باب ۶: یهودى که اهل ذمه باشد و زنا کند رجم مىشود
۱۱۰۴- حدیث: «عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ، أَنَّ الْيَهُودَ جَاءُوا إِلَى رَسُولِ اللهِ ج، فَذَكَرُوا لَهُ أَنَّ رَجُلاً مِنْهُمْ وَامْرَأَةً زَنَيَا فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللهِ ج: مَا تَجِدُونَ فِي التَّوْرَاةِ فِي شَأْنِ الرَّجْمِ فَقَالُوا: نَفْضَحُهُمْ وَيُجْلَدُونَ فَقَالَ عَبْدُ اللهِ بْنُ سَلاَمٍ: كَذَبْتُمْ إِنَّ فِيهَا الرَّجْمَ فَأَتَوْا بِالتَّوْرَاةِ فَنَشَرُوهَا، فَوَضَعَ أَحَدُهُمْ يَدَهُ عَلَى آيَةِ الرَّجْمِ، فَقَرَأَ مَا قَبْلَهَا وَمَا بَعْدَهَا؛ فَقَالَ لَه عَبْدُ اللهِ بْنُ سَلاَمٍ: ارْفَعْ يَدكَ فَرَفَعَ يَدَهُ، فَإِذَا فِيهَا آيَةُ الرَّجْمِ فَقَالُوا: صَدَقَ يَا مُحَمَّدُ فِيهَا آيَةُ الرَّجْمِ فَأَمَرَ بِهِمَا رَسُولُ اللهِ ج، فَرُجِمَا
قَالَ عَبْدُ اللهِ بْنُ عُمَرَ: فَرَأَيْتُ الرَّجُلَ يَجْنَأُ عَلَى الْمَرْأَةِ، يَقِيهَا الْحِجَارَةَ» [۴٩۰].
یعنی: «عبدالله بن عمربگوید: عدّهاى یهودى پیش پیغمبر جآمدند، گفتند: که زن و مردى از ایشان با هم زنا کردهاند، پیغمبر جبه ایشان گفت: در این مورد چه حکمى در تورات مىبینید؟ گفتند: حکمشان در تورات این است که ما آنان را مفتضح کنیم و آبرویشان را ببریم، سپس آنان را تازیانه بزنیم، عبدالله بن سلام (که یکى از علماى یهودى بود و مسلمان شده بود) گفت: دروغ مىگویید، در تورات دستور رجم هست، تورات را آوردند وآن را گشودند، یکى از یهودیها دستش را بر روى آیت رجم قرار داد تا آن را نبینند، آنگاه آیه ما قبل و ما بعد آیه رجم را قرائت کرد، عبداللهبن سلام به او گفت: دستت را بلند کن، وقتى که دستش را برداشت آیه مربوط به رجم در آن بود، یهودیها گفتند: عبدالله بن سلام راست گفت، اى محمّد! آیه رجم در تورات هست، پیغمبر جدستور داد آن زن و مرد یهودى را رجم کردند.
عبدالله بن عمربگوید: وقتى که رجم مىشدند دیدم که مرد یهودى خود را بر روى آن زن خم کرده بود و او را از اصابت سنگها محفوظ مىنمود».
۱۱۰۵- حدیث: «عَبْدِ اللهِ بْنِ أَبِي أَوْفَى عَنِ الشَّيْبَانِيِّ، قَالَ: سَأَلْتُ عَبْدَ اللهِ بْنَ أَبِي أَوْفَى، هَلْ رَجَمَ رَسُولُ اللهِ ج قَالَ: نَعَمْ قُلْتُ: قَبْلَ سُورَةِ النُّورِ أَمْ بَعْدُ قَالَ: لاَ أَدْرِي» [۴٩۱].
یعنی: «شیبانى گوید: از عبدالله بن ابى اوفى پرسیدم: آیا پیغمبر جرجم را انجام داده است؟ گفت: بلى، گفتم: آیا رجم را قبل از نزول سوره نور اجرا کرد یا بعد از آن؟ گفت: نمىدانم».
۱۱۰۶- حدیث: «أَبِي هُرَيْرَةَس قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ج: إِذَا زَنَتِ الاَْمَةُ فَتَبَيَّنَ زِنَاهَا، فَلْيَجْلِدْهَا وَلاَ يُثَرِّبْ، ثُمَّ إِنْ زَنَتْ فَلْيَجْلِدْهَا وَلاَ يُثَرِّبْ، ثُمَّ إِنْ زَنَتْ الثَّالِثَةَ فَلْيَبِعْهَا وَلَوْ بِحَبْلٍ مِنْ شَعَرٍ» [۴٩۲].
یعنی: «ابو هریرهسگوید: پیغمبر جگفت: هرگاه کنیزى زنا کرد و زنایش آشکار گردید، باید مالکش او را تازیانه بزند و بعد از تازیانه زدن نباید او را سرکوب و سرزنش نماید، اگر بار دوم هم مرتکب زنا شد باز او را تازیانه بزند و از سرزنش او خوددارى کند، چنانچه براى سومین بار به زنا تن دردهد، باید او را بفروشد هر چند در مقابل چیز بسیار بىارزشى مانند یک ریسمان مو باشد».
۱۱۰٧- حدیث: «أَبِي هُرَيْرَةَ وَزَيْدِ بْنِ خَالِدٍ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج سُئِلَ عَنِ الأَمَةِ، إِذَا زَنَتْ وَلَمْ تُحْصِنْ، قَالَ: إِنْ زَنَتْ فَاجْلِدُوهَا، ثُمَّ إِنْ زَنَتْ فَاجْلِدُوهَا، ثُمَّ إِنْ زَنَتْ فَبِيعُوهَا وَلَوْ بِضَفِيرٍ» [۴٩۳].
یعنی: «ابو هریره و زید بن خالدبگوید: از پیغمبر جدرباره کنیزى که ازدواج نکرده است و مرتکب زنا مىشود سؤال شد، گفت: «اگر مرتکب زنا شد، او را تازیانه بزنید، و اگر دومین بار هم مرتکب زنا گشت، باز او را تازیانه بزنید، چنانچه براى سومین بار زنا کند او را بفروشید، هر چند در مقابل یک طناب مو باشد».
[۴٩۰] أخرجه البخاري في: ۶۱ كتاب المناقب: ۲۶ باب قول الله تعالى: ﴿يَعۡرِفُونَهُۥ كَمَا يَعۡرِفُونَ أَبۡنَآءَهُمۡۖ﴾. [۴٩۱] أخرجه البخاري في: ۸۶ كتاب الحدود: ۲۱ باب رجم المحصن. [۴٩۲] أخرجه البخاري في: ۳۴ كتاب البيوع: ۶۶ باب بيع العبد الزاني. [۴٩۳] أخرجه البخاري في: ۳۴ كتاب البيوع: ۶۶ باب بيع العبد الزاني.