باب ۱: قسامت
(قسامة: مصدر أقسم است به معنى قسم خوردن ورثه است براى اثبات دیه یکى از وارثانى که کشته شده است و شاهدى براى اثبات آن ندارند، ولى علائم و نشانههایى وجود دارد که چه کسى قاتل است. در این صورت ورثه پیش قاضى پنجاه قسم مىخورند که فلانى قاتل است، آنگاه شخص متهم به قتل ملزم به پرداخت دیه و خون بهاى مقتول مىگردد).
۱۰۸۵- حدیث: «رَافِعِ بْنِ خَدِيجٍ وَسَهْلِ بْنِ أَبِي حَثْمَةَ عَنْ بُشَيْرٍ بْنِ يَسَارِ، مَوْلَى الأَنْصَارِ، أَنَّهُمَا حَدَّثَاهُ: أَنَّ عَبْدَ اللهِ بْنَ سَهْلٍ وَمُحَيِّصَةَ بْنَ مَسْعُودٍ أَتَيَا خَيْبَرَ، فَتَفَرَّقَا فِي النَّخْلِ، فَقُتِلَ عَبْدُ اللهِ بْنُ سَهْلٍ فَجَاءَ عَبْدُ الرَّحْمنِ بْنُ سَهْلٍ، وَحُوَيِّصَةُ وَمُحَيِّصَةُ ابْنَا مَسْعُودٍ إِلَى النَّبِيِّ ج، فَتَكَلَّمُوا فِي أَمْرِ صَاحِبِهِمْ، فَبَدَأَ عَبْدُ الرَّحْمنِ، وَكَانَ أَصْغَرَ الْقَوْمِ، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: كَبِّرِ الْكُبْرَ (قَالَ يَحْيى أَحَدُ رِجَالِ السَّنَدِ: لِيَلِيَ الْكَلاَمَ الأَكْبَرُ) فَتَكلَّمُوا فِي أَمْرِ صَاحِبِهِمْ، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: أَتَسْتَحِقُّون قَتِيلَكُمْ أُوْ قَالَ صَاحِبَكُمْ بِأَيْمَانِ خَمْسِينَ مِنْكُمْ قَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ أَمْرٌ لَمْ نَرَهُ قَالَ: فَتُبْرِئُكُمْ يَهُودُ فِي أَيْمَانِ خَمْسِينَ مِنْهُمْ قَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ قَوْمٌ كُفَّارٌ فَوَدَاهُمْ رَسُولُ اللهِ ج مِنْ قِبَلِه.
قَالَ سَهْلٌ: فَأَدْرَكْتُ نَاقَةً مِنْ تِلْكَ الإِبِلِ، فَدَخَلَتْ مِرْبَدًا لَهُمْ فَرَكَضَتْنِي بِرِجْلِهَا» [۴٧۱].
یعنی: «بشیر بن یسارسیکى از موالى انصار گوید: رافع بن خدیج و سهل بن ابى حثمه براى من نقل کردند، که عبدالله بن سهل و محیصه بن مسعود به خیبر آمدند و بین درختهاى خرماى خیبر از هم جدا شدند، عبدالله بن سهل کشته شد، عبدالرحمن ابن سهل (برادر مقتول) و حویصه و محیصه پسران مسعود به حضور پیغمبرجآمدند، درمورد کشتهشدن فامیلشان با پیغمبر جصحبت کردند، ابتدا عبدالرحمن که از بقیه کوچک تر بود شروع به سخن کرد، پیغمبر جگفت: بگذار قبلاً بزرگترها سخن بگویند. (یحیى یکى از راویان این حدیث گوید: پیغمبر فرمود: باید بزرگترها حرف بزنند) آنگاه در مورد مقتول سخن گفتند. پیغمبر جگفت: آیا شما مىتوانید با خوردن پنجاه قسم قاتل مقتول خودتان را معلوم کنید؟ ایشان هم گفتند: (چطور قسم بخوریم) بر چیزى که آن را ندیدهایم، پیغـمبر گفت: بنابراین یهـود (خیبر) با خوردن پنجاه قسم خودشان را از ادّعاى شما خلاص و تبرئه مىنمایند، گفتند: اى رسول خدا! یهودیها کافرند (چطور آنان را قسم دهیم) سپس پیغمبر ج(به منظور قطع نزاع) از جانب خود به آنان خون بها (دیه) را داد.
سهلسگوید: یکى از این شترهایى را که پیغمبر جبه عنوان دیه به آنان داده بود در اصطبل دیدم و لگدى هم به من زد».
[۴٧۱] أخرجه البخاري في: ٧۸ كتاب الأدب: ۸٩ باب إكرام الكبير.