ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد دوم

فهرست کتاب

باب ۱۵: جایز است کسى که احرام مى‌بندد بگوید هرگاه عذرى مانند مرض برایم پیش آمد من به حالت حل در مى‌آیم و احرامم باطل شود

باب ۱۵: جایز است کسى که احرام مى‌بندد بگوید هرگاه عذرى مانند مرض برایم پیش آمد من به حالت حل در مى‌آیم و احرامم باطل شود

٧۵۴- حدیث: «عَائِشَةَ، قَالَتْ: دَخَلَ رَسُولُ اللهِ ج، عَلَى ضُبَاعَةَ بِنْتِ الزُّبَيْرِ، فَقَالَ لَهَا: لَعَلَّكِ أَرَدْتِ الْحَجَّ قَالَتْ: وَاللهِ لاَ أَجِدُنِي إِلاَّ وَجِعَةً فَقَالَ لَهَا: حُجِّى وَاشْتَرِطِي، قُولِي: اللَّهُمَّ مَحِلِّى حَيْثُ حَبَسْتَنِي وَكَانَتْ تَحْتَ الْمِقْدَادِ بْنِ الأَسْوَدِ» [۱۱٧].

یعنی: «عایشه گوید: پیغمبر جنزد ضباعه دختر زبیر رفت، به او گفت: «مثل اینکه قصد حج دارى؟» گفت: والله مرا مى‌بینى که همیشه مریضم، پیغمبر جگفت: «احرام به حج ببند و آن را مشروط کن، بگو: خداوندا! در هر جایى که از کار افتادم و قدرت انجام مناسک را نداشتم، آنجا محل خروج من از احرام باشد». ضباع در آن موقع همسر مقداد بن اسود بود».

[۱۱٧] أخرجه البخاري في: ۶٧ كتاب النكاح: ۱۵ باب الأكفاء في الدين.