باب ۱۶: از معامله نقره با طلا به صورت نسیه نهى شده است
۱۰۲۲- حدیث: «الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ، وَزَيْدِ بْنِ أَرْقَمٍ عَنْ أَبِي الْمِنْهَالِ، قَالَ: سَأَلْتُ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ، وَزَيْدَ بْنَ أَرْقَمٍ عَنِ الصَّرْفِ فَكُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا يَقُولُ: هذَا خَيْرٌ مِنِّي، فَكِلاَهُمَا يَقُولُ: نَهى رَسُولُ اللهِ ج عَنْ بَيْعِ الذَّهَبِ بِالْوَرِقِ دَيْنًا» [۴۰۶].
یعنی: «ابى منهال گوید: از براء بن عازب و زید بن ارقم در مورد صرافى (فروش یک پول نقد در مقابل پول نقد دیگرى) پرسیدم، هر یک از آنان رفیقش را از خود لایقتر و عالمتر به جواب این سؤال مىدانست و هر دو مىگفتند: پیغمبر جاز فروش طلا در مقابل نقره به صورت نسیه نهى نموده است».
۱۰۲۳- حدیث: «أَبِي بَكْرَةَس، قَالَ: نَهى النَّبِيُّ ج عَنِ الْفِضَّةِ بِالْفِضَّةِ، وَالذَّهَبِ بِالذَّهَبِ إِلاَّ سَوَاءً بِسَوَاءٍ، وَأَمَرَنَا أَنْ نَبْتَاعَ الذَّهَبَ بِالْفِضَّةِ كَيْفَ شِئْنَا، وَالْفِضَّةَ بِالذَّهَبِ كَيْفَ شِئْنَا» [۴۰٧].
یعنی: «ابوبکرهسگوید: پیغمبر جفروش نقره به نقره و طلا به طلا را منع نموده است، مگر اینکه مقدار و جنس آنها یکى باشد. به ما دستور داد طلا را با نقره و نقره را با طلا به میل خود خرید و فروش کنیم»، (یعنى وقتى طلا به طلا و نقره به نقره معامله مىشود باید مقدار آنها یکى و مثل هم باشند، ولى در فروش طلا به نقره و نقره به طلا چون دو جنس متفاوت مىباشند، لازم نیست که به یک مقدار باشند، امّا باید هر دو نقد باشند).
[۴۰۶] أخرجه البخاري في: ۳۴ كتاب البيوع: ۸۰ باب بيع الورق بالذهب نسيئة. [۴۰٧] أخرجه البخاري في: ۳۴ كتاب البيوع: ۸۱ باب بيع الذهب بالورق يدًا بيد.