باب ۸: زن بیوه باید صراحتاً به ولىّ خود اجازه نکاح را بدهد ولى دوشیزه که سکوت کرد و مخالفت و گریه ننمود نشانه رضایت و اجازه اوست
۸٩۵- حدیث: «أَبِي هُرَيْرَةَ، أَنَّ النَّبِيَّ ج، قَالَ: لاَ تُنْكَحُ الأَيِّمُ حَتَّى تُسْتَأْمَرَ، وَلاَ تُنْكَحُ الْبِكْرُ حَتَّى تُسْتَأْذَنَ قَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ وَكَيْفَ إِذْنُهَا قَالَ: أَنْ تَسْكُتَ» [۲۶٩].
یعنی: «ابو هریره گوید: پیغمبر جفرمود: «نباید بیوهزن را بدون رضایت و اجازه او نکاح نمود. و دوشیزه هم نباید بدون اجازه به ازدواج کسى درآورده شود». اصحاب گفتند: اى رسول خدا! اجازه دوشیزه به چه کیفیتى است؟ فرمود: سکوت او اجازه اوست».
۸٩۶- حدیث: «عَائِشَةَ، قَالَتْ: قُلْتُ يَا رَسُولَ اللهِ يُسْتَأْمَرُ النِّسَاءُ فِي أَبْضَاعِهِنَّ قَالَ: نَعَمْ قُلْتُ: فَإِنَّ الْبِكْرَ تُسْتَأْمَرُ فَتَسْتَحِي فَتَسْكُتُ، قَالَ: سُكَاتُهَا إِذْنُهَا» [۲٧۰].
یعنی: «عایشه گوید: گفتم: اى رسول خدا! آیا نکاح زنان باید به اجازه ایشان باشد؟ پیغمبر جگفت: «بلى، باید به اجازه ایشان باشد». گفتم: وقتى که از دوشیزه اجازه خواسته مىشود، شرم مىکند و نمىتواند جواب بدهد بنابراین ساکت مىماند. پیغمبرجفرمود: سکوت او اجازه اوست».
(علماء اتفاق دارند که ولى حق ندارد دختر یا خواهر بیوه خود را بدون اجازه صریح او به ازدواج کسى درآورد، و در مورد دختر یا خواهر دوشیزه، امام حنفى باز همین عقیده را دارد، ولى امام شافعى معتقد است پدر یا پدر بزرگ مىتوانند بدون اجازه دختر دوشیزه خود، او را به ازدواج کسى درآورند چون پدر و جد نسبت به اولاد و نوه خود کمال مهر و محبت دارند و به او خیانت نخواهند کرد) [۲٧۱].
[۲۶٩] أخرجه البخاري في: ۶٧ كتاب النكاح: ۴۱ باب لا يُنْكِح الأب وغيره البكر والثيب إلا برضاها. [۲٧۰] أخرجه البخاري في: ۸٩ كتاب الإكراه: ۳ باب لا يجوز نكاح المكره. [۲٧۱] شرح نووى بر مسلم، ج ٩، ص ۲۰۴.