درس ۴: حدیث مراجعه خواهر معقل
قول معقل ابن يسار س: زَوَّجْتُ أُخْتًا لِى مِنْ رَجُلٍ فَطَلَّقَهَا، حَتَّى إِذَا انْقَضَتْ عِدَّتُهَا جَاءَ يَخْطُبُهَا، فَقُلْتُ لَهُ زَوَّجْتُكَ وَفَرَشْتُكَ وَأَكْرَمْتُكَ، فَطَلَّقْتَهَا، ثُمَّ جِئْتَ تَخْطُبُهَا، لاَ وَاللَّهِ لاَ تَعُودُ إِلَيْكَ أَبَدًا، وَكَانَ رَجُلاً لاَ بَأْسَ بِهِ وَكَانَتِ الْمَرْأَةُ تُرِيدُ أَنَّ تَرْجِعَ إِلَيْهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الآيَةَ: ﴿فَلَا تَعۡضُلُوهُنَّ﴾فَقُلْتُ الآنَ أَفْعَلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ فَزَوَّجَهَا إِيَّاهُ. از معقل بن یسار سروایت است که گفت: خواهرم را به ازدواج مردی درآوردم که بعداً او را طلاق داد چون عدهاش گذشت نزدم آمد و از وی خواستگاری میکرد برایش گفتم: او را به تو نکاح دادم و به تحت امر تو قرار دادم و تو را به آن اکرام نمودم و تو او را طلاق دادی باز نزدم آمده از وی خواستگاری میکنی نه خیر به خدا قسم خواهرم هیچگاه به سویت باز نخواهد گشت او مرد نیکی بود و زن هم به وی تمایل داشت. در این باره این آیت نازل شد ﴿فَلَا تَعۡضُلُوهُنَّ﴾پس گفتم: ای رسول خدا! الآن که خدا دستور داده پس دستور را اجرا میکنم و خواهر خود را سپس به او نکاح داد. (رواه البخاری)
شرح: گفته معقل بن یسار: «زَوَّجْتُ أُخْتًا لِى» خواهرم را به نکاح دادم مراد در اینجا خواهر نسبی است «مِنْ رَجُلٍ فَطَلَّقَهَا» برای مردی که بعداً وی را طلاق داد و رجوع نکرد تا عدهاش سپری شد و عده در قرآنکریم به سه قرء تعبیر شده است که مراد از آن به اختلاف مذاهب سه طهر یا سه حیض میباشد، «جَاءَ يَخْطُبُهَا» و آمد او را خواستگاری از معقل کرد زیرا وی ولی خواهرش بود «فَقُلْتُ لَهُ» پس برای اثبات مدعا برایش گفتم: «زَوَّجْتُكَ وَفَرَشْتُكَ وَأَكْرَمْتُكَ، فَطَلَّقْتَهَا، ثُمَّ جِئْتَ تَخْطُبُهَا، لاَ وَاللَّهِ لاَ تَعُودُ إِلَيْكَ أَبَدًا» او را همسر تو و تحت فرمان تو درآوردم و تو را با این خویشاوندی مورد اکرام قرار دادم تو او را طلاق دادی سپس نزدم آمده از وی خواستگاری میکنی؟ نه خیر به خداوند قسم هیچ گاه خواهرم به سویت بازنمیگردد سخنش را به کلمۀ لا وسوگند و لفظ ابداً مؤکد ساخت، زیرا عزم جدی داشت که خواهرش را به وی بازنگرداند به علت بیحرمتی که به او و خواهرش شده بود گفتهاش: «وَكَانَ رَجُلاً لاَ بَأْسَ بِهِ» و آن مرد عیبی نداشت مراد از آن مرد شوهر خواهر معقل است که او را طلاق داده و سپس خواستگاری میکرد «وَكَانَتِ الْمَرْأَةُ تُرِيدُ أَنَّ تَرْجِعَ إِلَيْهِ» وآن زن میخواست که به طرف شوهرش بازگردد و برای رجوع به شوهر اولی دو شرط لازم است: یکی این که مرد، شخص صالح بوده دوم این که زن به او رغبت داشته باشد پس خداوند این آیه را نازل فرمود: «فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ» یعنی زنها را بازندارید از این که به شوهر اولی خود بازگردند گفتم: ای رسول خدا! الآن که آیه نازل شد این کار را میکنم، سپس خواهر خود را به نکاح شوهر نخستین او درآورد.
راهنمائیهایی برای مربی:
۱- حدیث را بار بار تکرار کن، تا بدانی که بیشتر شنوندگان آن را یاد گرفتهاند.
۲- شرح را به آرامش و جمله به جمله بخوان و جای که نیاز به توضیح دارد واضح کن.
۳- به آنها بفهمان: که مطلقه اگر عدهاش به ماه یا به حیض یا وضع حمل سپری گردد، نمیتواند بدون تجدید نکاح به شوهرش بازگردد، البته باید ارکان چهارگانه نکاح که عبارت از ولی، مهر، شهود و صیغۀ عقد است انجام شود صیغۀ عقد آن است که ناکح برای ولی بگوید: فلانه را برایم به همسری بده، ولی در جواب بگوید: او را برای تو به فلان اندازه مهر به زنی دادم و برای شاهدان بگوید: که این واقعه را گواه باشید.
۴- به ایشان بگو: که برای ولی، زن باشد یا برادر جواز ندارد که مطلقه را از بازگشتن به شوهرش منع کند، مشروط بر این که شوهر، شخص صالح باشد، نظر به این حدیث که چون معقل خواهرش را از پیوستن به شوهر وی بازداشت، در بارهاش این آیت نازل شد و جلوگیری از پیوستن زن به شوهر در صورت علاقۀ زن و صلاحیت شوهر حرام گردید.