درس ۱۲: حدیث همچشمی نیست مگر در دو چیز
قول النبي جفي صحيح البخاري: لاَ حَسَدَ إِلاَّ فِى اثْنَتَيْنِ رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ مَالاً فَسُلِّطَ عَلَى هَلَكَتِهِ فِى الْحَقِّ، وَرَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ الْحِكْمَةَ، فَهْوَ يَقْضِى بِهَا وَيُعَلِّمُهَا. بخاری از رسول خدا جروایت میکند که آن حضرت فرمود: نیست همچشمی و رقابت مگر به دو کس مردی که خداوند به وی مالی بخشیده و او را توانا کرده است تا آن مال را در راه حق به مصرف برساند و مردی که خداوند به وی حکمت ارزانی داشته و او به واسطۀ آن در میان مردم داوری و قضاوت میکند و دانش خود را به دیگران تعلیم میدهد. شرح: فرمودۀ پیامبر: «لاَ حَسَدَ إِلاَّ فِى اثْنَتَيْنِ» «حسد برده نشود، مگر به دو کس» پیامبر جدر اینجا حسد حرام را که آن تمنای زوال نعمت غیر است تا برای خودش حاصل شود، و یا تمنای زوال نعمت غیر گرچه به خودش حاصل نشود اراده ندارد، این دو نوع حسد هردو شرّ است که به خدا از آن پناه میجوئیم و صاحب چنین حسدی رستگار نمیشود و سودی به دستش نمیآید، چنانکه ضرب المثل است که: «الحسود لا يسود» «حسود به سروری و ریاست نمیرسد» ولی آنچه پیامبر خدا جدر این گفتار «لاَ حَسَدَ إِلاَّ فِى اثْنَتَيْنِ» اراده دارد، غبطه است و آن آرزوی شخص است که خداوند نعمتی مانند آن نعمتی که به برادر مسلمانش عنایت کرده به وی عطا فرماید و آن نعمت را از خداوند درخواست کند بدون این که آرزوی سلب نعمت را از طرف مقابل خود داشته باشد، به این معنی فرموده پیامبر جدر حدیث صحیح گواهی میدهد، که میفرماید: «رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ مَالاً فَسُلِّطَ عَلَى هَلَكَتِهِ» «مردی که خدا به وی مالی داده است و او را به خرجکردن آن مال در راه خدا توفیق بخشیده است، یعنی یکی از کسانی که غبطه به آن رواست مردی است که خداوند به وی توفیق داده تا مال خود را در راه حق و خیر به مصرف برساند، اگر کسی تمنا کند که مانند این مرد باشد تا مالی داشته باشد و توفیق یابد که آن را در راه خداوند خرج کند و این را از خداوند بدعا طلب کند، اگرچه به ظاهر این شخص حاسد است ولی در باطن و حقیقتاً غبطهخورنده میباشد، زیرا امید دارد که آنچه به برادرش داده شده برای او هم داده شود بدون این که آرزوی سلب نعمت آن برادر را داشته باشد. فرموده پیامبرج: «رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ الْحِكْمَةَ» مردی که خداوند برایش حکمت و دانش ارزانی داشته است، این دومین شخصی است که کسی آرزو کند تا مثل او باشد حاسد گفته نمیشود، بلکه آن را غبطه میگویند، مراد از حکمت در اینجا علم شریعت است و علم کتاب و سنت اراده شده است زیرا به روایتی هم «آتاه الله علما»آمده است و فرموده پیامبرج: «فَهْوَ يَقْضِى بِهَا وَيُعَلِّمُهَا» یعنی به آن علم در میان مردم داوری میکند و آن را بدیشان میآموزد و به حکمت خود میان مردم قضاوت میکند و آن حکمت را برای مردم تعلیم میدهد چنین مردی بر حالش غبطهخوردن جواز دارد.
راهنمائیهایی برای مربی:
۱- حدیث را به طور واضح بخوان و تکرار کن تا شنوندگان آن را یاد بگیرند.
۲- شرح را بخوان و به هر جمله توقف کن و معنی آن را برای شنوندگان توضیح ده.
۳- به آنها هشدار ده که حسادت، حسنات را میخورد مانندی که آتش هیزم را میسوزد و هیچ مرضی از حسد خطرناکتر نیست.
۴- به ایشان بگو: که اگر چیزی در چشم کسی خوب آمد ما شا الله و بارک الله بگوید از زخم چشم به آن آسیبی نمیرسد.
۵- به آنها بفهمان: که غبطه غیر از حسد است و بهترین چیزی که از حسد بدان پناه برده میشود خواندن سورۀ قل اعوذ برب الفلق است.