خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

حمد و ستایش از آن الله است که تنها است و یگانه است، یگانه ای است بی‌نیاز که نه زاده است و نه زاده شده است و هیچگاه برای او همتایی نبوده است و گواهی می‌دهم که هیچ معبود به حقی نیست مگر الله به تنهایی که هیچ شریکی ندارد و گواهی می‌دهم که محمد، بنده و پیامبر او و برگزیده‌ی وی و خلیلش و بهترین خلق اوست که رسالت را رساند و امانت را به جای آورد و برای امت خیرخواهی نموده و ما را بر راهی روشن رها کرد که شب آن چون روز است و از این راه روشن جز آنکه خود راه هلاکت را انتخاب نموده است کسی کج نمی‌رود.

درودهای الله و سلامش بر وی و بر اهل بیت پاکش و بر اصحابش و بر تابعین و تمام کسانی که تا روز قیامت به نیکی از آنان پیروی کنند.

اما بعد: بهترین سخن سخن الله است و بهترین هدایت، هدایت محمد صلی الله علیه وسلم است و بدترین امور در دین، امور جدید است، و هر تازه ساخته شده‌ای در دین بدعت است و هر بدعتی گمراهی است و جماعت مسلمانان را رها نکنید که دست خداوند بر جماعت است و هرکه جدا شد و تکروی نمود بسوی آتش جدا شده است

﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا ١١٥ [النساء: ١١٥].

«هر كس پس از آنكه راه هدايت براى او آشكار شد با پيامبر به مخالفت برخيزد و غير راه مؤمنان در پيش گيرد وى را به همان راهی كه روي خوى خود را بدان سو كرده واگذاريم و به او را به جهنم كشانيم و چه بد بازگشتگاهی است».

ای مردم. خداوند متعال بر امت اسلام با فرستادن آن پیامبر امی منت نهاد، پیامبری که به کلمات پروردگار ایمان دارد

﴿هُوَ ٱلَّذِي بَعَثَ فِي ٱلۡأُمِّيِّ‍ۧنَ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ [الجمعة: ٢].

«اوست کسی که در میان بی‌سوادان پیامبری از خودشان برگزید».

با وجود این امی بودن پیامبر صلی الله علیه وسلم هیچ گاه اشکالی در رسالت وی وارد نمی‌سازد، هرگز. بلکه این همان پیامبری است که خداوند وی را اینگونه فرمان می‌دهد که:

﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ ١ خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِنۡ عَلَقٍ ٢ ٱقۡرَأۡ وَرَبُّكَ ٱلۡأَكۡرَمُ ٣ ٱلَّذِي عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ ٤ عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ يَعۡلَمۡ ٥ [العلق: ١-٥].

«بخوان به نام پروردگارت که آفرید انسان را از علق خلقت نمود بخوان و پروردگار تو کریم‌ترین است همان کسی که بوسیله‌ی قلم آموزش داد به انسان آموخت آنچه را نمی‌دانست».

که قسم به الله او همان پیامبر درس ناخوانده‌ای است که امتش را به خواندن و نوشتن فرامی خواند چرا که نه! درحالی که او صلی الله علیه وسلم عظمت قلم را به علت قسمی که الله در این سخن خود به قلم یاد کرده است می‌داند:

﴿نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا يَسۡطُرُونَ ١ [القلم: ١].

«ن و سوگند به قلم و آنچه می‌نگارند».

و قسم از جانب الله سبحانه تعالی نمیاید مگر قبل از ذکر آفریده‌های شریف و باارزشش که از این جمله قلم است که وسیله‌ی نگاشتن است و براساس یکی از اقوال ذکر شده در سنت اولین مخلوقی است که الله آفریده است، آنگونه که در سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم آمده که:

«اولین چیزی که الله آفرید قلم بود..» [به روایت ابوداوود و ترمذی].

ای مردم، قلم سخنور انسان‌ها و فصیح آنان و نصیحتگر آنان و طبیبشان است

با قلم‌هاست که سرزمین‌ها اداره و تدبیر می‌شود.

قلم نظم دهنده‌ی فهم‌ها و نماینده‌ی ساکت زبان است و نوشتن با قلم شرف و بلندمرتبگی شخص و کالایی است پر سود، قلم برای دانش آموختگان به منزله‌ی وسیله قدرت است و چشم روشنی و بلکه انس و آسایش وی است.

با قلم است که علوم ثبت می‌شود و حق ثابت می‌گردد. اگر نوشتن نبود اخبار ملت‌ها پس از آن‌ها به فراموشی می‌رفت، و سنت‌ها نابود می‌شود و پسینیان مذهب پیشینیان را نمی‌دانستند.

خداوند رحمت کند سعید بن العاص را که می‌گفت: «هر آنکه ننویسد دست راستش چپ است!».

و چه نیک می‌گوید معن بن زیاده آن جا که می‌گوید: «اگر دست ننویسد به مانند پاست!».

ای مسلمانان بسیاری از مسلمانان با قلم بر دیگران فخر می‌فروختند تا آنجا که با آن به هماورد شمشیر و نیزه رفتند.

آری. با قلم بود که دانشمندان و شعرا و سخنوران و واعظان مسلمان افتخار می‌کردند. آنان با قلم جدیت نامه‌های اهل نیکی می‌نگاشتند تا با آن نامه‌های اهل شر را نابود سازند

قلم‌های آنان در ایجاد وحشت در دل دشمن از راه دور کاری می‌کرد که شمشیر از راه نزدیک انجام نمی‌داد نیت آنان آشکار نمودن خیر برای اهل اسلام بود از راه نصحیت و راهنمایی و از طریق فقه و احکام و از راه امر به معروف و نهی از منکر، و از طریق شعر و ادبیاتی که مردانگی و شخصیت و منطق و ارزش را زیر پا نمی‌گذاشت.

قلم‌های آنان هیچگاه مزدوری دیگران را نمی‌کرد، آنان با قلم خویش حیای ملت خود را زیر پا ننهادند و در هویت آن خدشه وارد نکردند، هیچگاه فکر و ذکر آنان خم شدن در برابر درهم و دینار و در برابر خواسته‌های بی‌ارزش نفس نبود

بندگان خداوند. راستی قلم و فصاحت آن از بهترین چیزهایی است که نویسنده از آن برخوردار شده و عاقل از آن بهره گرفته و همانگونه که توجه به ادبیات قلم در مبنا و اساس ضروری است، در معنا نیز مهم و ضروری است. و اینگونه است که قلم همراه غربت و مونس در تنهایی و زینتی در جمع است. همانگونه که قلم نشان دهنده‌ی عقل و شخصیت و محکمی شخصیت و بیزاری از تنگنای محیط و احتکار حق و عشق به پیروی از هوا و هوس که چشم را کور و گوش را کر می‌کند

﴿فَأَمَّا ٱلزَّبَدُ فَيَذۡهَبُ جُفَآءٗۖ وَأَمَّا مَا يَنفَعُ ٱلنَّاسَ فَيَمۡكُثُ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ كَذَٰلِكَ يَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ ١٧ [الرعد: ١٧].

«اما کف روی آب خشک می‌شود اما آنچه برای مردم نافع است در زمین باقی می‌ماند اینچنین الله مثال می‌زند».

اما آنچه درآن شکی نیست این که هرکه با قلمش نهالی بکارد ثمره‌اش را خواهد خورد و این دو قلم نزد صاحبان عقل و خرد یکی نیستند:

یکی نادان و پر سخن که قبل از اندیشه می‌نویسد و پیش از آنکه ببیند تیر می‌اندازد دردی کوچک را دوا می‌کند اما دردی بزرگ‌تر به وجود می‌آورد!

و قلم دیگر قلمی است که براساس حیایی ستوده شده می‌نویسد و با احساس مسئولیتی که قلم دارد و همینگونه محاسبه‌ای که باید در برابر خداوند پس دهد و با این وجود این قلم از غیرتی برخوردار است که از محبت خداوند و رسولش سرچشمه می‌گیرد و از محبت خیرخواهی برای هر مسلمان.

و اگر این دو قلم در تعارض قرار گرفتند سخن نگفتن از گفتن سخن باطل بهتر است همانگونه که ره فروبسته از بی‌بند وبار بهتر است.

﴿قُل لَّا يَسۡتَوِي ٱلۡخَبِيثُ وَٱلطَّيِّبُ وَلَوۡ أَعۡجَبَكَ كَثۡرَةُ ٱلۡخَبِيثِۚ [المائدة: ١٠٠].

«بگو ناپاک و پاک برابر نیستند اگرچه زیادی ناپاک تو را به تعجب وادارد».

پس ای صاحبان خرد از الله پروا دارید باشد که رستگار شوید و در نتیجه‌ای صاحبان اندیشه چیزی دیده نشده که به مانند قلم اینگونه متناقض باشد که نزد صاحب عقل هدایت یافته وسیله‌ای از وسائل خیر و نیکی و مرکبی از مراکب رسیدن و پیروزی و پوشاندن شکاف‌های کشتی سوراخ شده است

اما نزد یک کم خرد به مانند عقربی خبیث و کرمی است که به گوشت هرکه به آن نزدیک شود می‌چسبد و با این وجود قلم در این زمانی گسترشی بس بزرگ یافته که در زمان‌های گذشته سابقه نداشته است و گستره‌ی آن چنان پهناور شده که به دور و نزدیک رسیده است.

همانگونه که مصطفی صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«از علامت‌های قبل از قیامت این است که تنها با آشنایان سلام شود و تجارت گسترش یابد تا جایی که زن نیز به همسرش در تجارت کمک کند و [همچنین] قطع پیوند خویشاوندی و گواهی دروغ و پوشاندن گواهی حق و آشکار شدن و گسترش قلم» [به روایت امام احمد در مسند].

و چیزی که در آن شکی نیست این است که اگر چیزی گسترش یافت مدعیانش نیز زیاد می‌شوند و آنانی که به حق آن را برمی‌دارند کم می‌شوند و اینگونه اشتباهات زیاد می‌شود اینجاست که بعضی از قلم‌ها از حیطه‌ی ادب خارج می‌شوند و هیچ حرمت و عاطفه‌ای را در جدل پاس نمی‌دارد و به سبب آن پوشیده‌های درون آشکار شده و کینه‌ها رخ می‌نماید و به سبب این قلم پرده‌ها کنار زده شده و آشوب و جنجال به پا می‌شود. جدای از دروغ و افترای بر دیگران و آشکار ساختن آنچه باید پوشیده بماند.

و همچنین به قلم آوردن آنچه عدالت و انصاف و راستی را به زیر پا می‌نهد که اگر همه‌ی این‌ها با یاری و هماهنگی یک قلم باشد خطر بیشتری خواهد داشت که آنگاه همه‌ی این‌ها باعث می‌شود این قلم صاحب خود را مجبور به حمل باری سنگین و طاقت فرسا کند و در پایان اشک ندامت بر به قلم آوردن نامه‌ی اعمالی که مرکبش هیچگاه تمام نمی‌شود:

﴿وَإِنَّ عَلَيۡكُمۡ لَحَٰفِظِينَ ١٠ كِرَامٗا كَٰتِبِينَ ١١ يَعۡلَمُونَ مَا تَفۡعَلُونَ ١٢

[الإنفطار: ١٠-١٢].

«و بر شما نگهبانانی گمارده شده. نویسندگانی بزرگوار که می‌دانند آنچه را انجام می‌دهید».

پروردگار من و شما را با قرآن بزرگ مورد برکت قرار دهد و من و شما را با آنچه در آن از آیات و ذکر حکیم است مورد نفع قرار دهد آنچه را گفتم به زبان آوردم. اگر درست بود از سوی الله است و اگر اشتباه از سوی نفسم و شیطان است و از او طلب آمرزش می‌کنم. او بسی آمرزنده است.