خطبهی اول:
ستایش شایستهی الله است. او را برای آنچه عطا نموده و بازداشته است و برای همهی آزمایشها و امتحاناتش ستایش میکنیم...
او را ستایش و سپاس میگویم که او با خوشی و ناخوشی مردم را مورد آزمایش قرار میدهد تا آنکه شاکر از کافر نعمت، و بیصبر از صبور مشخص گردد:
﴿... وَنَبۡلُوكُم بِٱلشَّرِّ وَٱلۡخَيۡرِ فِتۡنَةٗۖ وَإِلَيۡنَا تُرۡجَعُونَ ٣٥﴾ [الأنبياء: ٣٥].
«... و شما را از راه آزمایش به بد و نیک خواهیم آزمود و به سوى ما بازگردانیده مىشوید».
و گواهی میدهم که معبودی به حق نیست جز الله که تنها و بیشریک است و در همه حال مورد ستایش است. خیر به دست اوست و بدی به او برنمیگردد و اوست آن بزرگ بلندمرتبه. و گواهی میدهم که سرور و پیامبر ما محمد، بنده و پیامرسان اوست... هیچ خیری نیست مگر اینکه بدان راهنمایی کرده و هیچ بدی و شری نبوده مگر آنکه امت را از آن برحذر داشته است و اوست آن که در حال و گفتار و کردارش خیرخواه و امانتدار است. درود و سلام و برکات خداوند بر او و بر اهل بیت پاک و صحابهی نیکش و بر تابعین و کسانی باد که به نیکی پیروی آنان را پیشه سازند...
اما بعد...
ای مردم خود و شما را به تقوای خداوند توصیه میکنم و هرکه درون خود را اصلاح نماید خداوند نیز بیرون و آشکار او را اصلاح خواهد کرد و هرکه برای دینش تلاش نماید خداوند نیز امر دنیایش را اصلاح خواهد کرد و هرکه در آنچه میان او و خداوند است نیکی پیشه سازد خداوند نیز میان او و مردم را نیک خواهد ساخت و هرکه دنیا را آنگونه که هست بشناسد سختیهای دنیا برای وی آسان خواهد شد...
بدترین گناهان آن است که صاحبش آن را کوچک شمارد و هرکه بر بلا صبر نکند به قضا و قدر الهی راضی نخواهد شد. پس ای بندهی خداوند هر جا که بودی تقوای الله را پیشه ساز و خداوند را حفظ کن تا تو را حفظ کند و پس از بدیها نیکی انجام ده تا آن را پاک سازد و با مردم با اخلاق نیک رفتار کن:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدٖۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِيرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٨﴾ [الحشر: ١٨].
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد از الله پروا داريد و هر كسى بايد بنگرد كه براى فردا [ى خود] از پيش چه فرستاده است و [باز] از الله بترسيد در حقيقت الله به آنچه مىكنيد آگاه است».
ای مسلمانان: در زمانهای نه چندان دور، این سرزمین سالهای سختی و فقر و کمبود غذا و ترس و دربه دری را به چشم دیده است اما مردم در ایمان خود بهتر بودند و با پروردگار خود ارتباط بهتری داشتند. سپس خداوند ترس را به امنیت و فقر را به ثروت و تفرقه را به وحدت تبدیل ساخت... پس شکر و سپاس و منت تنها از آن الله است.
اما برخی از فرزندان آن نسل پس از آنکه نعمتها افزون شد و رفاه و آسایش منتشر گردید، دچار غفلت شدند و نعمتها را به کسی غیر از صاحب آن منسوب نمودند و دیگران را شکر گفتند. آنان این سخن حداوند متعال را نفهمیدند که میفرماید:
﴿ثُمَّ بَدَّلۡنَا مَكَانَ ٱلسَّيِّئَةِ ٱلۡحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدۡ مَسَّ ءَابَآءَنَا ٱلضَّرَّآءُ وَٱلسَّرَّآءُ...﴾ [الأعراف: ٩٥].
«آنگاه به جاى بدى نيكى قرار داديم تا انبوه شدند و گفتند پدران ما را [هم مسلما به حكم طبيعت] رنج و راحت مىرسيده است».
در میان آنان کسانی بودند که از دین خود برای دنیا خرج میکردند و کسانی بودند که در پی شهوتها افتاده و گرفتار انواع حرام و باطل شدند و کسانی بودند که با کوچکترین نیرنگ و حیلهای اموال مردم را حلال میدانستند و برخی با سوار شدن بر سر و گردن ضعیفان به مناصب بالا دست یافتند و همهی اینها به همراه غفلت از نشانههای خداوند و سنتهای او در این جهان و نشانههایی بود که برای هشدار و عبرت و یادآوری میفرستد.
در حدیثی که در صحیحین از ام المومنین عایشه رضی الله عنها روایت شده است ایشان میگوید: رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ هنگامی که باد میوزید میگفت: «خداوندا من از تو خیر آن و خیر آنچه در آن است و خیر آنچه به خاطر آن فرستاده شده را میخواهم و از شر آن و شر آنچه در آن است و شر آنچه برای آن فرستاده شده به تو پناه میبرم...».
و هنگامی که آسمان دگرگون میشد رنگ رخسارهی رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ تغییر میکرد و ناآرام میشد و پس از آنکه باران شروع به باریدن میکرد، وی آرام میگرفت. پس عایشه سبب را از او پرسید و ایشان فرمودند: «ای عایشه شاید این همان چیزی باشد که قوم عاد گفتند: ﴿...قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُّمْطِرُنَا...﴾ [احقاف: ٢٤]» یعنی: گفتند: این ابری است که برای ما باران خواهد آورد.
و همچنین این سخن خداوند متعال را بخوانید که میفرماید:
﴿... وَمَا نُرۡسِلُ بِٱلۡأٓيَٰتِ إِلَّا تَخۡوِيفٗا ٥٩﴾ [الإسراء: ٥٩].
«...و ما نشانهها را جز براى بيمدادن [مردم] نمىفرستيم».
آری ای عزیزان، ترس و اختیاط تنها مخصوص کسانی که آشکارا گناه میکنند و اهل گناهان کبیره نیست...
جامعهی محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و اصحاب او بهترین جامعهها بود. آیا وی وقتی که اینگونه از ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی و بادها و تغییرات جوی مردم را هشدار میداد اصحاب خود را به بدی و فساد متهم میکرد؟؟
باید که فقه و فهم محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را پیشه سازید و از روش فرعونی به دور باشید، آنجا که خداوند متعال دربارهی وی میفرماید:
﴿فَأَتۡبَعَهُمۡ فِرۡعَوۡنُ بِجُنُودِهِۦ فَغَشِيَهُم مِّنَ ٱلۡيَمِّ مَا غَشِيَهُمۡ ٧٨ وَأَضَلَّ فِرۡعَوۡنُ قَوۡمَهُۥ وَمَا هَدَىٰ ٧٩﴾ [طه: ٧٨-٧٩].
«پس فرعون با لشكريانش آنها را دنبال كرد و [لى] از دريا آنچه آنان را فرو پوشانيد فرو پوشانيد (٧٨) و فرعون قوم خود را گمراه كرد و هدايت ننمود».
و از در پیش گرفتن راه و روش امثال فرعون خودداری کنید. آنان که خداوند متعال دربارهشان فرموده است:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ حَقَّتۡ عَلَيۡهِمۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ ٩٦ وَلَوۡ جَآءَتۡهُمۡ كُلُّ ءَايَةٍ حَتَّىٰ يَرَوُاْ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِيمَ ٩٧﴾ [يونس: ٩٦-٩٧].
«در حقيقت كسانى كه سخن پروردگارت بر آنان تحقق يافته ايمان نمىآورند (٩٦) هر چند هر گونه نشانهای برايشان بيايد تا وقتى كه عذاب دردناک را ببينند».
و چه خردمند بودند قوم یونیس آنجا که خداوند متعال دربارهشان فرموده است:
﴿... إِلَّا قَوۡمَ يُونُسَ لَمَّآ ءَامَنُواْ كَشَفۡنَا عَنۡهُمۡ عَذَابَ ٱلۡخِزۡيِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَمَتَّعۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ حِينٖ ٩٨﴾ [يونس: ٩٨].
«مگر قوم يونس كه وقتى [در آخرين لحظه] ايمان آوردند عذاب رسوايى را در زندگى دنيا از آنان برطرف كرديم و تا چندى آنان را برخوردار ساختيم».
ای بندگان خداوند: لازم است ترس بیشتری داشته باشیم و برای توبه و بازگشت و پند پذیری شتاب ورزیم، مخصوصا که کمکاری و غفلت بسیار شده است و نعمتها افزون گشته و برخی از منکرات و گناهان هم آشکار گردیده است. خداوند متعال میفرماید:
﴿وَمَآ أَصَٰبَكُم مِّن مُّصِيبَةٖ فَبِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِيكُمۡ وَيَعۡفُواْ عَن كَثِيرٖ ٣٠﴾ [الشورى: ٣٠].
«و هر [گونه] مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [خدا] از بسيارى درمىگذرد».
و فرموده است:
﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِي ٱلنَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعۡضَ ٱلَّذِي عَمِلُواْ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ ٤١﴾ [الروم: ٤١].
«به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده فساد در خشكى و دريا نمودار شده است تا [سزاى] بعضى از آنچه را كه كردهاند به آنان بچشاند باشد كه بازگردند».
بر این اساس، برحذر داشتن مردم از گناهان و هشدار دادن آنان از انجام آن هرگز به معنای فاسق دانستن امت یا متهم نمودن مردم به تقصیر و کمکاری نیست.
بلاها در دوران پیشینیان نیز رخ داده است و فاجعهها در بهترین دورانها نیز پیش آمدهاند. برای مثال سال گرسنگی و طاعون در دوران صحابه ـ رضی الله عنهم ـ پیش آمد در حالی که مهاجرین و انصار و اهل بدر و بهترینهای امت در میانشان بود...
هنگامی که بلا و مصیبت بر اهل اسلام و سرزمینهای اسلامی رخ میدهد، با این که ترس و شتافتن به توبه لازم میگردد اما با این وجود اهل علم میگویند که هر بلایی برای عذاب یا آزمایش نیست بلکه برخی از این بلاها برای آزمایش و مشخص شدن خوب و بد است و برخی برای بالا رفتن درچات و بخشیده شدن گناهان و برخی هم برای آزمایش رضایت بنده و میزان تسلیم بودن او و همچنین محقق شدن ایمان وی به تقدیرهای خداوندی است.
و چنان بلا و آزمایش بر بندهی مومن نازل میشود تا آنکه وی در حالی بر روی زمین راه میرود که هیچ گناهی ندارد و هیچ غم و ناراحتی و غصهای نصیب مومن نمیشود مگر آنکه خداوند به واسطهی آن گناهان او را از بین خواهد برد حتی اگر خاری به پای او رود.
بلکه برخی از آن مصیبتهایی که خداوند در دنیا نصیب بندهی مومن خود میکند مانع عذاب آخرت کردیده و برخی دیگر باعث صالح شدن شخص و یا نسل او در دین و دنیا میشود.
دوستان گرامی: با وجود واضح بودن این مساله در اصول و مبادی اسلام اما این هم آشکار و واضح است که برخی از حوادث و مصیبتها و نشانهها مربوط به اعمال بنی آدم و گناهان و فسوق آنان است. پیامبر ما محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرموده است:
«ای امت محمد! به خدا قسم که هیچ کس غیرتمندتر از خداوند نیست که بندهاش یا کنیزش مرتکب زنا شود...».
و هنگامی که به رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ گفته شد که: آیا هلاک میشویم در حالی که نیکوکاران در میان ما هستند؟ ایشان فرمودند: "آری اگر بدی زیاد شود". [متفق علیه]
و در حدیثی که امام احمد با سندی حسن روایت کرده است آمده است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «همانا بنده با گناهی که مرتکب میشود از روزی محروم میشود...».
کسی از گناهان و معاصی و کم کاری در حق خداوند معصو نیست زیرا هر فرزندی از فرزندان آدم بسیار خطاکار است... چه ثروتمند و چه فقیر... چه صالح و چه فاجر... چه مرد و چه زن.
اما بسیاری از مردم تنها گناهان منتشر شده یا گناهان نوپدید را به چشم میبینند، اما بسیاری از گناهان هست که به علت برخورد زیاد با برخی از گناهان یا انجام آن از آن در غفلت هستند. گناهانی مانند بدرفتاری با پدر و مادر و قطع کردن پیوند خویشاوندی و حسد و ریا و فریب و تکبر و بدرفتاری با زنان و غیبت و سخن چینی و خوردن مال یتیم و حق مستضعفان و دیگر انواع ستم و تجاوز به همراه پافشاری بر آن و استغفار اندک...
همچنان که این کمکاران و افراط پیشهگان از دیدن آثار کمکاری خود مانند جنگها و بیماریها و مسلط شدن ستمگران و ذلت و ضعف و خشکسالی و بحرانهای اقتصادی، غافل هستند.
همچنین آثار گناهان و معصیتها و تخلفهای شرعی تنها به حوادث آشکار یا مصیبتها محدود نیست بلکه ممکن است آنگونه باشد که خداوند متعال فرموده است:
﴿قُلۡ هُوَ ٱلۡقَادِرُ عَلَىٰٓ أَن يَبۡعَثَ عَلَيۡكُمۡ عَذَابٗا مِّن فَوۡقِكُمۡ أَوۡ مِن تَحۡتِ أَرۡجُلِكُمۡ أَوۡ يَلۡبِسَكُمۡ شِيَعٗا وَيُذِيقَ بَعۡضَكُم بَأۡسَ بَعۡضٍۗ ٱنظُرۡ كَيۡفَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَفۡقَهُونَ ٦٥﴾ [الأنعام: ٦٥].
«بگو او تواناست كه از بالاى سرتان يا از زير پاهايتان عذابى بر شما بفرستد يا شما را گروه گروه به هم اندازد [و دچار تفرقه سازد] و عذاب بعضى از شما را به بعضى [ديگر] بچشاند بنگر چگونه آيات [خود] را گوناگون بيان مىكنيم باشد كه آنان بفهمند».
آیا پیامبر ما محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نگفته است که: «اگر با عینه معاملهنمودید و در پی دم گاوان افتادید و به کشاورزی راضی شدید و جهاد را ترک نمودید خداوند خواری و ذلتی بر شما مسلط خواهد نمود که از شما دور نخواهد شد تا آنکه به دینتان برگردید» [به روایت ابوداوود و دیگران] (و معاملهی عینه نوعی از معاملات ربوی است).
همهی انواع آثار گناهان را نمیتوان برشمرد و از عذاب دردناک او و شدت آن به خداوند پناه میبریم... ای بندگان خداوند: اگر به این نکتهها توجه کنیم این توهم که گناهان بر کسانی که گناهی ندارند نازل میشود از ما دور خواهد شد...
همچنین از دیگر سخنانی که اهل غفلت به زبان میآورند این سخن است که: چرا ما نمیبینیم اقوام یا سرزمینهایی که اهل فسق و گناه آشکار هستند گرفتار این حوادث دردناک شوند؟!
این سخن از عجیبترین سخنان و از شدیدترین انواع غفلت و جرات بر خداوند و تقدیر اوست و مشخص است که حکمتها و احکام بزرگی بر این افراد مخفی مانده است از جمله اینکه:
* این سخن آنان عتراض به تقدیر خداوند و حکمت وی است. زیرا او دربارهی آنچه میکند مورد سوال قرار نمیگیرد.
* همچنانکه این حوادث و مصیبتها بر همهی اهل زمین نازل میشود و خداوند در انتخاب مکان و زمان آن حکمتی دارد.
* از دیگر حکمتها این است که عذابهای خداوندی متفاوت است: مانند مهلت دادن به ظالم و مهر زدن بر قلب او و سخت گرداندن آن...
* همچنین با وجود آنکه گناهان سبب فاجعههای طبیعی هستند اما همهی این اسباب را در بر نمیگیرند زیرا رحمت و تقدیر خداوندی اینچنین است که هرکه در گناهی افتاد حتما برای او مصیبت یا فاجعهای رخ نمیدهد، همچنانکه ممکن است شخص راستکردار و نیکوکار نیز دچار آزمایش و مصیبت گردد.
بر این اساس این تنها اسباب نیستند که تاثیرگذار هستند بلکه ممکن است یک سبب با شرایط و عوامل خاصی یک جا شده و موثر شود و ممکن است برخی از این عوامل نیز تاثیرگذار نباشند و در کل این خداوند است که دارای حکمت فراگیر و مشیئت انجام شدنی است.
و با همهی اینها اینکه این حوادث و فاجعههای طبیعی دارای اسباب ظاهری و تفسیر علمی باشند، انکار شدنی نیست اما باید از دل سپردن محض به این ظواهر طبیعی به طوری که باعث کم شدن جنبهی عبرت آمیز آن شده و باعث ضخیم شدن حجاب غفلت گردد، اجتناب ورزید.
زیرا از ورای این اسباب یک مسبب و پروردگار این اسباب وجود دارد. و او اگر ارادهی چیزی کند اسباب آن را آماده کرده و براساس آن نتایج و آثاری مترتب خواهد کرد.
اما بعد... ای مسلمانان. نگاه مومن به همهی حوادث و فاجعهها و تغییرات جهانی ـ چه زمینی و چه آسمانی ـ نگاهی است ایمانی و توحیدی و عبادی که میان تسلیم شدن به تقدیر و برگرفتن اسباب جمع میبندد. زیرا هر آنچه رخ میدهد با تقدیر و ارادهی خداوندی است و هیچ چیز از تقدیر و دبیر و مشیت او خارج نیست و آنچه باید به آن نگریست نه خود بلا یا مصیبت است زیرا این چیزی است که قضا و سنت الهی بر آنه رفته است و بر هرکه بخواهد آن را خواهد فرستاد، بلکه آنچه مهم است موضع بنده در برابر آن است که صبر پیشه میکند و تسلیم میشود و راضی میگردد و تقدیر را با تقدیر دفع میکند یا خیر.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:
﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ ٢٢ لِّكَيۡلَا تَأۡسَوۡاْ عَلَىٰ مَا فَاتَكُمۡ وَلَا تَفۡرَحُواْ بِمَآ ءَاتَىٰكُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخۡتَالٖ فَخُورٍ ٢٣﴾ [الحديد: ٢٢-٢٣].
«هيچ مصيبتى نه در زمين و نه در نفسهاى شما نرسد مگر آنكه پيش از آنكه آن را پديد آوريم در كتابى است اين [كار] بر الله آسان است (٢٢) تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگين نشويد و به [سبب] آنچه به شما داده است شادمانى نكنيد و الله هيچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد».