابوالقاسم ! ابلاغ شما به ما رسید، پیغمبر جباز براى سومین بار سخن خود را تکرار کرد گفت: اى یهود! بدانید که زمین ملک خاص خدا و رسول خدا است، من مىخواهم شما را اخراج کنم، هر کس مالى یا چیزى که دارد آن را بفروشد، و الّا باید بدانید که زمین ملک خاص خدا و رسول خدا است».
۱۱۵۴- حدیث: «ابْنِ عُمَرَ، قَالَ: حَارَبَتِ النَّضِيرُ وَقُرَيْظَةُ، فَأَجْلَى بَنِي النَّضِيرِ وَأَقَرَّ قُرَيْظَةَ وَمَنَّ عَلَيْهِمْ، حَتَّى حَارَبَتْ قُرَيْظَةُ فَقَتَلَ رِجَالَهُمْ، وَقَسَمَ نِسَاءَهُمْ وَأَوْلاَدَهُمْ وَأَمْوالَهُمْ بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ، إِلاَّ بَعْضَهُمْ، لَحِقُوا بِالنَّبِيِّ ج فَآمَنَهُمْ وَأَسْلَمُوا وَأَجْلَى يَهُودَ الْمَدِينَةِ كُلَّهُمْ، بَنِي قَيْنُقَاعَ، وَهُمْ رَهْطُ عَبْدِ اللهِ بْنِ سَلاَمٍ، وَيَهُودَ بَنِي حَارِثَةَ، وَكُلَّ يَهُودِ الْمَدِينَةِ» [۵۴۳].
یعنی: «ابن عمربگوید: یهود بنىنضیر و قریظه با مسلمانان جنگیدند، پیغمبرجیهود بنىنضیر را از مدینه اخراج کرد ولى بنىقریظه را در جاى خود تثبیت نمود و بر ایشان منّت نهاد، تا اینکه بنىقریظه مجدّداً با پیغمبر جبه جنگ پرداختند، آنگاه مردان بنىقریظه را کشت و زن و بچه و اموال آنان را در بین مسلمانان تقسیم کرد، به جز عدّهاى که به او ملحق شدند، که به ایشان امان داد و ایشان هم مسلمان شدند، بنابراین پیغمبر جتمام یهود را از مدینه اخراج کرد، که عبارت بودند از یهودیهاى بنىقینقاع از قوم عبدالله بن سلام، و یهود بنىحارثه و تمام یهودیهاى مدینه».
[۵۴۲] أخرجه البخاري في: ۸٩ كتاب الإكراه: ۲ باب في بيع المكره ونحوه في الحق وغيره. [۵۴۳] أخرجه البخاري في: ۶۴ كتاب المغازي: ۱۴ باب حديث بني النضير.