خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

ستایش از آن الله است. ستایش از آن اوست که اجل‌ها به دست اوست و به تغییرات نفس انسانی و احوال آن آشناست. هر اراده‌ای که برای بندگانش کند با قدرت و اراده‌ی خود به اجرا گذارد. او برای فضل و نعمت فراگیرش حمد و سپاس می‌گویم...

و گواهی می‌دهم که معبودی به حق نیست جز الله که تنها و بی‌شریک است، بر حکمش اعتراضی نیست و حکمتش بی‌انتهاست... و گواهی می‌دهم که سرور و پیامبر ما محمد، بنده و پیامرسان اوست... درود و سلام و برکات الله بر وی و بر اصحاب و اهل بیت و همه‌ی آنانی باد که تا قیامت به نیکی از ایشان پیروی نموده و بر راه و روش آنان راه پویند.

اما بعد...

خود و شما را به تقوای الله توصیه می‌کنم پس تقوای وی را پیشه سازید... در میان خود و خداوند تقوا را رعایت کنید و با نفس خود به جهاد بپردازید و با مردم تواضع پیشه کنید و در دنیا زهد ورزید و بدانید که مهربانی با خق دری است به سوی رحمت الهی که رحیمان مورد رحمت خداوند قرار می‌گیرند و خود را برای عرضه‌ی بزرگ بر خداوند آماده سازید:

﴿يَوۡمَئِذٖ تُعۡرَضُونَ لَا تَخۡفَىٰ مِنكُمۡ خَافِيَةٞ ١٨ [الحاقة: ١٨].

«آن روز بر پروردگار عرضه می‌شود و هیچ پوشیده‌ای ازشما پنهان نمی‌ماند».

زیرا کسانی که در دنیا محاسبه‌ی نفس خویش کرده‌اند در آخرت حسابشان آسان خواهد بود و آنانی که در دنیا خود را به ترازوی اعمال سپرده‌اند در آخرت کفه‌ی ترازویشان سنگین خواهد بود.

محاسبه‌ی نفس به واسطه‌ی ورع و تقوا و آراستن خویش برای عرضه‌ی بزرگ قیامت و خشیت پادشاه پادشاهان، خواهد بود.

ای مسلمانان: برادری میان مسلمانان رابطه‌ای است عمیق و براساس ارتباطی محکم استوار است. رابطه‌ی برادرگونه که در آن نسب انسانی به همراه حقایق رسالت اسلامی شکوفا می‌شود... برادری، روح اسلام و چکیده‌ی نظام و شریعت آن و اساس جامعه و حکومت آن است. برادری براساس وفاداری به تعالیم اسلام و برپا داشتن احکام و اجرای توصیه‌های آن و التزام به اخلاق آن:

﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡكُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ إِذۡ كُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِكُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا... [آل عمران: ١٠٣].

«و همگى به ريسمان الله چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت‏ الله را بر خود ياد كنيد آنگاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد پس ميان دل‌هاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شديد...».

دین اسلام ـ با عقاید و عبادات و اخلاق خویش ـ برای این آمده است که بشریت را به سوی میدان‌های وسیع و جهانی روشن که آکنده از فضائل و آداب است، رهنمون سازد...

در مقابل آن می‌بینیم که علوم دین و احکام و تعالیم آن در صورت غلبه‌ی هوای نفس و سرکشی انحرافات و ظلم و ستم، رو به ضعف می‌نهد.

انسانی که سنگدل و بد اخلاق است انسانی متدین به حساب نمی‌آید و آنکه قلبش به واسطه‌ی هوا و هوس و خرافات آلوده گردیده نیز انسانی صالح نیست.

اساس دینداری بر سالم بودن انسان از نظر قلب و عقل و نفس و جوارح وی و سالم بودن آن از انحراف می‌باشد:

﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَاۚ لَا تَبۡدِيلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ... [الروم: ٣٠].

«پس روى خود را با گرايش تمام به حق به سوى اين دين كن با همان سرشتى كه الله مردم را بر آن سرشته است آفرينش الله تغييرپذير نيست اين است همان دين پايدار...».

﴿۞وَمَن يُسۡلِمۡ وَجۡهَهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰۗ... [لقمان:٢٢].

«و هركس خود را در حالى كه نيكوكار باشد تسليم الله كند قطعا در ريسمان استوارترى چنگ زده است».

عبادت‌ها نیز وقتی به اوج خود می‌رسند که اخلاق نیک و رفتار صحیح را در انسان به وجود آورند:

﴿... إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۗ [العنكبوت: ٤٥].

«... همانا نماز از فحشا و منکر باز می‌دارد».

﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَكِّيهِم بِهَا [التوبة: ١٠٣].

«از اموالشان صدقه‌ای برگیر تا با آن آن‌ها را پاک سازی».

﴿ٱلۡحَجُّ أَشۡهُرٞ مَّعۡلُومَٰتٞۚ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلۡحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي ٱلۡحَجِّۗ [البقرة: ١٩٧].

«حج در ماه‌هاى معينى است پس هركس در اين [ماه]‌ها حج را [برخود] واجب گرداند [بداند كه] در اثناى حج همبسترى و گناه و جدال [روا] نيست».

محور عبادات بر تزکیه‌ی نفس و پاک کردن درون و محقق نمودن معنای خضوع برای حق تعالی است و هیچ نجات و صلاح و موفقیت و خوشبختی نیست مگر با عبودیت راستین برای الله سبحانه و تعالی و رفتار نیک با خلق خدا.

این چه دینداری است که عبادات خود را انجام می‌دهد اما ترشروی است و شرارت بر وی هویداست؟ چگونه ممکن است یه انسان متدین و صالح باشد در حالی که رذایل اخلاقی در درون وی آکنده است و سینه‌اش از آن مملو است؟ و شما می‌دانید که مفلس و بی‌چیز براساس حدیث نبوی کسی است که در روز قیامت «با نماز و زکات و روزه به پیشگاه خداوند حاضر می‌شود در حالی که به این فحش داده است و به آن تهمت زده و مال این را خورده و خون این را ریخته و آن را زده است. پس در مقابل از خوبی‌های وی به این و آن داده می‌شود... و هنگامی که خوبی‌هایش تمام شد از گناهان دیگران برداشته شده و به وی داده می‌شود و سپس در آتش انداخته می‌شود» [حدیث صحیح به روایت امام مسلم].

ای مسلمانان: احیای دین در درون انسان‌ها و در رفتار آن‌ها با احیای اخلاق و توصیه‌های دین امکان‌پذیر است... باید حقیقت ایمان در رفتارها نمایان شود همانگونه که در عبادات نمایان می‌شود:

﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۗ [العنبكوت: ٤٥].

«همانا نماز از فحشا و منکر باز می‌دارد».

اخلاق در اسلام از اصول «حیات طیبه» یا همان «زندگی پاک» است. فضیل بن عیاض ـ رحمه الله ـ می‌گوید: «اصل ایمان و فرع آن پس از کلمه‌ی شهادتین و ادای فرایض، راستگویی و حفظ امانت و وفای به عهد و صله‌ی رحم و خیرخواهی برای مسلمانان است» بلکه اهل علم می‌گویند: «دین همه‌اش اخلاق است. پس هرکه بر اخلاق تو افزود بر دینت افزوده است».

این دین است که قواعد اخلاق را ترسیم نموده و نشانه‌های آن را گذاشته و معیارهای آن را تنظیم می‌کند و مکارم آن را ارج می‌نهد.

اخلاق بدون دین، عبث و بیهوده است... دین و اخلاق دو همتایند که از هم جدا نمی‌شوند و از رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ روایت شده است که فرمودند:

«محبوب‌ترین بندگان نزد خداوند خوش‌اخلاقترین آنان است» و «کامل‌ترین انسان‌ها از نظر ایمان، بهترین آنان از نظر اخلاق است» و فرمودند: «بهترین چیزی که به انسانی عطا شده است اخلاق نیکو است».

همچنین براساس حدیث نبوی، زندیکترین کس به رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در روز قیامت نیکواخلاق‌ترین آنان است. و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «هیچ چیز در ترازوی انسان مومن در روزی قیامت سنگین‌تر از اخلاق نیک نیست» و در جای دیگر می‌فرماید: «نیکی یعنی اخلاق نیک».

بزرگواری انسان مومن دین وی است و حسب و نسب وی اخلاقش می‌باشد.

برای آنکه منزلت اخلاق و اثر آن در کنترل افراد و استقرار جامعه برایتان آشکار شود نگاهی به احکام و قوانین بیندازید. با وجود اهمیت و ضرورت وجود قانون و احکام قانونی برای تنظیم امور مردم و احقاق حقوق و رفع ستم، تنها وجود آن‌ها برای کنترل انسان‌ها کافی نیست زیرا قانون با همه‌ی جدیت و تطبیق دقیق تنها بر ظاهر حاکم است نه بر درون انسان‌ها و به روابط انسان‌ها با یکدیگر مربوط است و نه به مسائل شخصی و تنها انسان‌های قانون‌شکن را تنبیه می‌کند اما انسان‌های قانونمدار را مورد تشویق و پاداش قرار نمی‌دهد و با همه‌ی این‌ها دور زدن آن آسان است و تفسیر آن بر حسب دلخواه نیز ممکن است و در رفتن از زیر حکم آن نیز کار سختی نیست...

برای این لازم است که انسان دیندار و اخلاق مدار باشد و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «اگر کسی که نسبت به دین و اخلاق او راضی هستید ـ به خواستگار دختر شما ـ آمد او را به ازدواج درآورید... که اگر این کار را نکنید فتنه و فسادی بزرگ در زمین پدید خواهد آمد» [به روایت ترمذی با سند حسن].

بدون دین اخلاقی نخواهد بود و بدون اخلاق نیز نه نظام و نه قانون وجود واقعی نخواهد داشت.

دوستان عزیز: حال که قضیه به این صورت است باید بدانیم که جامع اخلاق نیک این‌هاست: حیا،، سودرسانی به مردم، راستی، جدیث در کار، دوری از اشتباهات، دوری از سخن و کار اضافی و بی‌فایده، نیکوکاری، وفاداری، صبر، شجاعت، احسان، تشکر، بردباری، عدالت، عفت، دلسوزی، پاکی زبان و درون، گذشت، بزگواری و بخشندگی، رحمت، عطوفت با دیگران، انصاف و همدردی با مردم... که می‌توان گفت: میانه‌روی و اعتدال منشا اخلاق است.

برادران و خواهران: انسان خوش اخلاق اهل بخشش و بزرگواری است... خشم خود را فرو می‌نشاند و در حالی که قادر به انتقام است، می‌بخشد و در حالی که حق با اوست درمی‌گذرد... او خود را با درگیری و دشمنی‌ها مشغول نمی‌سازد زیرا لحظات عمر و برادری نزد وی با ارزش‌تر از این‌هاست.

انسان خوش اخلاق، برادری دینی و همیاری را در بهترین صورت آن به نمایش می‌گذارد، انسان خوش اخلاق در درون خود و در میان خانواده‌ی خود خوشبخت و سعادتمند است. او شادی را نثار غمدیدگان می‌کند و اشک آنان را پاک ساخته و راه را برای انسان‌های سرگردان روشن می‌سازد و گمراهان را به سوی هدایت رهنمون می‌سازد و صاحب لبخندی زیبا و دستی نوازشگر و قلبی دلسوز است.

انسانی که دارای اخلاق نیک است در به رحمت و عدل پروردگار خویش در آنچه میان بندگان تقسیم نموده ایمان دارد و و در حالی که سینه‌اش خالی از کینه‌و کدورت‌هاست صبح را به شب رسانده و شب را به صبح می‌رساند و این دعای صالحان را بر زبان دارد که:

﴿... رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠ [الحشر: ١٠].

«... پرودرگارا ما را و برادران ما را که در ایمان از ما سبقت جستند مورد آمرزش قرار ده و در دل‌های ما هیچ کینه و کدورتی نسبت به کسانی که ایمان آوردند قرار مده. پروردگارا همانا تو رئوف و مهربانی».

او روز خود را با این دعا شروع و با همین دعا به پایان می‌رساند که: «اللهمَّ ما أصبح بي من نعمة أو بأحدٍ من خلقِكَ فمِنكَ وحدَكَ لا شريكَ لك؛ فلك الحمدُ ولك الشكر» «پروردگارا هر نعمتی که به من یا به کسی از بندگانت روی آورد تنها از توست که شریکی نداری، پس حمد و شکر از آن توست».

وی مهربان است و به آن نحوی که بهتر است رفتار می‌کند و به آن کاری دستور می‌دهد که در حد توان است و دیگران را به کاری که نمی‌توانند مکلف نمی‌سازد.

در این سه رفتار زیبا دقت کنید: صبر زیبا، رویگردانی زیبا، و ترک گفتن زیبا. و این سه خلت زیبا نیست مگر برای کسی که دارای اخلاق زیبا است... ابن عمر ـ رضی الله عنهما ـ می‌گوید: «نیکی کاری ساده است: صورتی گشاده و سخن نرم» و عروة بن زبیر می‌گوید: «چه بسا کلمه‌ی فروتنانه‌ای که برایم عزت و افتخار به ارمغان آورد...».

اخلاق، ملاک ارزیابی فرد و اساس جامعه‌ی خوشبخت است. تا وقتی که باشد، جامعه نیز مترقی می‌ماند و اگر رخت ببندد آن جامعه نیز رو به فنا می‌رود و ملت‌ها چیزی نیستند جز اخلاقی که دارند...

خوش اخلاقی تلخ را شیرین کرده و خاک را کیمیا می‌کند و کدورت را به صفا مبدل ساخته و نقمت را به نعمت بدل می‌کند... شدت را رحمت و دشمن را دوست می‌گرداند. خوش اخلاقی آهن را نرم و سنگ را آب می‌کند و زندگی را در قلب‌ها برانگیخته می‌سازد. اخلاق نیک ـ به اذن خداوند ـ خشنودی را گسترده ساخته و امنیت را فراگیر می‌گرداند. آنکه در اخلاق خود صادق است بشاشت ایمان به قلبش راه می‌یابد...

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:

﴿وَلَا تَسۡتَوِي ٱلۡحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّيِّئَةُۚ ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِي بَيۡنَكَ وَبَيۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ كَأَنَّهُۥ وَلِيٌّ حَمِيمٞ ٣٤ وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٖ ٣٥ وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٣٦ [فصلت: ٣٤-٣٦].

«و نيكى با بدى يكسان نيست [بدى را] با آنچه خود بهتر است دفع كن آنگاه كسى كه ميان تو و ميان او دشمنى است گويى دوستى يكدل مى‏گردد (٣٤) و اين [خصلت] را جز كسانى كه شكيبا بوده‏اند نمى‏يابند و آن را جز صاحب بهره‏اى بزرگ نخواهد يافت (٣٥) و اگر دمدمه‏اى از شيطان تو را از جاى درآورد پس به الله پناه ببر كه او خود شنواى داناست».

خداوند من و شما را با قرآن بزرگ و با راه و روش محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ سود رساند... این سخن خویش را گفته و برای خود و شما و دیگر مسلمانان از همه‌ی گناهان آمرزش می‌خواهم پس از او آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده و مهربان است.