ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد دوم

فهرست کتاب

باب ۴: کسى که جان یا اعضاى کس دیگرى را مورد حمله قرار دهد و آن فرد از خود دفاع کند، در نتیجه این دفاع شخص متجاوز جان یا یکى از اعضایش را از دست دهد، شخص دفاع کننده ضامن نیست

باب ۴: کسى که جان یا اعضاى کس دیگرى را مورد حمله قرار دهد و آن فرد از خود دفاع کند، در نتیجه این دفاع شخص متجاوز جان یا یکى از اعضایش را از دست دهد، شخص دفاع کننده ضامن نیست

۱۰۸۸- حدیث: «عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ، أَنَّ رَجُلاً عَضَّ يَدَ رَجُل، فَنَزَعَ يَدَهُ مِنْ فَمِهِ فَوَقَعَتْ ثَنِيَّتَاهُ فَاخْتَصَمُوا إِلَى النَّبِيِّ ج، فَقَالَ: يَعَضُّ أَحَدُكُمْ أَخَاهُ كَمَا يَعَضُّ الْفَحْلُ لاَ دِيَةَ لَكَ» [۴٧۴].

یعنی: «عمران بن حصینسگوید: مردى دست مرد دیگرى را گاز گرفت، مرد دومى دستش را از دهن آن مرد بیرون کشید، در نیتجه دو دندان جلوى او بیرون آمد، محاکمه را به نزد پیغمبر جبردند، فرمود: چرا بعضى از شما مانند حیوان نر بعضى دیگر را گاز مى‌گیرد؟! (و به شخص گازگیر گفت:) حقّى به عنوان خون‌بها به شما تعلّق نخواهد گرفت».

۱۰۸٩- حدیث: «يَعْلَى بْنِ أُمَيَّةَس، قَالَ: غَزَوْتُ مَعَ النَبِيِّ ج جَيْشَ الْعُسْرَةِ، فَكَانَ مِنْ أَوْثَقِ أَعْمَالِي فِي نَفْسِي، فَكَانَ لِي أَجِيرٌ، فَقَاتَلَ إِنْسَانًا، فَعَضَّ أَحَدُهُمَا إِصْبَعَ صَاحِبهِ، فَانْتَزَعَ إِصْبَعَهُ، فَأَنْدَرَ ثَنِيَّتَهُ فَسَقَطَتْ فَانْطَلَقَ إِلَى النَّبِىِّ ج، فَأَهْدَرَ ثَنِيَّتَهُ، وَقَالَ: أَفَيَدَعُ إِصْبَعَهُ فِي فِيكَ تقْضَمُهَا قَالَ أَحْسِبُهُ قَالَ: كَمَا يَقْضَمُ الْفَحْلُ» [۴٧۵].

یعنی: «یعلى بن امیهسگوید: در لشکرى به نام جیش العسرة با پیغمبر جدر جهاد بودیم و این غزوه به نظر خودم از بهترین اعمال من مى‌باشد، یک نفر اجیر داشتم که با یکنفر دیگر به جنگ پرداخت، یکى از این دو انگشت دیگرى را گاز گرفت، او هم انگشتش را بیرون کشید و دندان جلو (شخص گازگیر) را بیرون آورد، آن شخص که دندانش بیرون آمده بود به نزد پیغمبر جرفت، (و جریان را به او گفت) پیغمبر جدندانش را بى‌ارزش اعلام کرد و گفت: آیا مى‌خواستى انگشتش را در دهانت باقى بگذارد تا آن را خرد کنى؟!. یعلىسگوید: فکر مى‌کنم که پیغمبر جاین را هم گفت: همانگونه که حیوان نر با گاز آن را خرد مى‌نماید؟!».

[۴٧۴] أخرجه البخاري في: ۸٧ كتاب الديات: ۸ باب إذا عض رجلاً فوقعت ثناياه. [۴٧۵] اخرجه البخاري في: ۳٧ كتاب الإجارة: ۵ باب الأجير في الغزو.