باب ۱۴: سخت گیرى در تحریم جماع در روز رمضان بر کسانى که روزه هستند، و کسى که روزه باشد در روز رمضان مرتکب این عمل شود کفاره بزرگى بر او واجب مىشود فرق نمىکند ثروتمند باشد یا فقیر تا زمانى که این کفاره را مىدهد ذمّه او بدهکار است
۶٧۸- حدیث:«أَبِي هُرَيْرَةَس، قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ج، فَقَالَ: إِنَّ الاَْخِرَ وَقَعَ عَلَى امْرَأَتِهِ فِي رَمَضَانَ، فَقَالَ: «أَتَجِدُ مَا تُحَرِّرُ رَقَبَةً؟» قَالَ. لاَ. قَالَ: «فَتَسْتَطِيعُ أَنْ تَصُومَ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ؟» قَالَ: لاَ. قَالَ: «أَفَتَجِدُ مَا تُطْعِمُ بِهِ سِتِّينَ مِسْكِينَاً؟» قَالَ: لاَ. قَالَ: فَأُتِيَ النَّبِيُّ ج بِعَرَقٍ فِيهِ تَمْرٌ، وَهُوَ الزَّبِيلُ، قَالَ: «أَطْعِمْ هذَا عَنْكَ» قَالَ: عَلَى أَحْوَجَ مِنَّا؟ مَا بَيْنَ لاَبَتَيْهَا أَهْلُ بَيْتٍ أَحْوَجُ مِنَّا. قَالَ: فَأَطْعِمْهُ أَهْلَكَ» [۳۱].
یعنی: «ابوهریره گوید: یک نفر پیش پیغمبر جآمد و گفت: آن مردى که در آخر مجلس ایستاده است در روز رمضان با همسرش نزدیکى نموده است، پیغمبر جبه آن مرد گفت: «آیا مىتوانى بردهاى را آزاد کنى؟» آن مرد گفت: خیر، پیغمبر جفرمود: «مىتوانى دو ماه پشت سر هم روزه بگیرى؟» آن مرد گفت: خیر، پیغمبر جگفت: «آیا مىتوانى به شصت نفر طعام بدهى؟» آن مرد گفت: خیر، در این اثنا یک زنبیل پر از خرما را براى پیغمبر جآوردند، پیغمبر جفرمود: «این را به کفاره گناهى که مرتکب شدهاى به دیگران ببخش». آن مرد گفت: آن را به چه کسانى بدهم که از من محتاجتر باشند؟ در حالى که در شهر مدینه کسى از ما محتاجتر نیست، پیغمبر جفرمود: این خرما را به بچههاى خودت بده».
«لابت: زمینى است که پوشیده از سنگهاى سیاه باشد، و شهر مدینه در بین دو منطقه قرار گرفته است که با سنگهاى سیاه پوشیده مىباشد. عرق: زنبیل، و ظرفى که از برگ درخت خرما ساخته مىشود».
۶٧٩- حدیث: «عَائِشَةَ، قَالَتْ: أَتِيَ رَجُلٌ النَّبِيَّ ج فِي الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: احْتَرَقْتُ. قَالَ: «مِمَّ ذَاكَ؟» قَالَ: وَقَعَتُ بِامْرَأَتِي فِي رَمَضَانَ. قَالَ لَهُ: «تَصَدَّقْ» قَالَ: مَا عِنْدِي شَيْءٌ، فَجَلَسَ. وَأَتَاهُ إِنْسَانٌ يَسُوقُ حِمَاراً، وَمَعَهُ طَعَامٌ (قَالَ عَبْدُالرَّحْمنِ، أَحَدُ رُوَاةِ الْحَدِيثِ: مَا أَدْرِي مَا هُوَ) إِلَى النَّبِيِّ ج؛ فَقَالَ: «أَيْنَ الْمُـحْتَرِقُ؟» فَقَالَ: هَا أَنَا ذَا. قَالَ: «خُذْ هذَا فَتَصدَّقْ بِهِ» قَالَ: عَلَى أَحْوَجَ مِنِّي؟ مَا لاَِهْلِي طَعَامٌ. قَالَ: فَكُلُوهُ» [۳۲].
یعنی: «عایشه گوید: مردى در مسجد پیش پیغمبر جآمد و گفت: به آتش (دوزخ) سوخته شدهام پیغمبر جفرمود: «به خاطر چه سوخته شدهاى؟»، گفت: در رمضان باهمسرم نزدیکى نمودهام، پیغمبر جگفت: «صدقه بده». گفت چیزى ندارم، آن مرد نشست، در این اثنا یک نفر که افسار الاغش را مىکشید پیش پیغمبر آمد و مقدارى طعام براى پیغمبر جآورد. (عبدالرحمن یکى از راویان حدیث مىگوید: نمىدانم نوع این طعام چه بود) پیغمبر جگفت: «آن شخص سوخته شده کجا است؟» آن مرد جواب داد: من اینجا هستم، پیغمبر جگفت: «این طعام را بگیر، و آن را به عنوان صدقه به دیگران ببخش». آن مرد گفت: مگر کسى محتاجتر از من وجود دارد؟! در حالى که بچههایم غذا ندارند، پیغمبر جگفت: «با بچههایت آن را بخورید»».
(مذهب صحیح شافعى وجمهور علماء این است: کسى که مىداند در روز رمضان جماع باهمسرش حرام است وعمداً در روزرمضان درحالى که روزه است باهمسرش نزدیکى مىکند بر او واجب است بردهاى را آزاد کند، و اگر نتوانست بردهاى را آزاد نماید، واجب است دو ماه پشت سرهم روزه باشد، ودرصورت عدم قدرت بر روزه، واجب است شصت نفر مسکین را طعام دهد ولى اگر نمىدانست که نزدیکى با همسر به هنگام روزه رمضان حرام است، و یا فراموش کرده بود که روزه است در چنین حالتى کفاره ندارد و روزهاش هم باطل نمىشود، و باید گفته شود که وجوب کفاره تنها به عهده مرد است و زن ملزم به دادن آن نمىباشد) [۳۳].
[۳۱] أخرجه البخاري في: ۳۰-كتاب الصّوم: ۳۱-باب المجامع في رمضان هل يطعم أهله من الكفّارة إذا كانوا محاويج. [۳۲] أخرجه البخاري في: ۸۶-كتاب الحدود: ۲۶-باب من أصاب ذنباً دون الحد فأخبر الإمام. [۳۳] شرح نووى بر مسلم، ج ٧، ص ۲۲۴.