درس ۲۵: آیۀ آزمایش سلیمان و...
قوله تعالی:
﴿وَلَقَدۡ فَتَنَّا سُلَيۡمَٰنَ وَأَلۡقَيۡنَا عَلَىٰ كُرۡسِيِّهِۦ جَسَدٗا ثُمَّ أَنَابَ٣٤ قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَهَبۡ لِي مُلۡكٗا لَّا يَنۢبَغِي لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِيٓۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ٣٥﴾[ص: ۳۴-۳۵]. گفته خداوند بزرگ:
(۳۴) همانا آزمودیم سلیمان را و انداختیم بر تخت او کالبدی را سپس بازگشت به خدا (۳۵) و گفت: ای پروردگار من، بیامرز مرا و عطا کن مرا پادشاهی که نسزد هیچکس را غیر از من. همانا توئی بخشاینده. شرح: میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ فَتَنَّا سُلَيۡمَٰنَ﴾: همانا آزمودیم سلیمان را، در اینجا مراد، پیامبر خدا، سلمان فرزند داود علیهما السلام میباشد سبب فتنه و ابتلای خدا او را این بود که گفت: امشب با یک صد زن از همسران خود همبستر میشوم و هر زنی پسری میزاید و هرکدامشان سوارکار مجاهدی در راه خدا میشوند، ولی استنثاء نکرد، یعنی انشاء الله نگفت. پس با آن عده از زنان که گفته بود همبستر گشت و به عواقب نگفتن انشاء الله گرفتار آمد که همۀ آن زنان نزائیدند، مگر یک زن پسری آورد که نیمی از بدنش فلج بود، چون مادرش وضع حمل کرد او را آوردند و بر تخت سلیمان ÷گذاشتند، چنانکه خداوند قصه میکند و میفرماید: ﴿قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَهَبۡ لِي مُلۡكٗا لَّا يَنۢبَغِي لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِيٓ﴾: و گفت: ای پروردگار من! بیامرز مرا و عطا کن مرا آن پادشاهی که راست نیاید هیچکس را غیر از من، همانا تو بخشایندۀ، یعنی این مملکت و جهانداری برای غیر من درست نیاید و به اسم باری تعالی: ﴿إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ﴾انک انت الوهاب: توسل جست پس خداوند خواستهاش را قبول کرد و باد را برایش مسخر فرمود که به فرمان او به هرجائی که میخواست او را همراه بساطش که در آن وزراء و ارکان دولت او جای داشتند، مانند سفینۀ هوائی میبرد و همچنین شیاطین و جنیات را به او فرمانبردار و مسخر کرد که از آنها کارهای سختی که از توان انسان نبود استفاده میکرد. آری، این فضل و احسان الهی است که به هریک از بندگانش بخواهد عنایت میکند.
راهنمائیهایی برای مربی:
۱- آیات کریمه را بخوان و تکرار کن تا حفظ نمایند.
۲- شرح را جمله به جمله بخوان و آنچه را لازم است توضیح ده.
۳- ایشان را از سبب به فتنهافتادن سلیمان ÷آگاه کن و آن فراموشی از گفتن کلمۀ انشاء الله بود. زیرا هرکه میگوید: چنین کاری میکنم و یا به زودی آن کار را آغاز خواهم کرد باید انشاء الله بگوید و اگر چنین استثنائی نکرد، گویا قدرت را به خود نسبت داده و از این که باید خداوند وسایل و اسباب را برایش مسخر و آماده گرداند فراموش کرده و از همین سبب بود که سلیمان ÷به چنین عقوبتی گرفتار شد. در حدیث صحیح وارد شده که سلیمان ÷گفت: «امشب با هفتاد همسر خود میخوابم تا هریک سوارکاری بزاید و در راه خدا جهاد کند، رفیقش گفت: انشاء الله بگو، پس او انشاء الله نگفت. با همهشان خوابید و از آنها هیچیکی بار نگرفت، مگر یک زن که نصف بچه آورد، یعنی نصف بدن آن کودک فلج بود. قسم به خدائی که جان محمد در تصرف او است اگر انشاء الله میگفت، همهشان سوارکار در راه خدا جهاد میکردند».
۴- همه آنها را از فضیلت توبهکردن بعد از ارتکاب گناه آگاه کن: که تمام آن خیر و برکت است.
۵- به آنان بگو: که توسل به خداوند به وسیلۀ عبادات و کردار پسندیده حاصل میشود نه به سبب مردگان و بهترین وسیله برای اجابت دعا توسل به اسمای پاک خداوند است، چنانکه سلیمان ÷توسل به ﴿إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ﴾کرد.