درس ٧: آیۀ ازدواج موسی ÷با دختران شعیب ÷
قول الله ﻷ:
﴿قَالَ إِنِّيٓ أُرِيدُ أَنۡ أُنكِحَكَ إِحۡدَى ٱبۡنَتَيَّ هَٰتَيۡنِ عَلَىٰٓ أَن تَأۡجُرَنِي ثَمَٰنِيَ حِجَجٖۖ فَإِنۡ أَتۡمَمۡتَ عَشۡرٗا فَمِنۡ عِندِكَۖ وَمَآ أُرِيدُ أَنۡ أَشُقَّ عَلَيۡكَۚ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ٢٧﴾[القصص: ۲٧]. فرمودۀ خداوند بزرگ:
(۲٧) گفت: همانا میخواهم که همسر تو گردانم یکی از دخترانم را اینان، بر آن که مزدورم باشی هشت سال و اگر ده سال را به پایان آوردی پس از نزد تو است و نمیخواهم سختی بر تو آرم زود است بیابی مرا اگر خدا بخواهد از شایستگان. شرح: فرمودۀ خدای بزرگ: ﴿إِنِّيٓ أُرِيدُ أَنۡ أُنكِحَكَ إِحۡدَى ٱبۡنَتَيَّ هَٰتَيۡنِ﴾: این عبارتی است که از زبان بندۀ نیکوکار خداوند شعیب ÷حکایت میکند، آنگاه که شعیب ÷دخترش را نزد پیامبر خدا موسی ÷فرستاد: تا او را بیاورد وقتی آمد برای پدر گفت: ای پدر او را اجیر کن، زیراه بهترین اجیر کسی است که دارای قوت و امانت باشد، مرادش موسی ÷بود، زیرا دختر شعیب ÷این حقایق را در ضمن آبکشیدن و آبدادن گوسفندان و در مسیر راه به سوی خانه دانسته بود چون در مسیر راه باد، جامۀ دختر را از بدنش بلند میکرد، حضرت موسی÷برایش گفت: تو در عقبم بیا و راه را به من نشان بده زمانی که دختر این رفتار نیک موسی را برای پدرش قصه کرد شعیب ÷برای موسی گفت: ﴿إِنِّيٓ أُرِيدُ أَنۡ أُنكِحَكَ إِحۡدَى ٱبۡنَتَيَّ هَٰتَيۡنِ عَلَىٰٓ أَن تَأۡجُرَنِي ثَمَٰنِيَ حِجَجٖۖ﴾«همانا میخواهم یکی از دخترانم را همسر تو گردانم تا این که هشت سال گوسفندانم را بچرانی» و این کار، مهر دختر جوانی است که آن را همسرت میگردانم، فرمودۀ شعیب÷: ﴿فَإِنۡ أَتۡمَمۡتَ عَشۡرٗا﴾اگر ده سال را تمام کردی ﴿فَمِنۡ عِندِكَۖ﴾پس از فضل و احسان تو خواهد بود نه این که بر تو واجب باشد که حتماً آن را انجام بدهی و فرمودهاش: ﴿وَمَآ أُرِيدُ أَنۡ أَشُقَّ عَلَيۡكَۚ﴾من نمیخواهم تو را به مشقت بیفکنم یعنی تو را به کاری تکلیف کنم که در آن به مشقت بیفتی پس برای آرامش خاطر و اطمینان او گفت: ﴿سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ﴾زود باشد که به خواست خداوند مرا در این خویشاوندی از صالحین و نیکوکاران بیابی.
راهنمائیهایی برای مربی:
۱- آیت را بخوان و تکرار کن تا بیشتر شنوندگان آن را حفظ کنند.
۲- شرح مطالب را جمله جمله بخوان و معانی آنها را بیان کن تا شنوندگان بفهمند.
۳- به آنها بفهمان: که حضور ولی شرط صحت نکاح است چنانکه ملاحظه شد شعیب ÷متولی نکاح دخترش بود و در حدیث شریف آمده است: «لا نِكَاحَ إِلا بِوَلِيٍّ» نکاح صحت پیدا نمیکند، مگر به حضور ولی، البته در مذهب احناف حضور ولی در نکاح شرط نیست بلکه امری مستحب است.
۴- به آنها بیاموز: که وجود مهر نیز شرط صحت نکاح است، زیرا شعیب ÷میفرماید: ﴿عَلَىٰٓ أَن تَأۡجُرَنِي ثَمَٰنِيَ حِجَجٖۖ﴾«تا به جهت مهر، هشت سال برایم مزدور باشی».
۵- به ایشان بگو: که بندگان نیکوکار کسانی هستند که حقوق خدا و بندگانش را به طور کامل و بدون نقصان ادا میکنند، یوسف ÷در دعای خود گفت: ﴿وَأَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ﴾[یوسف: ۱۰۱]. «خداوندا! مرا به بندگان نیکوکار خود ملحق گردان». سلیمان ÷میگوید: ﴿وَأَدۡخِلۡنِي بِرَحۡمَتِكَ فِي عِبَادِكَ ٱلصَّٰلِحِينَ﴾[النمل: ۱٩]. «پروردگارا مرا به رحمت خود در جملۀ بندگان نیکوکار خویش داخل گردان». و مسلمین میگویند: «اللَّهُمَّ تَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ وَأَلْحِقْنَا بِالصَّالِحِينَ» «خدایا! ما را مسلمان بمیران و ملحق گردان به نیکوکاران».