ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد دوم

فهرست کتاب

باب ٩۱: در مورد مدینه وقتى که مردمش آن را ترک مى‌کنند

باب ٩۱: در مورد مدینه وقتى که مردمش آن را ترک مى‌کنند

۸٧٧- حدیث: «أَبِي هُرَيْرَةَس، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج يَقُولُ: يَتْرُكُونَ الْمَدِينَةَ عَلَى خَيْرِ مَا كَانَتْ لاَ يَغْشَاهَا إِلاَّ الْعَوَافِ يُرِيدُ عَوَافِيَ السِّبَاعِ وَالطَّيْرِ وَآخِر مَنْ يَحْشَرُ رَاعِيَانِ مِنْ مُزَيْنَةَ يُرِيدَانِ الْمَدِينَةَ، يَنْعَقَانِ بِغَنَمِهِمَا فَيَجِدَانِهَا وَحْشًا، حَتَّى إِذَا بَلَغَ ثَنِيَّةَ الْوَدَاعِ خَرَّا عَلَى وُجُوهِهِمَا» [۲۴٧].

یعنی: «ابو هریره گوید: شنیدم که پیغمبر جمى‌گفت: مردم در حالى مدینه را ترک مى‌کنند که مدینه در بهترین شرایط و موقعیت قرار دارد، جز حیوانات درّنده وحشى و پرندگان کسى در آن باقى نخواهد ماند، آخرین افرادى که مى‌میرند و زنده مى‌شوند، دو چوپان از قبیله مُزینه هستند که به سوى مدینه مى‌آیند و با صداى بلند گوسفندان خود را به سوى مدینه به حرکت در مى‌آورند، وقتى که به آنجا مى‌رسند مى‌بینند که جز حیوانات وحشى کسى در آن نیست، وقتى که این دو چوپان به ثنیة الوداع برسند، روى زمین مى‌افتند و مى‌میرند».

(امام نووى عقیده دارد این موضوع در آخر زمان اتفاق مى‌افتد، ولى قاضى عیاض مى‌گوید: این حادثه بعد از دوران خلفاى راشدین که مدینه از هر لحاظ در بهترین شرایط و به صورت پایتخت جهان اسلام درآمده بود و علماء و دانشمندان در آن جمع بودند واقع گردید، که متأسفانه موقعیت خود را از دست داد و مقرّ حکومت اسلامى از مدینه به شام منتقل شد و مردم به تدریج آن را خالى نمودند، ولى امام نووى نظریه اوّل را ترجیح مى‌دهد).

[۲۴٧] أخرجه البخاري في: ۲٩ كتاب فضائل المدينة: ۵ باب من رغب عن المدينة.