درس ۱۳: آیۀ کافران انتظار قیامت را میکشند
قول تعالى:
﴿فَهَلۡ يَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأۡتِيَهُم بَغۡتَةٗۖ فَقَدۡ جَآءَ أَشۡرَاطُهَاۚ فَأَنَّىٰ لَهُمۡ إِذَا جَآءَتۡهُمۡ ذِكۡرَىٰهُمۡ١٨﴾[محمد: ۱۸]. فرمودۀ خداوند أ:
(۱۸) آیا منتظرند جز قیامت را که بیایدشان ناگاه پس همانا بیامد نشانههای آن پس کجا برای ایشانست گاهی که بیایدشان یادآوریشان. شرح: فرمودۀ خدای بزرگ: ﴿فَهَلۡ يَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ﴾خداوند بزرگ ایماننیاوردن اهل مکه را به خدا و پیامبرش و باورنداشتنشان به دیدار خداوند و آنچه را به رسول خود از هدایت و نور فرستاده است نکوهش میکند گویا اهل مکه به سبب روگردانیدن از خدا و پیامبر انتظار ندارند مگر قیامت را ﴿أَن تَأۡتِيَهُم بَغۡتَةٗۖ﴾که ناگهانی پدیدار شود و آنها آگاه نباشند، فرمودۀ خداوند أ: ﴿فَقَدۡ جَآءَ أَشۡرَاطُهَاۚ﴾یعنی علاماتی که بر نزدیکی قیامت دلالت میکند ظاهر شده است و آنها بسیار است از آنها یکی بعثت محمد جاست زیرا آن حضرت جفرموده است: من به طرف مردم فرستاده شدم در حالی که با قیامت دو انگشت فاصله دارم و اشاره به دو انگشت سبابه و وسطی نمودند. و ازین علامات شقشدن ماه هست که بر کوه ابوقبیس دو لخته شد، چون کفار قریش از محمد جچنین معجزۀ خواستند او از خداوند درخواست کرد خداوند دعایش را اجابت فرمود و ماه را دو شق نمود که آن را اهل مکه و غیرشان دیدند و ایمان نیاوردند، مگر آن که خداوند او را به ایمان توفیق داد. فرمودۀ خداوند بزرگ: ﴿ٱقۡتَرَبَتِ ٱلسَّاعَةُ وَٱنشَقَّ ٱلۡقَمَرُ١﴾[القمر: ۱]. «قیامت نزدیک شد و ماه دوپاره گشت» و فرمودۀ خداوند: ﴿فَأَنَّىٰ لَهُمۡ إِذَا جَآءَتۡهُمۡ ذِكۡرَىٰهُمۡ﴾یعنی از نصایحی که به ایشان داده شد هیچ فایدهای نگرفتند چه وقتی به ایمان و عمل صالح دعوت شدند از آن رو گردانیده تکبر نمودند، و همانا قیامت آمده است و آنها در میدان حساب اعمال حاضر آمدهاند. در حالی که ﴿وَبُرِّزَتِ ٱلۡجَحِيمُ لِلۡغَاوِينَ٩١ وَقِيلَ لَهُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ٩٢ مِن دُونِ ٱللَّهِ هَلۡ يَنصُرُونَكُمۡ أَوۡ يَنتَصِرُونَ٩٣﴾[الشعراء: ٩۱-٩۳]. «دوزخ برای سرکشان آشکار شد و به آنان گفته مىشود: معبودانی که جز الله عبادت و پرستش مىکردید، کجایند؟ آیا به شما یارى مىرسانند یا مىتوانند عذاب را از خود دور کنند؟».
راهنمائیهایی برای مربی:
۱- آیت را به تجوید بخوان و شنوندگان آهسته تکرار کنند تا ببینی آن را حفظ کردهاند.
۲- شرح را بخوان و آنچه محتاج تفسیر باشد تفسیر نما تا همه بفهمند.
۳- به آنها بفهمان: که عقیده به بعثت در آخرت و حساب روز قیامت از ارکان ایمان است و اگر قلبی از ایمان تهی باشد بر صاحبش اعتماد نمیشود و امین نمیباشد زیرا وی به محاسبۀ کردارش باور ندارد و تا هنگامی که چنین باشد وی را چگونه میتواند بر چیزی امین شمرد.
۴- برایشان بگو: که برای قیامت شرایطی است که آنها را علامات قیامت میگویند که شامل علامات صغری (کوچک) و کبری (بزرگ) میباشد، تاکنون بسیاری از علامات کوچک ظاهر شده است، مگر از علامات بزرگ هنوز چیزی آشکار نشده است علامات کبری ده علامه است اول آنها طلوع خورشید از مغرب است که چون خورشید از مغرب برآید دروازۀ توبه بسته میگردد، درین هنگام کسی که مؤمن است مؤمن میماند و کسی که کافر باشد کافر میماند و کسی که صالح است صالح میماند و کسی که فاسق است فاسق میماند، چون خداوند بزرگ میفرماید: ﴿يَوۡمَ يَأۡتِي بَعۡضُ ءَايَٰتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفۡسًا إِيمَٰنُهَا لَمۡ تَكُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ كَسَبَتۡ فِيٓ إِيمَٰنِهَا خَيۡرٗاۗ﴾[الأنعام: ۱۵۸]. «روزی که بعضی نشانههای پروردگارت پدید آید برای هیچکس که قبلاً ایمان نداشته و یا در ایمان خود عمل نیکی انجام نداده باشد ایمان وی فایده ندارد».