درس ۲۱: آیه سوگند لغو
قول الله أ:
﴿لَا يُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِيٓ أَيۡمَٰنِكُمۡ وَلَٰكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَيۡمَٰنَۖ﴾[المائدة: ۸٩]. فرمودۀ خداوند بزرگ:
(۸٩) خداوند شما را به سوگندهای بیهودۀتان بازخواست نمیکند و لیکن شما را به سوگندانی که بدل بسته اید بازخواست میکند. شرح: فرمودۀ خدای بزرگ: ﴿لَا يُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِيٓ أَيۡمَٰنِكُمۡ﴾: سوگند لغو دوگونه است یکی این که بر چیزی سوگند میخورد و عقیده دارد که چنین است، ولی عکس گمان و سوگندش آشکار میشود، مثلاً از تو چیزی خواسته میشود، میگوئی ندارم و او سؤالش را تکرار میکند تو سوگند میخوری که موجود نیست بعد که به خانهات میآئی و یا جیبت را جستجو میکنی، آن را مییابی این سوگند را لغو گویند که نه کفاره دارد و نه گناهی بر آن مرتب میگردد. دوم این که به زبان خود میگوئی: آری به خدا و یا نه به خدا که ارادۀ سوگند را نداشته باشی ولی نام خدا به زبانت جاری میشود، این سوگند هم لغو است که در آیت شریفه ذکر شده است که خداوند شما را به سوگندهای لغوتان بازخواست نمیکند و این فرمودۀ خداوند: ﴿وَلَٰكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَيۡمَٰنَۖ﴾یعنی وقتی که به زبان، سوگند یاد کردید و بدل نیز قصد انجام کاری یا ترک آن را داشتید و سپس حانث شدید خداوند شما را به آن مؤاخذه میکند مگر شما فراموش کردید یا خود را به نادانی میزنید که اگر خداوند شما را قدرت ندهد کاری انجام داده نمیتوانید و اگر انشاء الله میگفتید: خداوند شما را به آن نمیگرفت ولی شیطان شما را از گفتن کلمۀ استثناء بازداشت که آن را نگفتید: لذا حانث شدید و مؤاخذه و بازخواست شما لازم گردید و مؤاخذه جز با ادای کفاره و توبه شما ساقط نمیگردد. و سوگندی که کفاره دارد دو گونه است اول چنین است که قصداً بگوید: والله یا بالله یا تا الله این کار را نمیکنم بعداً آن کار را میکند و خود را حانث میگرداند. صورت دوم این که قصداً بگوید، والله، بالله، تالله این کار را میکنم بعداً نتواند آن کار را انجام دهد حانث گردیده است.
راهنمائیهایی برای مربی:
۱- آیت را به تجوید بخوان و تکرار کن تا شنوندگان آن را حفظ کنند.
۲- شرح را جمله جمله بخوان و آنچه را لازم است توضیح ده: تا شنوندگان آن را بفهمند.
۳- آگاهشان گردان: که در اینجا قسم دیگری نیز هست که آن را سوگند غموس میگویند و آن سوگندی است که صاحب آن در گناه غوطه میخورد و در آتش دوزخ داخل میشود و آن سوگندی است که به دروغ سوگند یاد کند تا به وسیلۀ آن مال مسلمانی را تصاحب کند مثلاً تاجری میگوید: به خدا سوگند که این مال را به فلان قیمت گرفتهام و برادر مسلمان گفتهاش را تصدیق کرده و به آن قیمت دروغی از وی خریداری میکند و یا برای طرف معاملۀ خود قسم میخورد که به خدا طلب مرا نپرداختهای و در سوگند خود دروغگو باشد همین قسم است که عدۀ از اهل علم میگویند: که جبران و کفاره نمیشود مگر این که حق طرف را اداء کند و عدهای میگویند: که این سوگند نیز مانند دیگر سوگندها به کفاره ساقط میشود.