درس ۴: حدیث قرائت آیه عدل و احسان توسط پیامبر
قول النبي ج: اما من أنا فأنا محمد بن عبد الله، وأما من أنا فأنا عبد الله ورسوله. ثم تلا عليهم هذه الاية ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ﴾ الآية، قالوا: ردد علينا هذا القول فردده عليهم حتى حفظوه فأتيا اكثم. گفته پیامبر ج: اما این که من کیم؟ من محمد فرزند عبدالله ام و اما این که من چیم؟ من بنده و رسول خدایم، سپس این آیه ان الله یأمر بالعدل والاحسان، را برایشان خواند، آنان گفتند: این آیه را دوباره تکرار کن، پیامبر جهم تکرار کرد تا این که حفظ کردند، سپس به نزد اکثم آمدند. (رواه الحافظ أبویعلی)
شرح: قوله ج: «اما من أنا فأنا محمد بن عبد الله» این جمله جواب کسی است که از پیامبر جپرسید: تو کیستی؟ و قوله «وأما من أنا»: این جمله نیز جواب کسی است که از شأن و صفت پیغمبرجسوال کرد، پس پیغمبر جفرمودند: من بنده و فرستادۀ خدایم. سپس این آیت سوره نحل را تلاوت فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِيتَآيِٕ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَيَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ وَٱلۡبَغۡيِۚ يَعِظُكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ٩٠﴾ «همانا الله به عدل و احسان و عطا و بخشش به خویشان فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و تجاوز بازمیدارد. پندتان میدهد؛ باشد که پند بگیرید». آنان عرض کردند: «ردد علينا»: یعنی این آیت را برای ما تکرار کن، پس پیامبر جدوباره آیت را تلاوت فرمودند. «حتى حفظوه»: تا که آیت را حفظ کردند.
قوله: «فأتيا اكثم»: در مورد این حدیث داستانی است که خبر پیامبر جبه «أکثم بن صیفی» رسید او خواست نزد پیغمبر جآید ولی قومش او را نگذاشتند، و گفتند: تو بزرگ مائی تو نباید خود را با رفتن نزد پیامبر جسبک بکنی، «اکثم بن صیفی» گفت: پس باید کسی نزد پیغمبر برود خبر مرا به پیغمبر برساند و خبری از جانب پیغمبر برای من بیاورد، پس دو نفر آماده شده نزد پیامبر جآمدند و عرض کردند، ما سفیران «أکثم» هستیم و از او سوال کردند. تو کیستی و شأن تو چیست؟ پس پیامبر ججواب دادند که من محمد فرزند عبدالله، بنده و فرستاده خدایم. تا آخر حدیث.
راهنمائیهایی برای مربی:
۱- حدیث را بخوان و تکرار کن تا شنوندگان حفظ کنند.
۲- شرح حدیث را با وضاحت بخوان تا فهمیده شود.
۳- صداقت پیغمبرج و حسن ادب و کمال بزرگش را چنانکه از قصه نمایان است یادآور شو.
۴- فضیلت این آیت که جامعترین آیات خیر و شر است بیان کن و آنها را بر حفظ و عمل به مفهوم آن تشویق کن.
۵- آنها را باخبر کن: که عدل همانا توحید است چون کسی که خدا را یگانه بداند، عدالت کرده است و کسی که به خدا شرک آورد جور و ستم کرده است.
۶- آنها را باخبر کن: که احسان یک سوم اسلام است و آنان را به احسان وادار کن چون قبولیت عبادت موقوف بر احسان است و باید در وقت عمل مراقبت و در نظرداشتن خدا رعایت شود. تا این که عمل، خوب و به نحو احسن انجام شده و باعث تزکیه نفس و ثمربخش باشد.