درس ۱۸: حدیث سپردن زمام امور به زن
قوله ج: مَا أَفْلَحَ قَوْمٌ وَلَّوْا أَمْرَهُمُ امْرَأَةٌ. «رواه البخاري»
وقوله: لاَ يَقْضِيَنَّ حَكَمٌ بَيْنَ اثْنَيْنِ وَهْوَ غَضْبَانُ. «رواه البخاري»
وقوله: مَا مِنْ وَالٍ يَلِى رَعِيَّةً مِنَ الْمُسْلِمِينَ، فَيَمُوتُ وَهْوَ غَاشٌّ لَهُمْ، إِلاَّ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ. پیغمبر خدا میفرماید: رستگار نشدند مردمی که زمام کارشان را به زنی سپردند. و نیز میفرماید: هیچگاه یک حاکم در حالت خشم در میان دو کس حکم نراند. و نیز میفرماید: هیچ حاکمی نیست که ولایت مسلمانان را به دست گیرد و بمیرد که به ایشان خیانت کرده مگر که خدا جنت را بر او حرام کند. (رواه البخاری)
شرح: «مَا أَفْلَحَ قَوْمٌ»: یعنی مردمی از امور خوفناک و هلاککننده نجات نیافتند و به آرزوها و آرمانهای خود در دین و دنیا کامیاب نشدند. میفرماید: «وَلَّوْا أَمْرَهُمُ امْرَأَةٌ» که زمام کارشان را به زنی سپردند، این عدم کامیابی در امور دین و دنیا به علت نقصانی است که در عقل زنها و ضعفی است که در ارادۀ آنها وجود دارد. و این نقصان هم زائیدۀ از ضعف خلقت ذاتی آنان میباشد و از چیزهائی که بر این حقیقت دلالت میکند، این است که هیچگاه خداوند زنی را برای برداشت بار رسالت به سوی مردم مبعوث نکرده و به مرتبۀ دوم هیچیک از پیامبران برای زن امارت را نسپردهاند، و در مرتبه سوم میبینیم: که خلفای راشدین درین امت به زنان ولایت امری نسپردهاند. این کار از طرفی به ضعف جسمی و خلقت آنان تعلق میگیرد و از جهت دیگر تقاضا دارد که امیر با مردان برخورد و خلوت داشته باشد و این برای زنان حرام است، زیرا سبب بروز فحشاء که باعث بربادی و نابودی جامعه است میگردد. «لاَ يَقْضِيَنَّ حَكَمٌ بَيْنَ اثْنَيْنِ وَهْوَ غَضْبَانُ»هیچگاه یک حاکم در حالت خشم در میان دو کس حکم نراند، حکم کسی است که در قضیۀ که در آن اختلاف باشد حکم براند. و در آن حال نباید خشمناک باشد چون غضب نور معرفت را میپوشاند، پس حکمی به خطا صادر میکند که به سبب آن مرد یا زن مسلمان زیانمند میگردد و ضررساندن بر مسلمان حرام است. در حدیث صحیح آمده که «لا ضرر ولا ضرار في الإسلام» در اسلام زیانکشیدن و زیانمندساختن کسی جائز نیست. فرمودهاش: «مَا مِنْ وَالٍ يَلِى رَعِيَّةً مِنَ الْمُسْلِمِينَ، فَيَمُوتُ وَهْوَ غَاشٌّ لَهُمْ، إِلاَّ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ»: هیچ حاکمی نیست که ولایت مسلمانان را به دست گیرد، بمیرد که به ایشان خیانت کرده باشد. مگر خداوند جنت را بر وی حرام کند. این حدیث صحیح بازدارندۀ کاملیست که به قوت و شدت، کسی را که نفس او خیانت در امور مسلمانانی که ولایتشان را به دست داشته برایش جلوه داده باشد به سوی توبه فرا میخواند، پیش ازینکه دچار مرگ شود و اجل این فرصت را از دستش بگیرد، زیرا جزا و عقوبتش حرمان از دخول بهشت میباشد و در قیامت با کافران حشر میشود گویا که نه نمازی خوانده و نه روزۀ گرفته است. بلکه مانند این است که به اسلام هم مشرف نشده است. پس کسی که زمام امور مسلمانان را به دست میگیرد. باید از خدا بترسد که به ایشان خیرخواهی داشته باشد و از خیانت به جامعه مسلمانان خود را نگهدارد.
راهنمائیهایی برای مربی:
۱- حدیثها را یک به یک بخوان و تکرار کن تا شنوندگان حفظ نمایند.
۲- شرح را جمله به جمله بخوان و توضیح ده تا شنوندگان مطالب را درک کنند.
۳- ایشان را از سپردن اداره روستا یا شهرستان یا منصب حکمرانی و مسند برای زنان برحذر دار، زیرا این کار مخالف هدایت اسلام است و عواقب و خیمی را در بر دارد.
۴- به آنها بفهمان: که برای قاضی واجب است که دارای صفات علم، حلم، حکمت و بردباری و رشد باشد تا از هدرشدن خون، مال و آبروی مسلمین جلوگیری شود. و همچنین برای قاضی جواز ندارد که در حالت خشم حکمی صادر کند و در میان دو نفر فیصلۀ اجرا کند، پس چگونه جواز خواهد داشت که شخص جاهل و یا نادانی به حیث قاضی انتخاب شود.